رونق جشنواره از کجا حاصل میشود
سایه تولیدات مدیریت شمقدری بر جشنواره سی و دوم فجر
هر روز و در رسانههای مختلف با این تیترها مواجه هستیم که امسال جشنواره رونق دیگری خواهد داشت و رنگ بوی متفاوتی را به مخاطب ارائه خواهند داد. اما در اغلب این یادداشتها و گفتگوها این نکته مطرح نمیشود که این رنگ و بو از چه منظری و به چه دلیلی به چشم و مشام مخاطب میرسد و او با به لذت میرساند.
تاريخ : چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۰۶
در این گفتگوها و یادداشتها دو نکته مستتر است که به بیان آنها خواهیم پرداخت.
نکته نخست این است که آیا رنگ و بوی جشنواره به رنگ و بوی مدیران بستگی دارد؟ اگر اینگونه است که تمام دوران جشنواره فیلم فجر چند رنگ بیشتر نداشته و این چند رنگ هم بستگی به سلیقه مدیران داشته است. از طرف دیگر آیا این مدیران هستند که رونق را به جشنوارهها میدهند یا آثاری که به جشنواره میرسد و هنرمندانی که در جشنواره حضور دارند. به همین اعتبار؛ میتوان گفت مدیران فعلی سینما بیشتر علاقمند هستند با فضاسازیهای رسانهای و آوردن نامها و و نشانها – حتیگاه کمتر مرتبط – جشنواره را به سمتی ببرند که رونق آن را با حضور خودشان مرتبط بدانند نه آثاری که در جشنواره عرضه میشود.
نکته دوم بر میگردد به رونق جشنواره فیلم فجر به تولیداتی که در این جشنواره عرضه میشود. لازم به یادآوری نیست که تولید یک فیلم دورهای دارد که از اخد پروانه ساخت آغاز و به پروانه نمایش ختم میشود. یک فیلم ممکن است در دورهای پروانه ساخت بگیرد و در چند دوره (دوره مدیریت) بعد نمایش داده شود؛ اما موضوعی که اینجا مهم است ناظر بر این موضوع است که آثار تولید شده در دوران تصدی جواد شمقدری بر سینمای ایران در این دوره اکران میشود؛ و برخی آثاری که در این دوره از جشنواره به عنوان اثر شاخص از آنها نام برده میشود یا حمایت مدیران دوره قبل به تولید رسیده و امروز اماده حضور در جشنواره سی و دوم است.
موضوع اما اینجاست که علاقه مدیران حجت الله ایوبی به عنوان رئیس سازمان این است که بر هر نکتهای به جز تولیدات تاکید داشته باشند؛ اگر هم بر تولیدات تاکیدی دارند آنهایی را برجسته کنند که کمتر ارتباط با مدیریت دوران شمقدری داشته و حتی پیش از حضور او در مدیریت سینما هم در مسیر تولید بوده است.
با این اوصاف؛ این دوره از جشنواره هم اگر رونقی دارد و اگر میتوان در رسانهها با آب و تاب از درخشش فیلمها حرف زد به همان مدیری ربط دارد که سخن از «مین گذاری» او (بخوانید قانون گذاری) داشتهاند؛ سخن از نگاه تک محور او به سینما را طرح میکنند و مطالبی مشابه که بیش از آنکه شباهت به مدیریت شمقدری داشته باشد به مدیریتی دارد که دهه شصت برای سینما برنامه ریزی زیربنایی نکرد و امروز پس از سه دهه دوباره آمده تا همانی را با سینما بکند که در دهه شصت بر سر هنر هفتم آورد.
در یادداشتهای بعدی به عملکرد این مدیران دهه شصت و مصادیق «مدیریت در سایه» را در این دوره از مدیریت سینما واکاوی خواهیم کرد و مدیران بخشهای مختلف سینمایی را در این دوره بیشتر معرفی و سوابق مدیریت آنها را به مخاطب عرضه میکنیم.