به گزارش هنرنیوز، سیاهی کویر را میشکافد و روح زندگی را در پس پردههای تو در توی زمینهای خشک نمایان میسازد. نه آبی دارد، نه سبزهای و نه رودی روان و این همه زیبایی. آفرین بر جادوی آفتاب و تابش نور خیرهکنندهاش.چه جذبهای دارد خاک این سرزمین. انسان حیرتزده وا میماند در سرزمین آفتاب و میستاید آفریننده این همه سادگی را. یزدان پر مهر نامش بر فراخ کویر ماندگار شد و بلاد نیایش و ستایش را در یزد جاودان کرد.
یزد سرزمین آفتاب و بادگیرها، مهد نیایش و غرور، شهر عبودیت و بندگی دارالعبادهای میان قناتهای پرآب از ضمیر تیره زمین که گوارای وجود تشنگان میشود. سرزمینی به گستردگی ۷۲ هزار و ۱۵۶ کیلومتر مربع مساحت که بیش از ۴ درصد وسعت خاک کهن ایران را در بردارد، سوخته از تیزی آفتاب تموز.
میدان امیرچخماق در مرکزیترین نقطه شهر میدانی وجود دارد زیبا و دلفریب. میدان میرچخماق اثری از قرن ۹ هجری و یادگاری از حکومت امیرچخماق شامی است. حضورشان در یزد برکت بود و بالندگی. عشق به احداث داشتند و ذوق برای خلق زیبایی.
اگر چه در جای جای یزد میتوان اثری از این زوج با ذوق یافت اما میدان امیرچخماق را میتوان نمونه بیمانند از معماری در نوع خود دانست. آمیزهای از هنر، آب، سبزه، گل، معماری و مجسمههایی که هنر دست انسان را میستاید.
جلالالدین امیرچخماق که به دستور شاهرخ تیموری به حکومت یزد رسید با همفکری و همکاری همسر خود فاطمه خاتون این میدان را بنا کرد.این میدان در عصر صفوی هم به همین نام شهرت داشت. در زمان شاه عباس برخی از این آثار احیا شده است از جمله چهار سویی بر روی کاروانسرا ساختند. میدانی که با حاشیههای پر سر و صدا با بازارچهها، مسجد و مردمانی که گاه در اطراف میدان میایستند، مینگرند، راه میروند، تأمل و تحسین میکنند، عکس میگیرند و ثبت میکنند این همه زیبایی منحصر به فرد را.
در غرب میدان میرچخماق، بازار حاجی قنبر قرار دارد که بنای بلند و زیبای امیرچخماق با اصول بنایی تکایای یزد بر سردر این بازار ساخته شده است. امیرچخماق که به یزد آمد شهر را از نگاه خود رنگ و رخ دیگری بخشید. شهر را نقاشی کرد آنگونه که خود میخواست. مجموعه امیرچخماق شاخصترین، کاملترین، زیباترین مجموعه بناهای یزد است.
مسجد امیرچخماق
دم مسیحایی موذن رخ تابانیده برنفس صبح دم ف سحر است و لحظه دعا و تو پربارتر از ابر بهار و لرزانتر از بید مجنون. آثار تاریخی مسجد امیرچخماق نماد هنر اصیل معمارایرانی- اسلامی است. درب جلویی مسجد مقابل میدان امیر چخماق، قطعه سنگی وجود دارد که بر روی آن نوشتههایی با خط نسخ به چشم میخورد. موج نورش را میتوان در این سرا احساس کرد. با خدا حرف زد در پی لحظههای سخت تند. میتوان او را یافت در این مکان. مسجدی که ساخته شد جهت نیایش پروردگار با دلی آکنده از اشتیاق خدمت به خالق و مخلوق برای جاودان ساختن دین تسلیمشدگان. پایگاهی برای یکتا پرستی، قرارگاهی برای یادآوری سنت اهل بیت، این عبادتگاه زیباست. وسیع است و با نیت و معتبر.
محراب مسجد پوشیده از نقوش معرق و مقرنس است و در وسط آن سنگ مرمر بسیار زیبایی وجود دارد که شکوه کاشیکاری ایرانی – اسلامی را به نمایش میگذارد. ساخت این مسجد نشان میدهد که این سردار تیموری نه تنها مسلمان و عابد مخلصی بوده بلکه به هنر اسلامی و نیز اصول و سلوک در دین خود هم اشراف کامل داشته است. به در و دیوار که بنگری درمییابی ذوق بی حد و حصر پدیدآورنده را.
مسجد حظیره
سر میچرخانی به هر طرف نام خداست و یاد بندگان مخلصش، محمد (ص) و علی(ع). منارهها سلام میکنند از فرسنگها دورتر و تو سلام میدهی بر حق و سجده بر خاک تا جان بشویی و رخ را به آفتاب نزدیک و نزدیکتر سازی در مسجد حظیره؛ که عارفان و ساجدان بسیاری در این بنا جشن بندگی گرفتند.
مسجد حظیره یا روضه محمدیه بنا شد در شهر یزد، محله اَبَر و مبارکه. نگاشتهاند که مسجد حظیره از اموال «حاج شمس الدین محمد بن زین الدین علیشاه میبدی» است که در محلهی اَبَر و مبارکه، مقابل دروازه فتح یعنی محلهای که به پیر برج نیز شهرت داشت، ساخته شد. پیشترها در این محل برای گدایان خانهای بود و سرپناهی، مستمندان را آرامی برای ادامه حیات، صوفیان نیز در این جایگاه سلوک خویش میپیمودند.
عطر عالم قدس میطراود از این قسمت بهشت. نوای یگانگی، خلوص، خضوع و خشوع. سکویی سنگفرش، ستونهایی بلند، چهارگوش و یکپارچه، دربهای بزرگ مشبک چوبی رنگی، تابستانخانه مزین به ستونهایی بلند، قطور و سقفی پوشیده با شیشههای رنگی و پنج مناره کوچک مسجد همه تو را به نشستن در این مکان فرا میخواند.