موسیقی فاخر پشت در فولادین ممیزی
یکی از مشکلات و موانعی که موسیقی امروز را دچار کردهاست؛ نابه سامانی در چگونگی ممیزی در حوزه آلبومهای موسیقیست. شاید بتوان گفت یکی از عمده ترین موانع بر سر راه آثار هنرمندان به ویژه اهالی موسیقی کلاسیک ایرانی، عدم صدور مجوز برای آثار آنهاست. اما به واقع علت و سبب این اتفاق چیست؟ به گفته یکی از آهنگسازان جوان؛ آثاری که ارزش و البته ساختار پیچیدهای دارند؛ مدتها در صف مجوز میمانند، تننها و تنها به این دلیل که کارشناسان فهم درستی از آن ندارند! در واقع اتفاقی که در سالهای گذشته برای آلبومهای موسیقی در حوزه صدور مجوز افتادهاست؛ چیزی جز متوسط سازی نیست. آثار ضعیف از یک سو و آثار بسیار قدرتمند نیز از سوی دیگر موفق به صدور مجوز نمیشوند و در نتیجه بازار مملو از آثار متوسط میشود. در حالی که تنها بهانه برای عدم صدور مجوز برای آلبومهای بسیار حرفهای تر، کمبود دانش کارشناسان برای دریافت درست و کامل از اثر موسیقاییست. این در حالی است که آثار موسیقی در حوزه پاپ با هر کیفیت موسیقایی موفق به اخذ مجوز میشوند و نظارت درستی بر آنها وجود ندارد!
حافظ و سعدی و مولانا در صف صدور مجوز!
یکی از عمدهترین و شاید بزرگترین مشکلاتی که امروز آفت آثار موسیقی شده، گسترش گونههایی از موسیقی است که اشعارشان از نظر معنا و عمق محتوا در سطحی نازل قرار دارد. در حالی که اشعار شاعرانی چون مولانا و سعدی و حافظ مدت ها در صف مجوز میمانند و در نهایت به سبب وجود کلماتی چون می و معشوق و ... از دریافت مجوز محروم میمانند. این در حالی است که بسیاری از اشعار در حوزه موسیقی پاپ، حتی آن دسته از اشعاری که از نظر چگونگی پرداختن به موضوع در سطح بسیار نازل و سطحی قرار دارند؛ موفق به کسب مجوز میشوند. بنابر این میتوان گفت برای فیلترینگ اشعار در صدور مجوزها معیار و ملاک قابل قبولی وجود ندارد. چراکه اگر چنین بود؛ ترانههای عامیانه با عشقهای کوچه و بازاری مجوز نمی گرفتند و اشعار حافظ و مولانا به جرم چند پهلو بودن و عمقشان با درهای بسته مواجه نمیشدند. در حالی که هرگز منظور حافظ از جام می، شراب نبوده است. این جام می گاه حتی معنی شادی و سرمستی حاصل از کامیابی میدهد و معنای باطنیاش هیچ ربطی به پوسته ظاهری این عبارت ندارد.
سطح سلیقه مردم در دست مسئولان
اما آنچه نباید از یاد ببریم این است که سلیقه مردم در دست مسئولان است. مسئولان ممیزی و مجوز هستند که مشخص می کنند مردم اجازه شنیدن کدام موسیقی را دارند و کدام مجوز اجازه انتشار ندارد. این فیلتر به راحتی سطح سلیقه و کیفیت محصولات شنیداری را به مردم دیکته میکند. اما در حالی که موسیقی ارزشمند ایرانی با اشعار فاخر ادبیات کلاسیک ایران مدتها موفق به صدور مجوز نمی شود و در نهایت پس از ورود به بازار موسیقی کشور و در لابه لای محصولات شنیداری پاپ گم می شود؛ کمتر قادر است بر مخاطبان اثر بگذارد. اما منظور از گُم شدن آثار کلاسیک در لا به لای آثار پاپ تفاوت حجم و تعداد تیراژ این آثار است. موضوعاتی که بدانها اشاره خواهد شد. اما در اینجا لازم است به این موضوع اشاره کنیم که موسیقی و همراهی این هنر اثرگذار با ادبیات، به ثأثیر واژگان میافزاید و ازین رو ادبیات بیش از آنکه در لا به لای کتابها موثر واقع شود؛ در بستر یک اثر موسیقایی مجال خودنمایی و ظهور می یابد. شاهد این مدعا تفاوت در خوانش یک عبارت شعری با دو لحن متفاوت است. وقتی یک بیت را روزنامهای میخاونیم، هرگز بر ما اثر نخواهد گذاشت؛ اما هگامی که آن را با آهنگ کلام خود می خوانیم و مکثها و تأکیدهایش را رعایت می کنیم، اثرگذاری اش را حس خواهیم کرد. این یک راهکار ساده است برای فهمیدن ارزش موسیقی و از قضا امتحانش هم مجانیست! اما این حقیقت که مسئولان قادرند سلیقه جمعی مردم را در حوزه ادبیات در اختیار بگیرند؛ به گونهای از ادبیات باز میگردد که با صدور مجوز اجازه می یابد به گوش مردم برسد. چراکه بخشی از ادبیات از طریق آثار موسیقی به گوش مردم میرسد. حتی میتوان عنوان کرد که امروز دامنه مطالعاتی بسیاری از مردم در حوزه ادبیات به حدی فقیر است که تنها ارتباطشان با ادبیات همان قطعه موسیقاییست که می شنوند. و در شرایطی که مردم آثاری با ادبیات سطحی بشنوند؛ نه تنها به فهم و دانششان کمکی نشده، بلکه دایره واژگانشان را فقیرتر و نازلتر کرده است.