هر چند آهو خردمند برای اولینبار نقاشیهای خود را در تهران به نمایش گذاشته است اما قصد دارد نمایشگاه دوم خود را در آبان 89 در لندن برگزار کند.او تاکید میکند اسم نوع نقاشهایش را نمیداند و دنبال نامی مناسب است.
به گزارش هنر نیوز به نقل از مهر ،آهو خردمند به عنوان یکی دیگر از بازیگرانی که از عرصه سینما وارد هنرهای تجسمی شده است، عصر روز گذشته، 26 شهریور برای اولینبار نمایشگاهی از نقاشیهای خود را در نگارخانه شیرین به نمایش گذاشت. 25 تابلو وی حاصل شش سال فعالیتهای اخیرش هستند که پایه قیمت آنها یک میلیون تومان است. وی با بیان اینکه نقاشی از ابتدا برایش جدی نبوده است، گفت چون با سبکهای جدید آشنایی ندارد، کارهای رئال را بیشتر میپسندد. گفتگوی زیر در مورد نمایشگاه نقاشی اخیرش است.
*از چه زمانی نقاشی را شروع کردید؟
آهو خردمد، بازگیر تئاتر و سینما: من دوره یا کلاس خاصی برای کشیدن نقاشی نگذراندم. از شش سال قبل آن را شروع کردم اما به عنوان یک کار جدی برایم نبود و زنگ تفریح برایم محسوب میشد. نقاشی، کتاب خواندن و ترجمه جز تفریحهایی بود که در زمانهای فراغت در خانه انجام میدادم.
*چرا تا الان نمایشگاه برگزار نکردید؟
اوایل روی هر چیزی نقاشی میکشدیم تا اینکه دوستان، کارهایم را دیدند و گفتند خوب هستند و باید آنها را نمایش دهم اما خودم هنوز تمایلی نداشتم. کمکم به چند نقاش و اهل هنر آثار را نشان دادم و آنها هم گفتند تا به حال چنین سبکی نداشتهایم و استثنایی هستند. برای همین کمی انرژی گرفتم و مصمم شدم که جدیتر به نقاشی فکر کنم تااینکه ایده برگزاری نمایشگاه نیز به سراغم آمد.
* بعضی از کارها کوچک و برخی بزرگ هستند. دلیل خاصی دارد؟
کارهای کوچکم به دورانی برمیگردد که هنوز نقاشی کشیدن خیلی برایم جدی نشده بود و روی یک تکه کاغذ و از روی تفنن نقاشی میکردم بعد که نقاشی برایم جدیتر شد، با خودم گفتم دیگر باید به جای کاغذ روی مقواهای بزرگتر نقاشی کنم. برای همین بیش از نیمی از کارها بزرگ و تعدادی کوچک هستند.
* بیشتر کارهایتان فیگور و پرترههایی هستند که به زنان اختصاص دارد. این عمدی بوده یا اینکه چون خودتان هم یک زن هستید ناخودآگاه زنان در کارهایتان پررنگتر شدهاند؟
عمدی نبود چون تمام نقاشیهایم حسی بودهاند. وقتی میخواهم نقاشی را شروع کنم نمی دانم چه میخواهم و برای همین موضوع خاصی در ذهنم نیست. فیگورهای زنان بدون عمد و نقشه قبلی در نقاشیهایم آمدهاند. البته کسان دیگری هم به این حس اشاره کردهاند مثلا پرویز کلانتری که تابلوهایم را دید، گفت: همانطور که شعر زنانه و مردانه داریم نقاشیهای تو هم زنانه است و آنهایی هم که فیگور زنانه ندارند باز تداعی کننده حسی زنانه هستند." عبدالله اسکندری (طراح گریم) وقتی تابلوهایم را تماشا کرد، گفت: "خیلی جالب هستند چون در بیشتر کارهایت بازیگر، صحنه و گریم داری ،حتی نورپردازی هم کردهای. انگار همه سینماییها را در تابلوهایت جمعکردهای." بهرحال اینها نکاتی بودند که خودم آنها را کشف نکرده بودم.
* در بیشتر تابلوها یک رنگ بیشتر از بقیه به چشم میخورد و در برخی رنگهای سیاه و سفید غلبه دارد.
