به گزارش هنرنیوز؛برنامه "حیاط خلوت" رادیو گفت و گو، امروز به سید حسن ارژنگ نژاد پیشکسوت مجسمه ساز به بهانه دیدار و بازسای مجسمه میدان حر سر زده است.
رادیو گفتوگو: در کجا به دنیا آمدید و تحصیلاتتان در کجا بوده است؟
ارژنگ نژاد: متولد ۱۳۰۰ هستم و در مشهد به دنیا آمدم. تحصیلات ابتدایی ام در مدرسه عنصری مشهد گذراندم. در مشهد دوره ابتدایی را گذراندم. سپس به تهران آمدم و در مدرسه شبانه در مدرسه علمیه درس می خواندم. مدرسه نزدیک کارگاهمان پشت مسجد سپهسالار بود. دوره متوسطه را در مدرسه علمیه گذراندم ولی دیگر نتوانستم تحصیلات عالیه را داشته باشم و فقط کار کردم.
رادیو گفتوگو: در کارگاه چه فعالیتی را انجام می دادید؟
ارژنگ نژاد: اولین کارمان نمای بانک ملی بود.
رادیو گفتوگو: چگونه شد که به مجسمه سازی و نماسازی روی آوردید؟
ارژنگ نژاد: پسرخاله من به نام غلامرضا رحیم زاده ارژنگ از بادکوبه به ایران آمده بود. او در تیف، دوره ای را گذرانده بود که مجسمه سازی و نقاشی و طراحی بود ولی نتوانسته بود برای همیشه بماند و دوران عالی آکادمیک را بگذراند. پدر و مادرش فوت شده بودند و پدرم او را به ایران آورده بود و در منزل ما بود. من با ایشان طراحی و نقاشی را تمرین می کردم.
ایشان یک کار نقاشی تهیه کرده بود که دانشگاه و ساختمان دارایی و دادگستری و از همه مهمتر نشان دادن دانشگاه بود، این نقاشی باعث جذب وی در شهرداری شد. بعد از اینکه در شهرداری مستقر شد برای اینکه کارگاهش را مستقر کند، همه اعضای خانواده را به کارگاه خواند و اولین کار، نمای میدان حر بود. این کار اولین برنامه ای بود که ما شروع کردیم. ایشان در آن زمان ۲۲ ساله بودند و بنده ۱۲ ساله بودم. از وردست ایشان کار را شروع کردم و سه سال طول کشید تا اسکلت اولیه میدان حر انجام شد.
رادیو گفتوگو: طرح اولیه میدان حر متعلق به پسرخاله شما است؟
ارژنگ نژاد: بله. ایده و فکر برای ایشان بود و ما گروهی کار می کردیم. چون هیچ وقت کاری به تنهایی به جایی نمی رسد. این طرح به نام عقل و جهل بود و تا به حال اسم های مختلفی رویش گذاشته شده است. نام گذاری این طرح برای منطقه دلیل داشت و دلیلش این بود که جوان ها این پیکر را ببینند و بیندیشند که یک آدم سالم می تواند موفق شود و اژدها که سمبل پلیدی است را از بین ببرد، با اجرای این ایده، جوان ها متنبه شده و از فکرهای پلید خارج می شوند و به سوی زندگی سالم گام برمی دارند.
رادیو گفتوگو: اشاره داشتید به ساخت پیکره دانش و جهل در میدان حر امروز، مواد بکار رفته در پیکره چه بود؟
ارژنگ نژاد: از گچ است. آن هیکل ۱۰ متر بود و ما با داربست کار نکردیم و در حیاط کار کردیم. یک دست انداز ۸۰ سانتی بود که در شب های تابستان در آنجا پشه بند زده می شد و خانواده استفاده می کردند.
کار دو پارچه انجام شد. دو تا پنج متری و البته یک پایه ده متری و ریشه پایه ده متری هم بود و جمعا ۳۰ متر یکپارچه است که جرثقیل نتوانست آن را یکپارچه جابه جا کند.
رادیو گفتوگو: این برنامه در چه سالی انجام شد؟
ارژنگ نژاد: شهریور ۱۳۲۰ این برنامه را شروع کردیم و سه سال طول کشید.
