حمید خزاعی در گفتگو با هنرنیوز؛
«تعصب» سبب عدم گسترش آواز ایرانی شده است
حمید خزایی خواننده آواز درباره علت کم تر شدن علاقمندان به موسیقی سنتی گفت: صدا و سیما به موسیقی سنتی توجه نمی کند و توازنی در اجرای موسیقی وجود ندارد.
تاريخ : يکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۲۵
حمید خزایی یکی از خوانندگان آواز سنتی ایران؛ درباره ارزش های موسیقی ایرانی که امروز از متن به حاشیه رفته است؛ با ما به گفتگو نشسته است.
چه عاملی آواز ایرانی را از گونههای دیگر موسیقی جدا و آنرا به گونهای متمایز از تجسم عرفان در هنر تبدیل میکند؟
موسیقی ایرانی دارای ویژگیهای بهخصوصیست که آن را از سایر گونههای موسیقایی جدا میکند. این ویژگیها موسیقی و آواز ایرانی را برای مخاطب خود منحصر به فرد میکند. من این ویژگی منحصر به فرد را در ریشههای فرهنگ ایرانی میدانم. موسیقی ایرانی ریشه در فرهنگ ایرانی دارد. موسیقی اصیل هر گوشه از دنیا به بقین اثرگذارتر از گونههای مدرن موسیقی است.
این خصوصیت در نغمههای آوازی نیز مشهود است؛ به نحوی که نغمههای آوازی هر منطقه در آن منطقه تأثیرگذارتر است. اگر دقت کنیم نغمههای آوازی ایران اثرگذاری و زیبایی خارقالعادهای دارد. موسیقی اقوام کرد، لر، ترک، بلوچ و ... به سبب ریشههای فرهنگ آن مناطق، از ویژگیهای ممتازی برخوردار است. آوازی که عصاره فرهنگ یک قوم است و باورهای آنها را نمایش میدهد؛ به یقین از موسیقی ناشناسی که عمق معنایی ویژهای هم ندارد؛ ارزشمندتر و ماندگارتر است.
علت توجه غربیان به این گونه موسیقایی را چه میدانید؟
آواز ایرانی نیز به سبب آنکه مجموعهای از باورهای فرهنگی ماست؛ برای همه اقوام اثرگذار و لذتبخش است و به سبب همین غنای فرهنگی، برای غربیان نیز اثرگذار و جذاب است. حتی معتقدم موسیقی ایرانی به سبب قدمت چند هزار سالهاش از موسیقی
” معتقدم که در حوزه ای نباید تعصب داشت. وقتی قرار نیست متعصب باشیم؛ میتوانیم با دیدی باز مسیرمان را بررسی کنیم. آنچه در سالهای اخیر سبب عدم گسترش آواز ایرانی شده است. اگر خوشبینانه نگاه کنیم، موسیقی در سالهای اخیر در جایگاهی ثابت مانده است! و البته من معتقدم موسیقی در سالهای اخیر پسرفت هم داشته چراکه موسیقی در سالهای گذشته اثرگذارتر برای زمانه خود بوده اما این سالها چنین اتفاقی رخ نداده است. “
چندصد ساله غربی اثرگذارتر و به مراتب ارزشمند تر است. به نظر من این خصایل آواز ایرانی را به منحصر از گونههای مختلف آواز غربی کردهاست.
چه عاملی سبب شده تا آواز ایرانی و به کل موسیقی ایرانی از متن زندگی مردم جامعه به حاشیه رود و موسیقی Papular یا همان پاپ جایگزین آن شود؟ معتقدم که در حوزه ای نباید تعصب داشت. وقتی قرار نیست متعصب باشیم؛ میتوانیم با دیدی باز مسیرمان را بررسی کنیم. آنچه در سالهای اخیر سبب عدم گسترش آواز ایرانی شده است. اگر خوشبینانه نگاه کنیم، موسیقی در سالهای اخیر در جایگاهی ثابت مانده است! و البته من معتقدم موسیقی در سالهای اخیر پسرفت هم داشته چراکه موسیقی در سالهای گذشته اثرگذارتر برای زمانه خود بوده اما این سالها چنین اتفاقی رخ نداده است. به نظر من هرچه پیش میرویم؛ از این غنا کاسته میشود.
