به گزارش هنرنیوز، در دیدار رئیس جمهور و اهالی هنر که دیشب در تالار وحدت برگزار شد؛ رضا امیرخانی (نویسنده)، ابراهیم حقیقی (گرافیست)، نغمه ثمینی (نمایشنامهنویس)، محمدمهدی عسگرپور (فیلمساز)، عبدالجبار کاکایی (شاعر) و کامبیز روشنروان (آهنگساز) در این مراسم سخنرانی کردند و از مشکلات و مسائل اهل فرهنگ و همچنین امید به بهبود اوضاع گفتند.
رضا اميرخاني: هر نویسنده خود نامهای است به عالم!
امیرخانی نویسنده کشورمان در دیدار با رئیس جمهور و در جمعه جامعه هنر ضمن اشاره به طالع دیدن رئیس جمهور و شباهت آن به ستاره بخت گفت: 16 سال پیش فرصت داشتم تا رو در رو نکاتی را خدمت آیتالله هاشمی رفسنجانی عرض کنم. بعد از 16 سال مجددا این فرصت به من رسید تا این بار با آقای دکتر روحانی صحبت کنم. این فرصت را قدر مینهم و در طالع شانزده سال یکبار این ستاره بختی میبینم و حکمتی.
وی با اشاره به اهالی قلم گفت: من از قبیله ادبیات و خاصه ادبیات داستانی سخن میگویم. مردمان نه فقط در این ملک که در جایجای عالم، بیش از نیمی از زمان مطالعه خود را به خواندن داستان میگذرانند. داستان مهمترین بخش صنعت نشر هر کشور است.
وی افزود: صنعت نشر ایران اگر چه خودنمایی سایر صنایع فرهنگی خاصه سینما را ندارد اما اعداد مشت پر کن و آمار قابل اعتنای مکتومی دارد. ادعا میکنم در میان همه صنایع فرهنگی کشور، صنعت نشر، مردمیترین صنعت است. حلقه انتهایی سینما و مخاطب، سالن سینما است. بیش از هفتاد در صد سالنهای سینمای کشور در اختیار دولت و حکومت است. حلقه انتهایی چرخه کتاب و مخاطب، کتابفروشی است. بیش از 90 درصد کتابفروشیهای کشور متعلق به مردم هستند. کمتر فیلمی است که بخش خصوصی بدون حمایتهای پنهان دولتی قادر به تولید و توزیع آن باشد. کمتر کتاب موفقی است که خارج از سازوکار مردمی نگارش، توزیع و فروش به توفیق دست یافته باشد.
این نویسنده ادامه داد: در میان رقم فروش ریالی فیلم و کتاب در میان پرفروشها اینگونه نیست که تفاوت خیلی معناداری وجود داشته باشد. ده کتاب پرفروش واقعی معمولا به اندازه فیلمهای بیستم تا سیام پرفروش همان سال فروش ریالی داشتهاند. اما بخش خصوصی نشر بر خلاف سینما و البته به دلایل شغلی و مالیاتی از ارائه آمار خودداری میکند.
وی افزود: اما بعد... چرا ادبیات داستانی دیده نمیشود؟ دلیل روشن است. به دلیل انبوه عناوین کتب ارشادساخته! چند عنوان کتاب به دست مردم میرسد؟ جواب روشن است. به تعداد کتب موجود در قفسههای کتابفروشی. این رقم بین هزار تا دو هزار عنوان است. حال آن که ارشاد آمار تولید کتاب را در سال بیش از 50 هزار عنوان اعلام میکند. 48 هزار عنوان از این کتابها، کتب غیرحرفهای در صنعت نشر هستند. حمایتهای ارشاد در همهی ادوار و علیالقاعده دوره فعلی، به شرط صحت، 95 درصد هرز میرود! و فقط 5 درصد صرف کتب حرفهای میشود. فدراسیون فوتبال در وهله اول موظف است به حمایت از تیم ملی کشور، بعد از آن لیگهای برتر و پایینتر... اما در رفتار ارشاد اطفال بازیگوش فوتبالیست خیابانی با ملیپوشان تفاوتی ندارند.ارشاد در همه شهرستانها با ادارات کل پایگاه دارد. در مراکز دستگاههای فراوان دارد. آنچه ندارد، نه پایگاه است و نه دستگاه... آنچه ندارد سرگاه است! (سرگاه را ترجمهای مناسب میدانم برای اتاق فکر) سرگاه ارشاد را نه نویسندگان به تنهایی که ناشران برجسته بایستی راهبری کنند.