این کار سنگین بود برای اینکه ما نتوانستیم همه هزار قالب را با اینکه شماره گذاری شده بود و با رنگ های سیاه و قرمز علامتگذاری کرده بودیم سوار کنیم، بیشتر توانستیم بیرون این کار را سوار کنیم؛ وقتی که بتن ریختیم و قالب ها را در آوردیم دیدیم که آنقدر چیزهای اضافی وجود دارد که همه را تراشیدیم تا اینکه با سیمان نرم تر، بازسازی کردیم و این کار درآمد و به این شکل شد که الان است.
رادیو گفتوگو: در کنارش شیرهایی هم بوده است.
ارژنگ نژاد: بله، چهار شیر بود.
رادیو گفتوگو: ساخت آنها هم بر عهده شما بود؟
ارژنگ نژاد: همان موقع ساخته شده بود، زمانی که دوباره خواستم بازسازی کنم از کتاب قدیم تهران استفاده کردم و پایه را برابر زمان قدیم که اجرا کرده بودیم بازسازی کردم.
رادیو گفتوگو: چه سالی بازسازی کردید؟
ارژنگ نژاد: حدودا چهار سال پیش بازسازی مجدد کردیم. این کار در زمان ۱۳۱۲ قرادادش بسته شده در سال ۱۳۱۵ انجام شده و به وسیله استادم غلامرضای رحیم زاده این طرح، طراحی شده و بازسازی اش هم بنده انجام دادم.
رادیو گفتوگو: از شاگردان و همراهان و خویشاوندان شما از آن هنگام کسی مجسمه سازی را ادامه داد؟
ارژنگ نژاد: هیچ کسی الان نیست.
رادیو گفتوگو: ارژنگ تا چه سالی زنده بود؟
ارژنگ نژاد: آخرین کارگاه ما در چهار راه نصرت بود که پسرخاله ام در آنجا فوت کرد. آخرین کارمان که از آن کارگاه درآمد، فردوسی مشهد است و در طوس نصب شده است.
رادیو گفتوگو: طرح اولیه آن با ارژنگ بوده است؟
ارژنگ نژاد: خیر، آن را ما کار می کردیم ایشان کسالت داشت و بعد هم فوت شدند. در پارک مشهد، ۱۲ مشاهیر خراسان را کار کرده ام و جلوی دانشکده دامپزشکی اسب و گاو را با ورق مس اجرا کردم و آخرین کارم هم آرش کمانگیر است.
رادیو گفتوگو: مجسمه ای که در میدان حر هنوز پابرجاست، نخستین کار شما بود و یا پیش از آن شما کارهای دیگری هم داشتید؟
ارژنگ نژاد: خیر، این اولین کار ما بود.
رادیو گفتوگو: البته اشاره کردید که نماسازی هایی را پیش تر داشته اید؟
ارژنگ نژاد: وقتی که برای این برنامه آمدیم، کارهای زیاد دیگری هم انجام دادیم اما آنها جزو کارهای روزمره بود مثل کتاب نقاشی برای بچه که در ۱۸ سالگی من، انجام شده است.
رادیو گفتوگو: اشاره داشته باشم، که دفترهای نقاشی ارژنگ، سال های سال تنها دفتر نقاشی بود که در میان دانش آموزان توزیع می شد. این دفترهای نقاشی ارژنگ کار خود شما بوده است؟
ارژنگ نژاد: بله، کار خود من بوده است با پیشنهاد دو دوستی که کتاب فروشی داشتند. در مسیری که کتاب می خریدم رفت و آمد داشتم. بعد از آشنایی با دو کتابفروش، وقتی ایشان با شغلم آشنا شدند، به آنها گفتم که شب ها نقاشی می کنم و قرار شد طرحی را تهیه کنم و به آنها بدهم تا منتشر کنند که این کتاب نقاشی شروعش از آنجا شد.