بخشی از کار هنرمند این است که تقاضای مردم را برآورده کند. همراه با این که یک هنرمند باید کیفیت سلیقه مردم را افزایش دهد؛ خود نیز باید در برابر سلیقه مخاطب منعطف باشد و از سویی هنرمند در مقابل مخاطب خود مسول است و او باید کیفیت سلیقه مردم را بهبود بخشد. به همین جهت معتقدم در این حیطه عملکرد مطلوبی نداشتیم و شاید علت این موضوع تعصب باشد.
علاقه به هیجانهای لحظهای بازار گرم موسیقیهای پاپ، راک، و... را سبب شده و باعث شده که مردم کمتر از گذشته به سمت موسیقیهای سنتی روند. فکر میکنید کجای کار مشکل دارد؟
چند عامل را در این حوزه مقصر میدانم. عواملی که یکی از مهم ترین آنها رسانهها هستند. به نظر من اثر گذارترین رسانه در هر کشور رسانه ملی است. سهم زیادی از سلیقه مخاطبان به نوع برنامه ها در رسانه ملی مرتبط است. به همین جهت به نظر من رسانه ملی در این حوزه کم لطفی کرده است. فکر نمی کنید بخشی از این موضوع به خود اهالی موسیقی برمیگردد؟ البته اهالی موسیقی سعی نکردهاند تا حدی سلایق مردم را تغییر دهند. چهارچوبی به دور خود کشیدند و بر این باور تاکید کردند که کسی حق بیرون رفتن و عدول از این چارچوب را ندارد؛ و اگر گذارد مرتد از موسیقیست. همین تعصبات سبب شد که مردم رفته از موسیقی سنتی کناره بگیرند. مخاطب موسیقی سنتی که پیشتر بخش عمده مردم را شامل میشد؛ حالا قشر محدودتری را به خود اختصاص دادهاست.البته عوامل دیگری هم هست. مردم با سطح سلیقه خود موسیقی را انتخاب میکنند.موسیقی فاخر و موسیقی مردمی هر یک جایگاه خود را دارد و مردم عادی از جهت درک هنری این جایگاه را درک میکنند. اما در عین حال که مردم بسیار هوشمند و دقیق اند؛ جریان غالب بر هنر اجازه نمی دهد که درست تصمیم بگیرند و انتخاب کنند. احساس میکنم مهم ترین عامل برای سازندگی این فضا رسانه ملی است که باید به آن پرداخته شود. آسیبشناسی در آن اتفاق افتد و در نوع نگرش آن اصلاحاتی اتفاق افتد.
اما این آسیب بزرگتر از آن است که بتوان تنها رسانه را سبب آن دانست. ریشه ایم مشکل کجاست؟ موسیقی پاپ به جهت مواجهه و مقابله با موسیقی لوس آنجلسی ایجاد شد؛ شاید این بزرگترین ضربهای بود که به موسیقی کشور زده شد. شاید اگر این اتفاق به شکلی درست، منطقی و با روالی تعدیل شده اتفاق میافتاد؛ شرایط تغییر میکرد. موسیقی پاپ و یا هر گونه دیگری از موسیقی میتواند جایگاه خود را داشتهباشد؛ مخاطب خاص خود را داشتهباشد و فعالیت آزادانه خود را. اما حد اقل به اینجا نمی رسیدیم که حتی موسیقی پاپ فاخر مخاطبانی کمتر از موسیقی پاپ دم دستی و بی محتوای شعر و موسیقی داشته باشد.