وی هم چنین عنوان کرد: تجربهای دوساله در مدیریت یک نهاد صنفی نویسندگان در کشور و ارتباط با سایر اتحادیههای نویسندگان کشورها، مرا متفطن کرد که اگر در کشوری اتحادیه نویسندهگان قوی باشد، ادبیات آن کشور به خلاف تصور رو به افول است. و برعکس اگر در کشوری اتحادیه ناشران در سرگاه مدیریت فرهنگی قرار داشته باشد، ادبیات آن کشور در حال پیشرفت است. اتحادیه نویسندگان نویسنده را از فردیتاش بیرون میکند و تبدیلاش میکند به ماشین امضای نامههای جمعی سیاستزده. حال آن که نویسنده، هر نویسنده خود نامهای است به عالم! اما اتحادیه ناشران اگر رشد کند و مسائل داخلیاش نظیر تعلیق را خود حل کند و مسائل خارجیاش نظیر نمایشگاه را خود مدیریت کند، فرصت رشد برای صنعت نشر فراهم میشود و در رشد صنعت نشر نویسنده در فضای رقابتی رشد میکند.
این نویسنده با اشاره به این نکته که حمایت از نویسنده، حمایت از قول حسن است، گفت: حمایت از ناشر، حمایت از اعتبار احسن است. خداوندگار کلمات، از ما شنیدن قول حسن را نخواسته است. شنیدن اقوال گونهگون و رنگ رنگ را خواسته است و پس از آن، انتخاب بهترین را. جناب آقای دکتر روحانی! مورخ که نه، پردهخوان در پردهای میگوید که لشکر جن به نزد حضرت ارباب رسیدند و به هواخواهی رخصت نبرد خواستند. حضرت ارباب رخصت نداد و فرمود حرب شما با خصم من از فتوت به دور است. شما ایشان را میبینید و ایشان شما را نمیبینند. آقای رییسجمهور! ممیز و حامی و داور وزارت ارشاد را از لشکر اجنه انتخاب نفرمایید!
در ادامه ابراهیم حقیقی طراح گرافیک در جایگاه قرار گفت و با اشاره به اختصاص یک دهم درصد اعتبارات عمرانی به هنر گفت: از وقتی شما اعلام نامزدی کردید همه هنرمندان شما را میشناختند و بعد از برگزاری مناظرهها امیدی که میگفتید در دلها زنده شد و با انتخابهایی که در مورد اعضای دولت داشتید تدبیر شما هم نمایان شد.
وی خطاب به رئیس جمهور گفت: میدانم شما از مسایل خانواده هنرهای تجسمی کشور اطلاع دارید چرا که نشان دادید اندیشهورز و تیزبین هستید. این خانواده نیازهای فراوانی دارد. هنرهای تجسمی برخلاف برخی نظرهای موجود در جامعه برای تفریح نیست بلکه با آن زندگی میکنیم و در تمام طول روز با آن در ارتباط هستیم. این بخش نیازهای بسیار روی هم انباشتهای دارد که اهالی این هنر میخواهند دولت به آن بپردازد.
اختصاص یک دهم درصد اعتبارات عمرانی به بخش هنرهای تجسمی نیز به یمن حضور شما و موافقت مجلس مصوب خواهد شد که بسیار مهم است. تبصرههای دیگری هم در قانون در مورد خرید آثار هنری، برای بانکها و دستگاههای دولتی وجود دارد که معوق مانده است و اجرای آن میتواند به هنرهای تجسمی کمک کند و سرمایههای ملی را در جایی که لیاقت دارند ببرد.
وی با اشاره به دوسالانه ها گفت: در این چندین سال، بیینالهایی که موفق شده بودیم حتی آنها را بینالمللی کنیم تعطیل شد که امید داریم با کمک انجمنها احیا شوند. چرخه درست اقتصاد هنر، تقویت گالریهاست و ما باید به حمایت از گالریها بپردازیم. متاسفانه در شهرستانها گالری بسیار کم داریم. باید استانداریها در شهرستانها امکاناتی بدهند که گالری تاسیس شود چرا که هنرمندان شهرستانها بسیار محروماند و تلاش میکنند خود را به تهران برسانند تا آثارشان را نمایش دهند که بعضا موفق هم نمیشوند.
وی هم چنین به موزه هنرهای معاصر تهران اشاره کرد و گفت: موزه هنرهای معاصر تهران یکی از ده موزه بزرگ جهان از نظر دارا بودن آثار هنری است که مدتهاست برای آن هیچ اثر هنری خریداری نشده است و رده آن در حال نزول است و همچنین رفتار درست یک موزه بینالمللی از نظر مبادله هنری با سایر موزههای دنیا را نیز مدتی است که انجام نداده است.