این رنگها ماجرا دارند. شش سال قبل خواهرم که خیلی دوستش داشتم در لندن فوت کرد و من به همین خاطر خیلی افسرده و ناراحت شدم. پیش دکتر روانپزشک رفتم تا شاید دارو یا درمانی بدهد که من را از ناراحتی دور کند. دکتر به من گفت که چه کاری میکنم؟ گفتم: بازیگری و ترجمه. گفت: نقاشی هم میکنی؟ گفتم که گاهی. او گفت که برو وسایل نقاشی را بخر و شروع به نقاشی کن. من هم این کار را کردم. تابلوهای سیاه و سفیدم متاثر از همان دوران است. کمکم نقاشی توانست به من کمک و به مرور رنگ وارد کارهایم شد اما هنوز تابلوهایم به صورت تک رنگهایی از قهوهای، نارنجی و کرم هستند. البته چند تابلوهم دارم که از قرمز متمایل به قهوهای و سبز پررنگ تشکیل شده است و در میان همه کارهایم یک اثر هست که رنگ زرد در آن تسلط دارد. واقعا دلیل آن را نمیدانم و خودم هم تعجب میکنم که چه اتفاقی در آن روز برایم افتاده بوده که از زرد استفاده کردم.
*پیش از آغاز نمایشگاه تابلوها پیش فروش شدند؟
نه. اما سه سال قبل که یکی از دوستانم به ایران آمده بودم یکی از تابلوها را خرید.
*به نگارخانهها و نمایشگاهها سر میزنید؟
بله. از وقتی نقاشی را شروع کردم، به نمایشگاهها نیز میروم تا ببینم آثار چگونه هستند و از نزدیک بیشتر با نقاشان آشنا شوم.
*وضعیت کارهایی را که الان در نمایشگاهها ارائه میشوند، چگونه میبینید؟
بعضی از ٱثار را خیلی دوست دارم اما برخی یدگر را اصلا نمیفهمم برای همین زیاد آنها را دوست ندارم. شاید دلیلش این باشد که من با سبکهای نقاشی آشنا نیستم. البته مدتی است شروع به مطالعه در این زمینه کردهام تا بتوانم اطلاعات بیشتری داشته باشم اما هنوز با مکتبهای جدید مثل کوبیسم و..آشنا نیستم و کارهای از این دست برایم عجیب و غریب هستند. آنها را دوست ندارم. علاقه من به آثار رئال است.
* در سالهای اخیر ورود قشر سینمایی به هنرهای تجسمی زیاد شده است. درحالیکه قبلا کمتر شاهد چنین ماجرایی بودیم. فکر میکنید دلیل آن چیست؟
بالاخره ما هر کاری هم که انجام دهیم، باز هم در همین وادی هستیم. یادم است زمانی که به آمریکا رفتم میخواستم رشته دیگری را انتخاب کنم که پردرآمد باشد اما با خودم گفتم من که خودم را بدبخت کردهام و این راه را رفتهام. برای همین مانده بودم که میان رشته گریم و دکوراسیون داخلی کدامیک را انتخاب کنم یعنی در نهایت بازهم هم رشتههای هنری به سراغم آمدند. روح هنرمندانه اجازه نمیدهد که خیلی دور از این رشتهها باشیم. گاهی میگویم الان که کار ندارم و در خانه هستم چه کار کنم و به دنبال خلاقیتی هنرمندانه هستم. دوست دارم چیزی را خلق کنم و برای همین زمانی که بازیگری نمیکنم، به سراغ نقاشی میروم. فکر میکنم در مورد دیگران نیز همین اتفاق میافتد.
*برای آینده چه برنامههایی دارید؟ موضوع جدیدی در ذهنتان هست که بخواهید برای نمایشگاه بعدی آن را دنبال کنید؟
کارهای آیندهام در همین سبک هستند. البته دوستانم میگویند نام خاصی روی این سبک بگذارم اما هنوز عنوانی پیدا نکردهام. یکی از اطرافیانم پیشنهاد کرد که نگارگری مدرن بگذاریم اما کارهای من نگارگری نیست و به واسطه آدمهای ریزی که در تابلوها هستند، نمیتوان به آن نگارگری گفت. فعلا به دنبال اسمی برای کارهایم هستم اما قرار است با همین کارها و شاید تعدادی تابلوی جدید نمایشگاهی در آبان ماه سال جاری در لندن برگزار کنم منتهی چون باید اول در ایران نمایشگاه را برگزار کنیم تا نگارخانهای در لندن وقت نمایشگاه بدهد، هنوز مکان و زمان دقیق برپایی نمایشگاه مشخص نیست.