فیلم سینمایی «یه حبه قند» ساخته «رضا میرکریمی» در تعطیلات ایام نوروز امسال روی آنتن شبکه سوم سیما رفت. فیلمی که قرار بود نماینده ایران در اسکار ۲۰۱۳ باشد و به دلایلی این اتفاق نیافتاد وفیلم در عین ایرانی بودن نتوانست به عنوان نماینده ایران در فستیوال مهمی مثل اسکار شرکت کند. اما در عوض تا کنون در جشنوارهها و کشورهای مختلف نمایش داده شده وتوانسته جوایزی را نیز برای میرکریمی کسب کند. فیلم داستان در خصوص سنتهایی است که زمانی در بطن اصلی زندگی ایرانیان قرار داشته وامروز دیگر نشانی از آنها نیست و در عوض دلتان بخواهد سنتهایی جای سنتهای بومی ما را گرفتهاند که اکثرشان فرنگی و خارجی به حساب میآیند.
فیلم سینمایی «یه حبه قند» تلاش میکند که داستانی ایرانی را با استفاده از آدمها و دکور سنتی و ایرانیزه شده برای مخاطب تعریف کند. داستانی که در مرکز آن عنصرمهمی به نام خانواده قرار دارد. در واقع در این فیلم خانواده مرکز اصلی اتفاقات فیلم است. جایی که همه و به خصوص چهار دختر خانواده سنتی خود را برای مراسم عروسی خواهر کوچکترشان «پسند» آماده کرده و به همراه همسر و فرزندانشان به یاری مادر میشتابند. فیلمساز با پرداخت به شور و نشاط اهالی خانه که ترکیبی از پسرها، دامادها و دختران و کودکان خانوادهاند رسوم و رسوماتی که در مراسم مهمی مثل عروسی ما ایرانیان با آنها سرکار و داریم تصویری ایرانی به مخاطب امروز که اسیر در مناسبات زندگی شهری و پیچیدگیهای خاص آن و به نوعی ازبین رفتن سنتها و جایگزین شدن عناصری که چندان ربطی به زندگی ایرانیان ندارد میپردازد و بالافاصله در ادامه فیلم میبینیم که با مرگ پدر بزرگ همه چیز تبدیل به عزا میشود و میرکریمی به درستی نشان میدهد که همچنان که ما ایرانیان میتوانیم در مراسمی مانند عروسی مملو از شور و هیجان و نشاط شویم میتوانیم با مرگ عزیزانمان هم کل زندگیمان تحت تاثیرقرار گیرد. در واقع میرکریمی یادآوری میکند که در جامعه کنونی ما گرچه امکان دارد مدرنیته شدن باعث از بین رفتن برخی از سنتهای ایرانیان شود اما برخی از سنتهای ما برخلاف کشورهای دیگر هرگز از بین نمیرود و همچنان در طول سالیان گذشته بوده و خواهد بود.
«یه حبه قند» در شرایط کنونی سینمای ایران تلاش کرد که برخلاف جریان سینمای ایران که در آن اکثر فیلمها به شکل مبتدیانه وسطحی به زندگی مردم میپردازند یک گام رو به جلو برداشته و بتواند با جزئیات زیاد، فیلمبرداری درست ومناسب و بازیهای روان بازیگراناش حرفهای متفاوتی برا مخاطب بازگو کند و در این راه با تلفیقی اززندگی، مرگ و امید کوشش کرد تا بتواند زندگی را به گونهای دیگر به نمایش بگذارد. فیلم با با جشن شروع میشود و با مرگ ادامه پیدا میکند و در آخر با امید به آینده پایان میرسد و در واقع از وصل آسمانی برای رسیدن به وصل زمینی استفاده میکند و شاید یک تلنگر باشد برای ما که هیشه فکر میکنیم مرگ از ما دور است و مرگ سادهتر از آن چیزی که فکرش را میکنیم به سراغ ما میآید. در این فیلم میرکریمی نگاه دقیق و موشکافانه به مسائل ریز تربیتی، اجتماعی و فرهنگی به خانواده و تک تک اعضای آن دارد و تلاش میکند به زبان تصویرو کلام و موسیقی به مخاطب امروز این نکته مهم را یادآوری کند که برخلاف گدشتهها که خانوادهها شامل دامادها، عروسها و پسران ودختران به همراه پدر و مادر و حتی مادربزرگ و پدر بزرگ در کنار یکدیگر زندگی میکردند و از احولات همدیگر همیشه در بروز مشکلاتی و گرفتاریها خبر داشتند، در شرایط کنونی آدمها در زندگی ماشینی که دارند، تنهای تنها هستند و مجبورند به تنهایی به جنگ با مشکلات بروند. چون شرایط زندگی و از بین رفتن زندگی سنتی و به نوعی پدر سالاری باعث شده که خانوادهها از همدیگر جدا زندگی کنند. در واقع در این فیلم «میرکریمی» تماشاگر را غافلگیر کرده و شرایطی و زندگی میپردازد که به اقتضای زمانی بیرحمانه، سرد و خشنتر از گذشته شده و تذکری است از سر درد و دلسوزی که خلوص و پاکی گذشتهها دیگر امروز در زندگی ماشینی و اسیر در مدرنیته ازبین رفته است. میر کریمی دراین فیلم با استفاده از رنگ و نور و زاویه دوربین و استفاده به جا از تمهید اسلوموشن است که در کنار طراحی مناسب صحنه و قاب بندیهای حرفهای مخاطب را جذب فیلم میکند وتلنگری هر چند دوساعته به مردمی میزند که امروز از زندگی ناب ایرانی فاصله گرفتهاند و در شیوه زندگی، نوع لباس پوشیدن و حتی سخن گفتن به فرهنگهای بیگانه دل بستهاند و فیلم میتواند هشداری به این نکته مهم باشد که هرکسی از اصل خویش دور شود، دربرابر ناملایمات زندگی آسیب پذیرتر میشود و نمیتواند به سلامت از بحرانهای زندگیاش عبور کند. هر چند برخی از منتقدان در برابر این فیلم موضع منفی داشتند و ابرازداشتند که فیلم به نوعی تکرار و برشی از دیگر فیلمهای سینمای ایران است اما به نظر میرسد که مخاطب نمیتواند تصاویر این فیلم را که مانند یک گالری عکسی است که پشت سرهم ظاهر میشود و او را در زیبایی و شکوه خود غرق میکند، به این سادگی فراموش کند وبه سلامت میتواند ما را با فرهنگ، و داشتههای خودمان آشنا کند و یادآوری کند که ما در هر شرایطی یک ایرانی هستیم و باید به ایرانی بودن خودمان افتخار کنیم و همیشه در جهت پاسداشت فرهنگ، هویت و خانواده ایرانی تلاش کنیم و ایرانی بمانیم.