وی با اشاره به آمارها هم گفت: آمارهای رسمی حاکی از این است که در کل منطقه بیشترین تعداد هنرمند در ایران وجود دارد. هنرمندان ایرانی افتخارات بیشماری را در سالهای اخیر آفریدند و در بازارهای جهانی هم سهم قابل توجهی دارند. برای نظام دادن به چرخه اقتصاد هنر نیاز به طراحی یک مکانیزم حرفهای است تا فارغ التحصیلان وارد این چرخه شوند. مجلههای هنرهای تجسمی نیز هیچ کدام عمری بیش از دو سال نداشتند و آخرین مجله این حوزه نیز با 10 سال سابقه در حال تعطیلی است.
در ادامه این دیدار نغمه ثميني پژوهشگر و یکی از اهالی تئاتر و سینما در جایگاه قرار گرفت و به عنوان نماینده تئاتر گفت: شما هر آنچه باید بدانید میدانید و کیست که نداند تئاتریها در این سالهایِ اخیر از ممیزی، بیپولی، بیامکانات بودن و کار نکردن چه کشیدهاند؟ کیست که به یاد نیاورد کسانی را که کوچ کردهاند و رفتهاند؟ کیست که نشناسد کسانی را که به رفتن، و برایِ همیشه رفتن فکر میکنند؟ رفتن به جایی که، هر جا باشد، خانه نیست. اینجا نیست. مال ما نیست، و نیست. بارها گفتهاند در اینسالها و به کرات. و شما بیتردید بارها شنیدهاید از بودجه تئاتر که شوخی است و به هیچ جا نمیرسد. از انبوه نیروهای جوان که پشت درها ماندهاند و راهی برای به درون آمدن پیدا نمیکنند. حتما شنیدهاید از آن موج شگفتانگیز و غبطهبرانگیز نمایشنامههای ایرانی، ده دوازده سال قبل که داشت قلهها را فتح میکرد و حالا در کشوی میزها آب خنک میخورد یا در ارشاد به تبعید رفته است. شما حتما این همه را بارها و بارها شنیدهاید و تردید ندارم که بارها باز هم خواهید شنید. و درست به همین دلیل است که فکر میکردم نباید سخن بگویم. فکر میکردم در مقام کسی که میخواهد نماینده دیگرانی خاموش باشد، سخن نگفتن، سکوت کردن، بیصدا ماندن واقعیتر است. شمایل واقعیتری است در بازتاب کسانی که بخواهید و نخواهید ایرانی هستند. دارند همین هوایی را تنفس میکنند که شما و روی همان خاکی راه میروند که شما و به اندازه تمام کسانی که در ایران هستند، ایرانی هستند، و هستند.
وی خطاب به رئیس جمهور گفت: بگذارید من اینجا صدایی باشم که شاید شما کمتر میشناسیدش؛ صدای خاموشماندگان و حذفشدگان. تمام کسانی که ذهنشان میسوزد از ایدههای خلاق و فکرهای ناب. کسانی که زندگیشان را برای تئاتر خرج کردهاند. کسانی که به تئاتر ایمان دارند. به منطق سخن گفتن. به منطق گفتوگو. به منطق گریز از خشونت، و خشونت را روی صحنه تئاتر نمایش دادن. به من اجازه دهید صدای خاموش کسانی باشم که قدرتی ندارند. جز صدایی کمجان بر روی صحنه هیچ چیز ندارند. کسانی که به راحتی وزیدن نسیم میشود حذفشان کرد و حذف شدهاند در طی این سالها. دیوار بیاعتمادی بین ما و کسانی که قدرت دارند و قضاوتمان میکنند، بسیار بلند است. بلندتر از آن که بشود به این راحتیها فرو ریختش و فراموش کرد هر آنچه در این سالها بر ما رفته است. آن سوي ديوار بعضي از آدمها هنوز همان آدمها هستند. كساني كه رغبتي به فرو افتادن ديوار ندارند. كساني كه ما تئاتريها را به عنوان دشمن نگاه ميكنند. دشمني كه تنها سلاحاش گفتوگوست. تنها سلاحاش بازي است. تنها سلاحاش نمايش است. قرنها و قرنها پيش وقتي آدمها دريافتند كه ميشود خشونت، جنگ، اختلاف نظر و جدال را روي صحنه آورد بيترديد تمدن بشري گامي رو به جلو نهاد. وقتي آدمها دريافتند كه هر پاره دردبار و هولناك خوي بشر ميتواند با نقد روي صحنه شأني انساني بيابد، آدمها وقتي دريافتند تضادها را ميتوان روي صحنه تئاتر حل كرد، نه در خيابان يا زندان، بيترديد تمدن بشري گامي به جلو نهاد و من در اين لحظه كه ميدانم كه لحظه ناپديدار با ارزشي است ابايي ندارم كه همه تئاتریهاي ايران را از ميرزا آقا تبريزي، تا دانشجويان بيآينده تئاتر ايران، همه و همه را وارثان تمدن بخوانم. وارثان نسلي كهن از كساني كه روزگاري دريافتند، تئاتر ذاتا نقاد است، خون جامعه را پاك ميكند و ميشويد. ما وارثان خاموش و بيپول تمدنيم آقاي رييسجمهور! من اتفاقا بر خلاف قول رايج فكر ميكنم خدا ما تئاتريهاي ايران را دوست دارد. كه اگر دوست نداشت ما نبوديم، و با اين همه فشار و سختي هنوز نميدويديم، ديوانهوار نميدويديم كه با هيچ و پوچ جايي روي زمين يا زير زمين متني را كه به آن باور داريم اجرا كنيم.
