نگاهی به گسترش محصولات فرهنگی وارداتی برای کودکان؛
چرا آستینمان را بالا نمیزنیم؟
اگر سری به بازار اسباببازی بزنیم؛ و شاید با صرف کمتر از پنج دقیقه از زمان خود؛ در خواهیم یافت که ما در تولید محصولاتی ازین دست؛ سهمی نزدیک به صفر داریم!
تاريخ : دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۳۷
چندان دور از تصور نیست که اسباببازی هم چون صنایع غذایی و لبسه و لوازم خانگی محصولی به حساب آید که تولید و عرضه آن چندان به صرفه نیست و ورود آن از یک کشور دیگر اشکالی نداشته باشد! اما شاید حکایت عروسکها از این امر اندکی فاصله دارد.
اسباببازی به طور مستقیم در ارتباطات ذهنی کودک با جهان پیرامونش در ارتباط است. کودکان به سادگی با وسایل بازی خود ارتباط می گیرند و به سرعت آن را به دنیای خود راه میدهند. کوچکترین فرمها در هویت بصری یک اسباببازی به شکل گیری یک رفتار در ذهن کودک میانجامد و به سادگی یک فرهنگ را به او القا میکند. به همین سبب است که صنعت اسباببازی از آن صنایعی نیست که اگر هم نداشتیم اتفاق مهمی نباشد! فرم لباس، شکل پیکره، و حتی فرم نگاه یک عروسک به طور مستقیم به کودک الگو می دهد و به شخصیت او شکل میدهد. یک کودک قادر است از ریزترین فرمها بیاموزد و کوچکترین رفتارها را در ذهن خود ضبط کند.
اسباب بازی آینده کودک است. بحرانی که همیشه در ساخت بومی سازی بازیهای رایانهای به عنوان یک درد مطرح میشد؛ به همان میزان در مورد اسباب بازی ها هم صدق میکند. اگرچه برای ساخت اسباب بازی تلاشهایی اتفاق افتاده اما باید گفت ساخت اسباب بازی دغدغه مسئولانمان نبوده و آنها به این مشکل به میزان اهمیت آن نپرداختند و به یقین همواره کارهای مهمتری برای انجام داشتهاند.
مدتها تصور می کردیم که عروسکهایی مناسب احوال کشورمان ساخته شدند و این صنعت بومی سازی شد. عروسک هایی که دارا و سارا نام گرفتند و لباس ایرانی بر تنشان پوشیده شد تا از ترویج فرهنگ غربی و علاقه عجیب بچهها به عروسکهای باربی بکاهند. اما در اولین مراحل عروسک های دارا و سارا وارد شد و آن روزها قولهایی مبنی بر امکان ساخت آنها و بومیسازی این عروسک ها بیان شد و به نظر هم اتفاق خوبی در راه بود. اما امروز که شاید یک دهه از عمر دارا و سارا میگذرد؛ خبری از بومی سازی این عروسک ها نیست و ورود دوباره شان به بازار عروسکها به سفرهای مسئولان وارد کنندهاش بسته است. شاید در نگاه اول این مووضوع چندان نگران کننده نیست و حتی به باور بسیاری مهم نیست که این عروسک ها از کجامیآیند و آمدنشان چه میزان استقبال را در پی دارد؛ اما مهم این است که به خاطر بیاوریم که حضور عروسکها زمانی از افتخارات فرهنگی ما به حساب می آمد و به رونق فرهنگ اصیل ایرانی کمک می کرد. حالا که حضور این عروسکها به تجارت و صادرات بستگی دارد؛ نمیتوان آن را عروسکی بومی دانست.
با این که مسئولان کمتر به مسائلی ازین دست بها می دهند باید به آنها یادآوری کرد که اسباب بازی و توجه به صنعت ساخت آن، توجه به آینده فرهنگی مردم یک جامعه است و نمی توان با بهانههای کوچک و بزرگی چون نبود بودجه برای ساخت، نیاز به کارخانجات پیشرفته و ... مسائلی ازین دست؛ شکل گیری فرهنگ آینده کشورمان را نادیده بگیریم. شاید مسئولان باید بیشتر و دقیق تر به این صنعت بنگرند و با ظرافت طبع برای آن تصمیم بگیرند. چراکه آنچه به آینده اجتماع بسته است، نه شوخی بردار است و نه با بهانهای ضرورت آن از بین میرود.