عاشق شمال و درختان پرتقالم
گفت و گو با فرحناز منافی ظاهر:
عاشق شمال و درختان پرتقالم
فرحناز منافی ظاهر می‌گوید: جالب این که خودم آذری هستم اما هنوز لباس محلی آذری‌ها را ندارم.
 
تاريخ : سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۴۹

با فرحناز منافی ظاهر درباره گردشگری و سفر به گفت‌و‌گو نشستیم.

چه حسی داشتید وقتی لباس قشقایی پوشیده بودید؟

من افتخار می‌کردم. یک حس غرور از اینکه ایرانی‌ام. لباس قشقایی در یک شهر توریستی خارجی احساس خاصی به من می‌داد. ایران خیلی جاذبه دارد از غذا، لباس، طبیعت، فرهنگ، تاریخ، شعر و ادب، اما متاسفانه به آن بها داده نمی‌شود. واقعا ایران قابلیت جذب توریست و کسب درآمد را دارد.

روستای «اجیرلو کندی» پارس آباد استان اردبیل که از شمال به رود ارس و مرز ایران و کشور جمهوری آذربایجان متصل است فیلم برداری داشتیم. این روستای بی‌نظیر یک دریاچه کوچکی داشت. من در تمام آن ایام می‌گفتم: خدایا اگر مدیریت اینجا به عهدهٔ من بود مراکز تفریحی و فروش صنایع دستی و غذاهای محلی در این روستا احداث می‌کردم. می‌دانید چقدر زیباست و چقدر قابیلت جذب گردشگر خارجی دارد. یا مثلا شورابیل یا ویلادره با آب‌های گرم معدنی که از زمین می‌جوشد واقعا عالی است. باغ فین کاشان، خانه طباطبایی‌ها، شهرهای از زیر خاک بیرون آمده، قلعه‌ها، آثار تاریخی، آبشار‌ها و...

اگر قرار بود به مردم بگویید در زمستان به جایی سفر کنند کجا را پیشنهاد می‌دادید؟

بندرعباس، یزد، کرمان، قشم.

از سفرهای زمستانی خاطره‌ای دارید؟

بله اهواز، اینقدر که خوش گذشت. چقدر مردمان این سرزمین خوبند. مخصوصا آبادانی‌ها بسیار مه‌مان نوازند. یک دختر دانشجو در آبادان من را شناخت. فورا به پدر و مادرش تلفن زد که یک سورپرایز برایتان دارم. مرا به خانه‌شان برد. فورا یک ماهی شکم پر درست کردند. همین‌طور ماهی شوریده جنوب، اصلا نمی‌دانید چقدر من را شرمنده کردند. همین‌طور خرمشهری‌ها. بندرعباسی‌ها هم بسیار مهمان‌نوازند. خلیج فارس در بندرعباس هنگام جزر و مد خیلی زیباست.

اهل برف و برفبازی هم هستید؟ 

بله؛ یکبار در تلویزیون ضبط برنامه داشتیم. شوهرم بالای تپه بود. برف شدیدی هم می‌بارید، من یکدفعه قل خوردم، آمدم پایین. او ترسیده بود فکر کرد من زمین خوردم. درخت‌ها را تکان می‌دادم تا برف روی سرم بریزد روی سرم. همیشه برف را دوست دارم و البته پرتقال را.
فردا می‌روم شمال، پرتقال چینی کنم. عاشق شمالم و همینطور درختان پرتقال..

شمال ویلا دارید؟

بله یک ویلا در رامسر که سقف آن را از آبی پررنگ به کم رنگ مانند رنگین کمان نقاشی کرده‌اند.