وی ادامه داد: شما بيترديد ميدانيد در اين شهر كه حالا من و شما در آنيم و سخن از ميلياردهاي گم شده است، ما تئاتريها به واقع با هيچ و پوچ پي باد ميدويم. پشت ديوارها، پشت ميزها كسي ما را دوست ندارد. ما در منطق ميلياردها جايي نداريم. ما در منطق ميلياردها گم ميشويم. ما پيكره ويروسي جامعهاي هستيم كه سلامتش بر محور ميلياردهاي گمشده قضاوت و قدرتنمايي ميگردد. ما تئاتريها حتي نميتوانيم صفرهاي آن ميلياردها را بشماريم. شايد تنها يكي از آن ميلياردهاي گمشده ميتواند وضعيت صدها جوان تئاتري را دگرگون كند. هنوز شادماني دروني ما تئاتريها وقتي است كه مجوز كتابمان از ارشاد ميآيد، بدون حذف. هنوز شادماني دروني ما وقتي است كه به ما اعتماد ميكنند و به صدايمان احترام ميگذارند و ميشنوندش به عنوان صدايي در ميان صداها. پشت ميزنشينها ما را دوست نداشتند. اما خدا ما را دوست دارد. خدا بهتر از هر كسي ميداند، و خدا ميداند كه توسعه اقتصادي كشور جز در گرو توسعه فرهنگي نيست. خدا بهتر از هركس ميداند و خدا ميداند كه چطور رشد تئاتر رشد فكري يك جامعه است. خدا ما رو دوست دارد كه هستيم. با هيچ و پوچ هستيم. تنها كساني پشت ديوارها و پشت ميزها ما را دوست ندارند.
حالا بگذاريد من صداي حذفشدگان باشم. صداي كساني كه به كل خاموش شدهاند، كساني كه صدايشان محدود شده، يا كساني كه صدايشان به تبعيد فرستاده شده. بگذاريد من صداي حذفشدگان باشم. صداي نمايشنامهنويساني كه چند سال است كتابهايشان در ارشاد به انتظار مجوز مانده است. صداي كارگردانهايي كه چهارسال است متني ايراني را به دست گرفتهاند و از اين سالن به سالن ديگر ميدوند، اما بيدليل، رانده ميشوند كه متن نويسندهاي خارجي را كار كنند. صداي طراح صحنههايي كه بيبودجهگي تئاتر، براي ابد خاموششان كرده است. صداي دانشجويان تئاتر، دانشجويان مشتاق و با استعداد تئاتر كه هر وقت حرف آينده ميشود، در چشمهايشان ترسي آشكار موج ميزند. به ما نگاه ميكنند و به بيپناهي نسلهاي قبلتر و به مهاجرت ميانديشند و باز به ما نگاه ميكنند و ميبينند هنرمندي كه مهاجرت ميكند، لاجرم خاموش ميشود. رفته رفته رفته خاموش ميشود. كاش ميتوانستم بخواهم براي تمام تئاتريها، ماندهها و مردهها، يك دقيقه سكوت كنيم.
