چند روز قبل دوسالانه دیوارنگارههای شهری به پایان رسید. دیوارنگاره ها به عنوان عنصری که به تازگی مورد توجه سازمان زیباسازی قرار گرفته اند؛ نقش مهمی در ایجاد هویت شهری دارند. بخش مهمی از دیوارنگاره ها به تصویر شهدا و امام اختصاص دارند و این گونه دیوارنگاری به یک سبک در دیوارنگاری شهری بدل شده است. در آستانه رحلت امام خمینی درباره دیوارنگارههای انقلابی و اثر آنها با غلامعلی طاهری یکی از نقاشان برجسته در هنر انقلاب اسلامی به گفتگو نشستیم. این هنرمند تا کنون تصاویر متعددی از چهره امام و شهیدان خلق کرده است.
به نظر میرسد تصویرکردن چهره امام و شهدا یک جریان هنری مادنگار در تاریخ هنر ایران است. این جریان از کجا و در چه زمانی شکل گرفت؟ باید نخست به این نکته اشاره کنم که یکی از بانیان نقاشیهای دیواری با موضوع انقلاب من بودم. دیوارنگارههایی از چهره شهدا شکل گرفت؛ در سال 1361و با کمک بنیاد شهید آغاز شد و آثاری با موضوع چهره امام و شهدا در شهر نقش بست و آرام آرام چهره امام را بر دیوارها اجرا کردیم و بعد از آن رفته رفته با تکنیک فرسک کارهایی را به روی دیوارهای شهر اجرا کردیم.
این جریان کاملاً خد جوش و از سوی بنیاد شهید انجام شد؟ یا شخصیتهای سیاسی دیگری
” دیوارنگاره های شهری هویت بصری انقلاب ما بودند. “
نیز در آن نقش آفرین بودند؟ این اتفاق یک حرکت جمعی از سوی هنرمندان بود که مورد حمایت فکری و معنوی ارگانها قرار گرفت. بعدها در پایان جنگ، به دستور رهبر انقلاب پس از ارتحال امام برای بنیاد شهید وظیفه شد تا عطر شهادت را در دیوارهای شهر نمایش دهند. آن زمان رئیس بنیاد شهید پیشنهاد دادند تصویر شهدا در قالب تابلوهای نقاشی روی دیوارهای شهر نقاشی شود. همین موضوع سبب شد این کار رفته رفته عملی شده و کم کم به یک سنت بدل شود.
بعضاً این آثار خام دستانه و قدری نا پخته اجرا شدند؛ آیا میتوان این جریان را به واقع جریانی هنری دانست؟ شاید این نقاشیهای دیواری از نظر تکنیکی و هنری جایگاه ارزشمند و فاخری نداشته باشند؛ اما به عنوان یک جریان سالم فرهنگی و مردمی، مطرح بود. این جریان از بطن مردم برخواسته بود و بستر آن جامعه بود و به یک جریان ماندگار در هنر ایران بدل شد. این هنر به باور من قابل تامل و قابل بررسی است. شما هیچ کجای دنیا چنین گونهای از هنر جنگ و انقلاب را مشاهده نخواهید کرد.
حجم دیوارنگارههایی با موضوع هنر انقلاب و دفاع مقدس در سالهای جنگ آفریده شدند؛ در دنیا به عنوان یک جریان هنری شناخته میشود؟ چندی پیش یک دانشجوی ایتالیایی تز دکترای خود را نقاشیهای دیواری ایران انتخاب کرده بود و به همین سبب بر این نقاشیها تحقیق میکرد. میخاوهم بگویم این جریان یک جریان سالم هنری بود که اگرچه فاخر نبود؛ به سبب پیوستگی
” من بانی نقشی شهدا بر دیوار بودم. “
با جریانهای سیاسی و اجتماعی روز بخشی از بدنه تاریخ و به همین سبب حایز اهمیت است. البته تاکید ی کنم که این جریان گرچه یک جریان هنری مردمی بود؛ نمی تووان از آن به عنوان یک جریان هنری فاخر نام برد.
علاوه بر این نقش امام و شهدا بارها در قالب تابلوهای بزرگ خلق شد. مایلم درباره این جریان هم توضیح دهید.
در همه جای دنیا رهبران انقلاب که نقش ارزشمندی در حرکتهای تاریخی داشتند؛ چهرههاشان به عنوان الگو در تاریخ ماندگار است. به عنوان مثال شخصیتهایی چون گاندی؛ ناپلئون و دیگر بزرگان تاریخ سیاست؛ همیشه سوژههای تابلوهای نقاشی بودهاند. در انقلاب ما نیز؛ اما خمینی به عنوان رهبر انقلاب الگوی تصویری مطرح بود. کسی که به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی همیشه یک الگوی تصویری بود. همیشه برای من ثبت چهره امام در قالب اثر هنری ماندگار مسئلهای مهم بود. اثری هنری که واجد ارزشهای هنری و تکنیکی باشد. کارکتر این شخصیت مهم سیاسی و منش وجودی او از بعد مذهبی و سیاسی ذو نفوذ، در چهره او تثبیت کنیم. یکی از این آثار تصویری بود که در مسیر ورود امام در دست مردم بود و هنوز هم در گاه در فیلم های روز ورود امام در تلوزیون می توان آن تابلو را دید. بعدها چندین تابلو از چهره اما خلق کردم که یکی از آنها بسیار جذاب شد. این کار از نظر تکنیکی بسیار شیرین بود. این تصویر چاپ شد و آموزش و پرورش آن را برای کتاب های درسی مورد استفاده قرار داد.