رادیو گفتوگو: طراحی را از چه کسی آموختید؟
ارژنگ نژاد: از پسرخاله ام که استادم هم بود و من بعدا دامادش شدم. ایشان هم طراحی نقاشی و هم نقش برجسته را با من شب هنگام، کار می کردند و کم کم روی فلز کار کردم و نقش برجسته های مسی و برنجی و آلومینیومی کار کردم.
کار خود را در پارک ها و آب نماها شروع کردم
رادیو گفتوگو: مجسمه ای که در میدان حر هنوز پابرجاست و در سال ۱۳۱۵ به بهره برداری رسید، نخستین کار شما بود یا پیش از آن هم کار دیگری داشتید؟
ارژنگ نژاد: این اولین کار ما بعد از آمدن از مشهد به تهران بود.
رادیو گفتوگو: اشاره ای داشتید به ساخت نماهای بسیاری از ساختمان های تهران، از این نماها با ما صحبت می کنید.
ارژنگ نژاد: با دایر کردن اولین کارگاه، بانک ملی از ما تقاضای کاری را کرد. آنها سر در آجری داشتند که از قرار آن محل برای سردار اسعد بختیاری بود. آن فضا را متراژ کردیم و نمایی به ورودی بانک دادیم. زنجیرهایی بود که از برنز اجرا کردیم البته ایده آن برای پسرخاله ام بود و ما کار کردیم.
بعد از آن، از ما خواستند که مرحله دوم کار را به صورت تخت جمشیدی اجرا کنیم و بعد میدان توپخانه و آن حوض ها و پایه های سربازها را اجرا کردیم.
رادیو گفتوگو: از کارهایی که به طور مستقل خودتان کار کردید، با ما صحبت می کنید.
ارژنگ نژاد: مقدمه کار انفرادی من از سعادت آباد بود. بعد از شهریور سال ۱۳۲۰، کارگاهی نزدیک خانه مان اجاره کردم. در آن کارگاه با جهانگیر آهی مدیر کارخانجات ونک قرارداد فضاسازی را امضا کردیم که ماهی ۲ هزار تومان تعیین کردند و نزدیک به چهار سال با آنها کار کردم.
رادیو گفتوگو: اینها کارهای مجسمه سازی بود و یا فضا سازی بود؟
ارژنگ نژاد: فضاسازی بود ولی بعدا در همانجا کارگاه مجسمه سازی خودم را دایر کردم.
رادیو گفتوگو: خروجی کار چه بود؟
ارژنگ نژاد: یک پارک بود.
رادیو گفتوگو: آن پارک هنوز هم وجود دارد؟
ارژنگ نژاد: خیر، پارک دیگر نیست.
آنجا را برای کارگرها، کارمندان و مهندسین شهرکی نزدیک ونک ساختند و تصادفا این فضا را که فضایی مناسب، ولی کثیف و آلوده بود انتخاب کردیم. در آنجا چهار سال شبانه روزی کار کردم.
رادیو گفتوگو: در طول کار مجسمه سازی همکاران دیگری را هم داشته اید؟
ارژنگ نژاد: خیر، تنها بودم.
مقدار کارهایی که من شروع کردم ابتدا از پارک ها و بیشتر آب نماها بود. اولین کاری که شروع کردم دوازده مشاهیر خراسان بود.
کارهای مختلفی ساختم مجسمه های زیادی برای ارومیه ساختم. یک مجسمه برای سنندج ساختم. توامان با این برنامه با وزارت فرهنگ و هنر کار می کردیم.
در دانشگاه ها روش اجرایی کار برای دانشجویان پیش بینی نشده است
رادیو گفتوگو: در کجا به دنیا آمدید؟
ارژنگ نژاد: متولد مشهد هستم دارای سه فرزند هستم یک پسر و دو دختر. پسرم در آلمان است ولی با دو دخترهایم زندگی می کنم.
رادیو گفتوگو: در آلبوم شما، عکس های صدیقی مجسمه ساز مشهور را می بینم، در این باره توضیح دهید.
ارژنگ نژاد: نمای دادگستری را با هم کار می کردیم ایشان نمای جنوبی و شمالی کاخ دادگستری را کار کردند و من هم انوشیروان دادگر را کار می کردم. ایشان ۵۳ سال داشت و من ۲۵ سال و با چک ها کار می کردیم.