وی خطاب به روحانی گفت: آقاي رييسجمهور، حالا كه من اينجا صدايي هستم رو در روي شما، بگذاريد من صداي خاموششدگان و حذفشدگان و در آستانه حذفشدگان باشم و به ياد خودم و شما بياورم كه ما از بياميد زيستن خستهايم. شبي از شبهاي سالي كه به پايان ميرود با اعتماد به شما، خيابانها را از آن خود كرديم و اميد را از پس پشت قبلمان بيرون كشيديم. اميدي محتضر و تبعيدي به قلب به ما بازگشته. كه تاريخ ما، تاريخ مملكت ما، همين چرخه احتضار و باززايي اميد است. ما تئاتريها، آقاي رييسجمهور، مطالبات روشن و بارها شنيدهشدهاي داريم. بودجه، سالن، مميزي، برابري امكانات، كمبود نشريات تئاتري، ضعفهاي خانه تئاتر، زيرساختهاي سست مركز هنرهاي نمايشي به عنوان مجموعه غيرمستقل، ضعف تئاتر شهرستانها و... اما انتهاي تمام مطالبات ما، همه يك چيز است: حذفشدگان را فرا بخوانيد، به ما اعتماد كنيد و اميد محتضر را در جانمان نميرانيد.
سپس نماینده سینما یعنی محمدمهدی عسگرپور در جایگاه قرار گرفت و با رئیس دولت تدبیر و امید سخن گفت. وی ضمن اشاره به بازگشایی خانه سینما گفت:اولين دري كه با كليد تدبير دولت باز شد قفل خانه سينما بود. آقاي رییسجمهور، پيش از هر چيز مايلم به نمايندگي از سينماگران، مراتب سپاس خانواده بزرگ سينما را از وفاداري به تعهد انتخاباتيتان در خصوص بازگشايي خانه سينما، اعلام دارم. به تعبيري اولين دري كه با كليد تدبير دولت يازدهم باز شد قفل خانه سينما بود. از همين رو از وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي آقاي دكتر جنتي و معاون محترمشان آقاي دكتر ايوبي صميمانه تشكر ميكنم.
وی ادامه داد: آقاي روحاني، براي اصحاب فرهنگ و هنر، باور دولتمردان به اينكه اشتغال در عرصه فرهنگ و هنر يك حق است و نه يك امتياز مهمترين دغدغه است. توانايي حرفهاي يك پيشهور، يك پزشك و يك صنعتگر، توسط صنف به رسميت شناخته ميشود و در صورت تخلف حرفهاي، بر اساس اصل تناسخ جرم و مجازات با حضور كارشناسي همصنفانش به تخلفش رسيدگي ميشود.
عسگرپور ادامه داد: شاغلان فرهنگ و هنر براي هر نوبت فعاليت شغلي ناچار و مجبور به دريافت مجوزند و در صورت تخلف كه آن هم غالبا بدون حضور نمايندگاني از آنها بررسي ميشود كل فعاليت و اشتغالشان مشمول ممنوعيت ميشود. انتظار داريم كه شما اين حق اشتغال اصحاب فرهنگ و هنر را به رسميت بشناسيد و مقرر فرماييد تا با بازنگري در آييننامهها و تهيه لوايح قانوني نسبت به احقاق اين حق متكي بر اصول سوم و بيستوهشتم ميثاق ملي با تشكيل سازمانهاي صنفي فرهنگي و هنري اقدام شود.
وی سپس رئیس جمهور را خطاب قرار داد و گفت: فرهنگ و هنر اشتغالساز است. برخلاف تصور ارباب اداري اقتصادي، ميزان اعتبار مالي لازم براي ايجاد اشتغال در عرصههاي فرهنگي به مراتب كمتر از ميزان اعتبارات لازم براي عرصههاي صنعتي است. اين مهم يعني سرمايهگذاري، يعني توليد و عرضه محصولات فرهنگي و هنري به ويژه براي سرزمين ايران كه بايد براي همسايگان خود در نجد ايران نقش پدر را ايفا كند علاوه بر ارزش اقتصادي نقش تاثيرگذار فرهنگي در بر خواهد داشت. كل جمعيت هنرمندان و اصحاب فرهنگ و هنر كمتر از 20 هزار نفرند. موجب امتنان است كه اين گروه مرجع جامعه را در راستاي اجراي اصل 29 قانون اساسي با تامين سرمايه اوليه تاسيس صندوق بيمه بيكاري و بازنشستگي ياري فرماييد، تا اين اعتبار براي نظام اسلامي باقي بماند كه تامينكننده آتيه هنرمندانش بوده است.