چرا به رامسر عروس شهرهای ایران می‌گویند؟

ساحل زیبا، منطقه‌های ییلاقی خوش آب و هوا، قله‌های سبز با پوشش متراکم از انواع درختان مثل جنگل دالخانی در مسیر رامسر به تنکابن،، باغ‌های مرکبات، چای، مزرعه‌های برنج، آبهای معدنی گرم برای درمان بیماریهای پوستی، رماتیسم و دردهای عصبی و عضلانی در شهرهای کتالم و سادات شهر، که باعث جذب گردشگر شده و شاید برای همین محسنات صاحب فرودگاه و هتل‌های مختلف است. بوستان جنگلی صفارود در میان دره و در ابتدای جاده جواهرده که پوشیده از جنگل، رودخانه، آب معدنی، آب و هوای دلپذیر است، روستای جواهرده با چشمه ساران فراوان و گورستان گبری‌ها، قله مخروطی شکل مارکو درختان انجیلی، بلوط، شمشاد و ازگیل، کاخ موزه تماشاگه خزر نزدیک هتل بزرگ رامسر، هتل قدیم رامسر و تله کابین و ده‌ها اثر تاریخی و دیدنی سبب شده‌ است که سالانه هزاران مسافر و گردشگر داخلی و خارجی از رامسر عروس شهرهای ایران دیدن کنند.

و صنایع دستی رامسر؟ 

در بیشتر خانه‌های روستایی رامسر هنوز ظروف آشپزخانه مانند بشقاب گِلی، دیگ سُفالی (گَمِج)، پیاله گِلی (تاس) و آبخوری‌های ساخته دست کوزه‌گران محلی هنوز استفاده می‌شود. این ظروف ساده کوزه‌های ماست، پنیر، روغن، قُرمه را گُلِه می‌نامند و حتی چراغ‌های با مخزن روغن یا پیه نیز از جنس کوزه در بعضی از خانه‌های قدیمی دیده می‌شود که به گِل چراغ معروف بوده است. به کوزه‌های بزرگ جهت ذخیره غلات و برنج در انبار که یک انسان به طور کامل می‌توانست داخل آن برود، کَلا (خُمرِه) گفته می‌شد. حتی عروسک‌های گِلی نیز برای بازی کودکان‌ ساخته می‌شد.
پوشش برخی از پشت بام‌ها و مسیرهای هدایت آب از طریق ظروف تخت یا استوانه‌ای شکل سُفالی بود. به نظر می‌رسد ساخت تنپوشه‌ها جهت انتقال آب از کوه قلعه بند به بالای کوه مارکوه که قلعه‌ای نظامی بود بوسیله اسماعیلیان صورت گرفته است.

اهل ریسک پذیری و انجام کارهای هیجان انگیز هستید؟ 

بله، من تا ایستگاه چهار کوهنوردی می‌کردم. در حال حاضر هم برای بازی در سریالی برای پخش در ایام شب نوروز از شبکه ۳ به کارگردانی داریوش فرهنگ به مدت دو ماه به کاشان می‌رویم.

کدام اثر تاریخی کاشان را بیشتر دوست دارید؟

کاشان را دوست دارم مخصوصا خانه طباطبایی‌ها، چون روان‌شناسی خواندم یک سری کلاس برای خانم‌ها در خانهٔ طباطبایی‌ها داشتم. همسرانشان می‌گفتند ساعات کلاس را بیشتر کنید.

به صنایع دستی علاقه دارید؟

به شدت علاقه‌مندم. سالهای پیش دوره گلیم بافی را در وزارت ارشاد گدراندم. البته کار هرکس نیست. اما خیلی علاقه دارم. مثلاً یک لباس زیبا از سیستان و بلوچستانی‌ها هدیه گرفتم. فقط یک لباس آذربایجانی دلم می‌خواهد. جالب است خودم آذری هستم اما لباس آنجا را ندارم. لباسهایی که با دست دوخته می‌شوند واقعا زیباست دنبال لباس نایینی بودم که متاسفانه نتوانستم پیدا کنم. دوست در سفر به هر شهری لباسهای آنجا را خریداری کنم

کدام سفر برای شما متفاوت بوده است؟

سفر اهواز برایم خیلی خاص است. فلافل فروش های گوشه خیابان. به خوبی به یاد دارم در میدان راه آهن اهواز گنجشک خوردم. اهوازی‌ها معتقدند گوشت گنجشک برای اعصاب خوب است. شاید به همین دلیل آرامش دارند. خیلی مهمانواز و خونگرم‌اند.

کد خبر: 54180
Share/Save/Bookmark