یک پیشنهاد به کارگردان «قصهها»
سؤال اینجاست که بنی اعتماد که در فیلم خود (حداقل یک سکانس) حضور خیابانی ناشی از اعلام تقلب در انتخابات را به رسمیت میشناسد و از آن به عنوان «حضور در خیابان برای گرفتن حق» نام میبرد، بر اساس چه سند و مدرکی به این جمع بندی رسیده است؟ ...
تاريخ : دوشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۴۰
زمزمههایی مبنی بر اکران فیلم قصه ها، آخرین ساخته رخشان بنی اعتماد شنیده می شد که این زمزمهها به سرعت با تایید تلویحی فرزند بازیگر این کارگردان در صفحه اینستاگرام خود تبدیل به خبر شد. قصه ها که به نظر بسیاری یک بیانیه سیاسی ناشی از ناراحتی کارگردان از یک دوره خاص است با شگرد خاصی که بنی اعتماد آن را در نشست خبری خود توضیح داد در دولت قبل پروانه ساخت گرفت اما به نمایش در نیامد و در اولین جشنواره دولت جدید اکران شد که البته اعتراضاتی را به همراه داشت. بعد از جشنواره، وزیر ارشاد در گفتگو با واحد مرکزی خبر با تندی به فیلم تاخت و آن را نامناسب برای اکران تشخیص داد و حتی خواستار برخورد با اینگونه فیلمها شد. اظهار نظری که البته بعدها توسط رییس سازمان سینمایی و شخص وزیر رفع و رجوع گردید و عنوان شد که این فیلم می تواند اکران شود.
اما آیا قصه ها تنها به این دلیل که یک فیلم سیاسیِ انتقادی است اعتراضاتی را برانگیخت؟ آیا واقعا فیلمسازان نباید انتقاد کنند و این انتقاد به تضعیف پایه های نظام می انجامد؟
به نظر نگارنده جواب هر دو سوال بالا منفی است و طرح چنینی سوالاتی خصوصا سوال دوم درباره چنین فیلم هایی یا ناشی از عدم شناخت و یا به دلیل نگاه مغرضانه است.
با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد و سلیقه او در شکل اداره کشور برخی از جمله عده ای از فیلمسازان، مشی او را نپسندیدند و البته با عملکرد جواد شمقدری که بعدها ریاست تشکیلات سینمایی کشور را به عهده گرفت این اختلاف دیدگاه تبدیل به شکاف عمیقی بین دولت و طیفی بزرگی از سینماگران مطرح و عصبانیت آنها از شرایط آن زمان شد. اما اوج این عصبانیت و پیش زمینه آن مربوط به انتخابات دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد بود. در این مقطع برخی از سینماگران از جمله کارگردان قصه ها معتقد بودند که کاندیدای مورد نظرشان با تقلب از عرصه انتخابات کنار گذاشته شد و به این شکل برخی اعتراضات خود را به صورت خیابانی پیگیری کردند و برخی هم با در دل نگه داشتن این عصبانیت، اقدام به تولید فیلم هایی از جمله قصه ها نمودند.
اما آیا واقعا افرادی مثل رخشان بنی اعتماد حق دارند برداشت خود را از اوضاع کشور در قالب فیلم بیان کنند و یا به مقطعی از تاریخ سیاسی کشورشان اعتراض نمایند؟ طبعا جواب این سوال مثبت است؛ کمااینکه فیلم های انتقادی قابل توجهی نیز در نقد دستگاه سیاسی حاکم ساخته شده اند.
اما در این میان نکته ای وجود دارد که گاهی به عمد و گاهی نیز سهوا مغفول نگه داشته می شود.
کارگردان قصه ها طبعا بایستی فیلم خود را بر اساس یک پژوهش مستدل و منطقی ساخته باشد چه اینکه وی معتقد است فیلم هایش را بر اساس شناخت و نه صرفا احساس ساخته است. حال سوال اینجاست که بنی اعتماد که در فیلم خود(حداقل یک سکانس) حضور خیابانی ناشی از اعلام تقلب در انتخابات را به رسمیت می شناسد و از آن بعنوان «حضور در خیابان برای گرفتن حق» نام می برد، بر اساس چه سند و مدرکی به این جمع بندی رسیده است؟ طبعا او بایستی به دور از احساسات زودگذر ناشی از چند خبر که لازمه ابتدایی تولید یک اثر اجتماعی عمیق و دغدغه مند است با دلیل متقن به این جمع بندی رسیده باشد که در انتخابات سال ۸۸ تقلبی رخ داده است و البته معترضانش نیز نه افراد بالاشهری که اقشار پایین جامعه هستند. با این حساب طبیعی است که بتواند برای این حرف خود حداقل یک دلیل قانع کننده عنوان کند. نگارنده معتقد است اگر چنین اتفاقی افتاد این حق کارگردان قصه هاست که بتواند فیلم خود را بدون دغدغه اکران کند و نظراتش را نیز از هر تریبونی که می خواهد بیان نماید.
اما اگر بنیاعتماد نتوانست از این حرف فیلمش دفاع کند شجاعانه و منصفانه آن را بپذیرد. بهرحال از او بعنوان کارگردان شجاع سینمای ایران نام برده می شود و طبعا بیان پذیرش یک اشتباه از سوی او نباید کار سختی باشد چه اینکه این حداقل کاری است که می توان برای یک اتفاقی که بدون دلیل و مدرک و تنها با چند ادعا کشور را به سمت پرتگاه برد و این همه هزینه به مردم تحمیل کرد انجام داد.
به نظر میرسد این روش منصفانه ای برای نشان دادن حقیقت است. اما آیا این کارگردان شجاع و محقق تن به چنین کاری خواهد داد؟