وی افزود: هنرمندان و اصحاب فرهنگ سرزمين ايران اسلامي در همين جامعه باليدهاند و زندگي ميكنند. آنان جداي از نظام نيستند و خود بخشي از نظام و تحكيمكننده آناند. با اعتماد به آنان و رفع كدورت، بي اعتمادي كه در اين سالها موجب رنجشان شده را پايان بخشيد و در مديريت كشور با واگذاري امور و همفكري با آنان در تنظيم مناسبات كسب و كارشان، مشاركتشان دهيد كه اين گونه نظام پايدارتر و با اقبال و پشتيباني مردمي هماره مستظهر خواهد بود. نبايد فراموش كرد كه زيان جدايي دولت از عقبه اجتماعي، مثل آنچه در دولت پيشين اتفاق افتاد، فقط به يك دولت ختم نميشود، كه نتيجهاش هرج و مرج در همه ابعاد است.
این هنرمند ادامه داد: مصلحت از جمله كليدواژههايي است كه كاركردي دوگانه دارد. متاسفانه امروزه استفاده از آن به شدت و به غلط مرسوم شده است و هر كسي براي دور زدن قوانين و مقررات يا اعمال سليقه شخصي خود به آن متمسك ميشود. مصلحتبيني و مصلحتسنجي از اختصاصات مديريت كلان نظام است. مصلحت، ورود موردي و بر خلاف جريان آب نيست. مصلحت ميتواند به قدرت جذب و دفع نظام و كاستن از زنگار فساد و تباهي از آن هم تفسير شود. مصلحت، نترسيدن از بيان واقعيتها است نه كتمان يا طفره رفتن از آن. آن مصلحتبيني كه ريشه فساد را سيرابتر ميكند، بدون ترديد درخت حكومت را ميخشكاند.
رابطه مديران با هنرمندان فقط با پول شكل نميگيرد. نمونهاش همين چهار سال ماضي. اين رابطه با گفتوگوي منطقي و محترمانه شكل ميگيرد. فضاي فعلي سينما يك دوره پر سوءتفاهم و پر از لجاجت را پشت سر گذاشته. با رعايت همين اصل ساده شكل بهتري به خود گرفته و البته راهي بسيار سخت هم در پيش است.
وی با اشاره به سانسور گفت: در هر جامعهاي با هر روشي، امري با نام سانسور و اصلاح وجود دارد. بالاخره هر نظامي خطوط قرمزي دارد. در كشور ما نيز، هم ملاحظات اخلاقي و ارزشي و هم مناسبات سياسي اجتماعي وجود دارد كه ميبايست به آن اهتمام ورزيد. اينجا بحث توسعه و تضييق آن نداريم، اما ساز و كار آن به شدت مورد تشكيك است. مميزي اكنون به شاخص نگراني حكومت تبديل شده است و افراط در آن نشان از عدم اعتماد به نفس نظام به بقاي خود دارد. اگر مميزي براي ديگران در قيافه فرصتي براي تحكيم پايههاي حكومت در آمده، دقيقاً و مقابل آن، تهديدي جدي براي نظام ما تلقي شده است، زيرا انگار از هر چيزي كه ميترسيم، آن را ميبنديم! چسباندن هر ويرايش و اصلاحي به حكومت حتماً نام سانسور را به دنبال خواهد داشت، اما در ديگر كشورها با تغيیر ساز و كار آن، نام ويرايش و بازبيني بر آن نهادهاند. چرا بايد عواقب غالبا وخيم سانسور را به حاكميت منتسب كنيم؟ بگذريم از اين مضحكه كه برخي توليدات و محصولات فرهنگي دولت هم دچار مميزي شدهاند.
وی با اشاره به قابلیت های سینما هم گفت: سينما ميتواند يار خوبي براي ديپلماسي فعالي كه دولت يازدهم آن را در پيش گرفته باشد چرا كه به اعتقاد بسياري از سفراي كشورمان سينما نه تنها بهترين سفير فرهنگي كه بهترين سفير كشورمان ميتواند باشد.
وی در پایان خطاب به روحانی گفت: اهل فرهنگ سالها تلاش كردهاند كه اعتماد دولتمردان را جلب كنند. اينك نوبت آن است كه تدبير كنيد تا اهل فرهنگ و هنر به شما اعتماد كنند.
بعد از سخنان عسگرپور عبدالجبار کاکایی به عنوان نماینده شاعران در جایگاه قرار فت و گفت: از کسانی که قلمهای مخالفان ما را میشکنند اعلام برائت میکنیم، هنرمندان اساسا بر دو دستهاند، یا مقلدند یا خلاق. جوهر خلاقیت آشکار نمیشود مگر در سایه امن و آسایش. حکیمان و خردمندان ما هم در گذشته از زمانی که از جانب دستگاه جور مورد تعدی قرار میگرفتند ترک یار و دیار میکردند تا موهبت الهی را در جای دیگر بهرهمند شوند. اگر نبود این سنت شریف، مرصادالعبادها، آثار شیخ اشراقها و دهها گنجینه دیگر خلق نمیشد.