همزمان با آن از دانشگاه جندی شاپور اهواز مجسمه ای را درخواست کردند. به آنجا رفتم و از من ماکتی را خواستند و من ماکت فوتبالیست را به صورت برگردن اجرا کردم.
رادیو گفتوگو: در رابطه با مجسمه فردوسی در مشهد با ما صحبت کنید.
ارژنگ نژاد: این مجسمه را با لباس محلی کار کردیم.
مجسمه هایی هم در ایتالیا و هم در فرانسه دارم. من مهمان یکی از دوستانم در ایتالیا بودم یک روز، روز تولد دخترش بود، من با پسرم رفته بودم و از او درخواست کردم خمیر مجسمه سازی برایم تهیه کند و یک اسکلتی از وسایل خانه آنها درست کردم و همان روز پرتره آن را کار کردم و بعدا آن را برنز کردند.
دوست دیگری هم در فرانسه داشتم و زمانی که خواستم همسرم را برای درمان سرطان به انگلستان ببرم، ابتدا ایشان را به ایتالیا و بعد فرانسه بردم. در فرانسه مهمان یکی از دوستانم شدم و در حدود دو الی سه ماه در آنجا از ما پذیرایی کردند، در آنجا برایشان مجسمه ای ساختم.
رادیو گفتوگو: شرکت در چند نمایشگاه در آلبوم شما یاد شده مثل اولین نمایشگاه بروکسل در سال ۵۸ میلادی در بلژیک به مدت سه ماه و ۱۷ روز . حضور شما در این نمایشگاه به چه صورت بود؟
ارژنگ نژاد: دیدن کارهایی بود که برای من خیلی اهمیت داشت، آنقدر کارها خارق العاده بود که تصمیم گرفتم فایبر را به ایران بیاورم چون همه نوع مواد ترکیب می شود و ماده خوبی ایجاد می شود، ولی متاسفانه در ایران استفاده نشد و فقط از آن گل گیر و سپر می سازند. اخیر شهرداری از فایبر استفاده کرده ولی با این حال چیزی که من می خواستم نیست.
رادیو گفتوگو: از آثار مجسمه سازی امروز با ما صحبت کنید، امروز آثار مجسمه ها و به خصوص آثار شهری را چگونه می بینید؟
ارژنگ نژاد: به چند نمایشگاهی که دعوت شده ام، مجسمه های سنگی که در این نمایشگاه ها اجرا شده، کارهای بسیار جالبی بود البته مقدار کار کم است و بیشتر از ایده های خارجی استفاده می شود که تبدیل به کار می شود.
متاسفانه در دانشگاه هایمان این پیش بینی نشده که روش اجرایی کار را هم دانشجویان بدانند. یک مهندس یا یک مجسمه ساز باید از ابتدا با مواد به کار رفته آشنا باشد. زمانی که من کار مجسمه سازی را شروع کردم در آن زمان دانشگاهی نبود و فقط کار کردم اما آنقدر به نمایشگاه های خارج رفتم و آثار را دیدم و برداشت درست را از آنها کردم.
بعد از انقلاب اولین کاری که کردم این بود که شهربازی پیشنهاد کردم تا گوریل انگوری را بسازند و آن را ساختند من این مجسمه را در هنگام بارش برف و در عرض ۱۵ روز آن را ساختم. سپس تونل وحشت، قطار کرم شب تاب ساختیم و خیلی کارهای دیگر.
رادیو گفتوگو: چه توصیه ای برای مجسمه سازان نسل جوان دارید؟
ارژنگ نژاد: اعتقادم بر این بوده که حیف شدند چون منطق کار درست نیست چون در هر حرفه هم باید تحصیل باشد و هم عمل، چون بدون عمل کار بی نتیجه می شود مثلا مهندس شهرساز داریم که اصلا از فضا سازی چیزی بلد نیست.
متذکر می شویم؛ برنامه "حیات خلوت" شنبه تا چهارشنبه ساعت ۶ صبح از رادیو گفتوگو به روی آنتن می رود و فایل صوتی آن برای علاقمندان در سایت موجود است.