اگر حکیمان و خردمندان تن به ظلم حاکمان میدادند و در زیر سایه جور آنان در دربار میماندند و مدیحهسرای دربار میشدند، امروز چیزی از این فرهنگ و خردمندی باقی نمیماند.
وی افزود: امروز ادبیات کشور ما بیشتر از گذشته به حمایت نیاز دارد. چالش با قدرت زمینهای شده برای ظهور ادبیات اجتماعی. اگر مهاجرت برای همه فراهم نیست باید بمانیم اما امن عیش طلب کنیم. پا به پای انقلاب و نفس به نفس حرکت تاریخی 57 ادبیاتی شکل گرفت. ادبیات انقلاب اسلامی، ادبیات متعهد دینی یا از نظرگاه مخالفان ادبیات دولتی نام گرفت.
این هنرمند ادامه داد: اگرچه در کنار شاعران و هنرمندان انقلاب، گروهی از شاعران شریف و بزرگ سمت استادی بر ما داشتند، بخشی از این بزرگان در مواردی تنها به خاطر نقد قدرت به انزوا رفته و گوشهنشین شدند. متاسفانه روش و منش برخی مدیران جوان امکان سخن گفتن و نقادی را از آنها گرفت و متاسفانه در فضای عمومی چنان تصور شد که این حملات و فشارها از ناحیه شاعران انقلاب است. امروز به نمایندگی از نسلی که با انقلاب بزرگ شد و با مردم در مبارزاتشان علیه دستگاه طاغوت شعار داد اعلام برائت میکنیم از کسانی که قلمهای مخالفان ما را میشکنند.
وی افزود: ادبیات متعهد انقلاب، سرو برومند و نخل تنومندی شده که میخواهد در عرصهای برابر با رقیب خود به چالش ادبی بپردازد. پذیرش دبیری هشتمین دوره شعر فجر از جانب بنده با همین مقصد و مقصود بوده است. امیدوارم در کنف دوستان شاعرم بتوانم برگزاری این جشنواره را با موفقیت پیش ببرم.
نماینده جامعه موسیقی، کامبیز روشنروان نیز در سخنان خود با رئیس دولت یازدهم به تعطیلی ارکسترها به عنوان بزرگترین دغدغه هنرمندان عرصه موسیقی اشاره کرد و گفت: سالهاست سرود جمهوری اسلامی، زنده اجرا نشده است. موسیقی کشور ما حال خوبی ندارد و در چند سال گذشته هم حالش وخیمتر شده است. هنرمندان موسیقی کشور ما از بدو انقلاب اسلامی تمام بضاعت هنری خود را دربست و به صورت کامل در اختیار انقلاب قرار دادند و هم صدا با ملت ایران شدند. این هنرمندان متاسفانه به جای اینکه قدر ببینند و بر صدر نشینند جفا دیدند.
وی افزود: موسیقی یکی از هنرهایی است که برای دسترسی به قلههای بلند آن سالیان سال و شاید تا 20 سال باید تحصیل موسیقی کرد. آموزش موسیقی در کشور ما ابتدا در هنرستانها انجام میشود که زیربنای تربیت موسیقیدان حرفهای در کشور است که متاسفانه وضعیت خوبی به لحاظ بودجه، مدیریت و امکانات ندارند و این هنرستانها نمیتوانند استادان خوبی را جذب کنند و برنامه درسی مدونی داشته باشند.
وی با اشاره به عدم نظارت درست بر آموزشگاه ها و دانشگاههای موسیقی نیز گفت: آموزشگاههای آزاد موسیقی نیز سالها پیش طبق یک آییننامه به وجود آمدند و در سراسر کشور تاسیس شدند. نظارت دقیقی بر روی آنها میشد و طبق ضوابط خاصی استادان و موسسان آنها انتخاب میشدند و متقاضیان تاسیس آنها باید از امتحانات ویژه خانه موسیقی عبور میکردند تا بتوانند آموزشگاههایی را تاسیس کنند. متاسفانه چند سالی است که نظارت بر آموزشگاههای آزاد موسیقی کاهش یافته و رشد بیرویه این آموزشگاهها طوری شده که احساس میکنم ای کاش این وضعیت به وجود نمیآمد. به گونهای که هر شخص میتواند در محل خاص مجوز تاسیس آموزشگاه را با قیمت مشخص خریداری کند که این مایه شرمندگی است. موسسههای علمی و کاربردی که امروز تعدادشان در سراسر کشور زیاد شده است به دلیل نداشتن استادان خوب و برنامهریزی درست متاسفانه به غیر از تعداد معدودی دچار مشکلات عدیدهای هستند که چون هیچ نظارتی بر آنها اعمال نمیشود نتیجه و خروجی آنها چیزی نیست که بتوان راجع به آن صحبت کرد چه برسد به اینکه بتوانند وارد عرصه حرفهای موسیقی شوند.
وی افزود: عدهای عاشق موسیقی و تحصیلکرده این رشته سالیان سال است که در زمینههای مختلف موسیقی ایران چه در بخش موسیقی نواحی و دیگر حوزهها فعالیتهای پژوهشی انجام میدهند ولی باور کنید هیچگونه امکانی در اختیار آنها قرار داده نشده است. این افراد نمیتوانند به سادگی تحقیقات میدانی حتی روی موسیقی مناطق انجام دهند و با سرمایه خودشان اقدام به چاپ آثار خود میکنند که البته در مواردی آثارشان نیز به چاپ نمیرسد.
تعداد شرکتهای تولید موسیقی در کشور، زمانی بسیار زیاد بود ولی به تدریج از تعداد آنها کاسته شد. به عبارت دیگر شرکتهای تولید موسیقی عملا به گفته خود ورشکستهاند چرا که تولید موسیقی در کشور مقرون به صرفه نیست و در سر هر چهارراهی سیدیهای بزرگان موسیقی به طور غیرقانونی تکثیر و عرضه میشود. در کنار این مشکلات، هنرمندان با ممیزی بسیار پیچیده و صعبالعبوری از سوی وزارت ارشاد مواجه هستند و شرکتها باید از مسیر طولانی برای گرفتن مجوز عبور کنند و البته پس از گذراندن این مسیر طولانی میبینید که حتی پس از اخذ مجوز هم اجرای کنسرت در شهرستانها با سلیقههای شخصی افراد و موسسهها مواجه میشود که باعث شده اقتدار وزارت ارشاد به طور کامل در شهرستانها زیر سوال برود. وزارت ارشاد باید این اقتدار را داشته باشد که از مجوزی که صادر کرده به طور کامل دفاع کند و از تکثیر غیرقانونی تولیدات موسیقایی جلوگیری کند.
وی به ارکسترها هم اشاره کرد و اظهار داشت: دو ارکستر در کشور داشتیم، یکی ارکستر سمفونیک تهران با 80 سال سابقه که یکی از باسابقهترین ارکسترهای آسیا نیز بود ولی یک شبه تعطیل شد. ارکستر سمفونیکی که نماد موسیقی علمی کشور بود و کسی هم مسئولیت تعطیلیاش را بر عهده نگرفت. به همین دلیل چندین سال است که ما ندیدیم سرود جمهوری اسلامی به طور زنده اجرا شود چرا که این اثر زیبا را ارکستر سمفونیک اجرا کرده است. همین طور ارکستر ملی که فرهنگ ملی موسیقی ایران را در خود دارد نیز از بین رفته است و باید احیا شود.
روشن روان از خانه موسیقی هم یاد کرد و گفت: خانه موسیقی خانهای است که هنرمندان موسیقی کشور با همت استادان گرانمایه آن را تاسیس کردند و تا به امروز با مشکلات بسیاری مواجه بوده ولی استادان توانستهاند هنوز چراغ آن را روشن نگه دارند که باید مورد حمایت قرار گیرند. همواره مرکز موسیقی ارشاد هم از کمبود بودجه در عذاب بوده است و بودجه این مرکز در حدی است که عملا نمیتواند هیچ کاری انجام دهد.
او از سالخوردگان و جوانان هم یاد کرد و ادامه داد: باید به نسل جوان موسیقی کشور توجه شود چرا که این جوانان بعد از فارغالتحصیلی جایی که هنر خود را عرضه کنند ندارند و اغلبشان فاقد مکانی برای تمرین هستند. نوابغی در نسل جوان وجود دارد که در جشنوارهها میبینیم و باید حمایت شوند.باید به بیمه هنرمندان موسیقی به ویژه هنرمندانی که بیش از 50 سال دارند توجه شود چرا که آنها در تامین اجتماعی نیاز به حمایت جدی دارند و باید کف بیمهشان افزایش یابد که در شأن آنها باشد. موسسه هنرمندان پیشکسوت که بیش از یک سال از تاسیس آن میگذرد نیز نیاز جدی به حمایت دولت دارد تا بتواند شرایطی را هر چند مختصر برای رفاه و بیمه هنرمندان تامین کند.