این زن هوش از سر مرد‌ها نمی‌پراند
نگاهی بر فیلم سینمایی «جیب برِ خیابان جنوبی»؛
این زن هوش از سر مرد‌ها نمی‌پراند
این روز‌ها شاهد اکران فیلم سینمایی «جیب بر خیابان جنوبی» هستیم. فیلمی که دومین تجربه کارگردانش سیاوش اسعدی است و تقریباً رنگ و بوی اولین کارش یعنی «حوالی اتوبان» را می‌دهد که به نسبت آن پیشرفت محسوسی در کارش حس می‌شود.
 
تاريخ : شنبه ۷ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۵۰
نگاهی به حاشیه فیلم
به گزارش هنرنیوز ابتدا باید به حاشیه‌ای پرداخت که باز هم برخی از دوستانی به این فیلم سینمایی روا داشته‌اند، که این فیلم یک کپی است از یکی از فیلم‌های خارجی اما باید این نکته را درنظر داشت که در تیتراژ پایانی فیلم اشاره شده است که فیلمنامه این فیلم اقتباسی است. حالا اگر دوستان تعریفی از اقتباس دارند که در این فیلم نامه رعایت نشده است آن را ارائه دهند و یا اگر دلایلی محکم و نمونه‌ای بارز و عینی دارند که نشان می دهد این فیلم به لحاظ دوکوپاژ، میزانسن، بازی‌ها و قاب بندی‌ها در جایگاه یک مقلد قرار گرفته است عنوان کنند. عنوان کردن و نمونه آوردن بسیار با گفتن خالی تفاوت دارد.

خلاصه داستان؛
فیلم، داستان جوان جیب بری است که با آزاد شدن از زندان به دنبال زنی می‌گردد که گویا خود را به آن مدیون می‌داند و برایش بسیار زحمت کشیده است. آن زن کسی است که جیب بری را به او آموخته است این جوان که در این مسیر با دختری آشنا می‌شود که شروع به آموزش دادن وی در زمینه جیب بری می‌کند

گریم و طراحی لباس؛

گریم و طراحی لباس در این کار بسیار حائز اهمیت بود که در در این مبحث اتفاق خوب و درستی برای نورا هاشمی نیافتاد. کاراکتری که او بازی می‌کند قرار است با ظاهرش مرد‌ها را فریب دهد و جلب توجه کند. قطعاً و یقیناً ظاهر او در فیلم ظاهری نبود که ویژگی‌های این چنینی را داشته باشد. نمونه بارز و مشخص آن صحنه‌ای است که دختر در خیابان با ظاهر و همه ابزار‌هایش سعی در این دارد که توجه مرد‌ها را به طرز عجیبی به خودش جلب کند. هیچ کس باورش نمی‌شود که با این ظاهر، گریم و بازی مرد‌ها از خود چنان بی‌خود شوند که  جوان جیب بری به آسانی جیبشان را بزند. بماند که از کاراکتر‌ نقش‌ها در طول فیلم چیزی ندیدیم  که مجاب شویم و با خودمان بگوییم ، خیله خوب این کار غیر ممکن و سخت، از عهده این نقش با توجه به ویژگی‌هایی که از او دیدیم بر می‌آید. همچنین در صحنه‌ای که دختر  آرایشی غلیظ می‌کند و پسر به او می‌گوید که این گونه جلب توجه می‌کنی واقعاً تغییر محسوسی حس نمی‌شد و اینکه چه چیزی در ظاهر آن دختر جلب توجه می‌کرد جای سوال دارد.
البته با وجود اینکه همه می‌دانیم با توجه به مسائل اعتقادی و مواردی سلیقه‌ای که وجود دارد محدویت‌هایی است اما این نوع طراحی لباس و گریم برای بازیگر زن این فیلم غیر قابل توجیه است، چرا که حتی این دختر فریبکار، شیطون و زیرک شبیه هیچ کدام از زنان این چنینی که در جامعه ما وجود دارند نبوده است.

در مورد انتخاب نورا هاشمی بازیگر فیلم سینمایی «جیب بر خیابان جنوبی»؛
ابتدا باید دید که کارگردان در ارتباط با انتخاب این بازیگر درست عمل کرده است؟ آیا نورا هاشمی به لحاظ ظاهر فیزیکی و چهره و چشم‌ها که آیینه روح بازیگری است آن ترکیب بندی لازم را داشت برای اینکه هوش از سر مردان بدر کند؟ آن چنان که یک جیب بر به سهولت هر اندازه که حرفه‌ای هم باشد جیب مرد ها را بزند؟ آیا در چشم‌هایش آن دلربایی و آن نگاه نافذ مورد نیاز این نقش وجود داشت؟ پاسخ به این سوال‌ها بسیار مهم است. چرا که نورا هاشمی آن چنان که باید این ویژگی‌ها را نداشت. البته این یک نگاه سلیقه‌ای است که با نگاه جامعه ومخاطب عمومیت دارد. به نظر گزینه‌های بسیار بهتری وجود داشتند که می‌توانستند در این فیلم حضور پیدا کنند. باید به این موضوع هم اشاره داشت که سن بازیگر مناسب با سن نقشی نبود که بازیش می‌کرد و چهره بسیار بزرگ‌تر از آن سن نشان می‌داد و بازیگر سعی می‌کرد با ارائه رفتار‌هایی که نوجوانانه‌تر و یا جوان‌تر از سن و چهره‌اش بود این نقش را که سن پایین تری داشت  ارائه دهد.

در مورد بازی نورا هاشمی؛
کاملاً مشهود است که نورا هاشمی در خانواده‌ای هنرمند رشد یافته است و با معقوله پیچیده‌ای همچون بازیگری از کودکی آشنا شده است. از بازی و تکنیک‌های استفاده شده توسط او وهم چنین نوع ارائه این ابزار‌ها در غالب بازی می‌توان فهمید که این فرد بازیگری را می‌شناسد. او در این کاراکتر از آکسیون‌های بسیار خوب و درستی  استفاده کرده است و باعث می‌شد به آن چیزی که به لحاظ ظاهر از آن فاصله دارد نزدیک شود و یا برای مخاطب قابل پذیرش باشد چرا که تماشاگر نسبت به او دوری نمیکرد. او با بازیش تماشاگر را مجاب می‌کرد که دختری کم سن، باهوش شیطون، ساده و زیرک است.

در مورد بازی مصطفی زمانی؛
گریم و لباس‌های انتخاب شده برای مصطفی زمانی خوب و معقول بود و به قولی لباس‌ها و گریم روی تنش نشسته بود. برای بازی در این نقش مصطفی زمانی باید بسیار ممنون چشم‌هایش باشد. چشم‌های او بسیار برای این نقش مناسب بود و او هم از این ویژگی در طول فیلم به درستی استفاده کرده است. او با توجه به کمی دیالوگ‌هایی که داشت متوجه شده بود زمان قابل توجهی را باید در سکوت و با نگاهش بازی کند.
مصطفی زمانی برای ارائه این نقش کد‌های خوب و درستی را انتخاب کرده بود. او با مقطع حرف زدن کاراکترش را در مسیر درست پرداخت قرار داد. جمله‌ها را به گونه‌ای ادا می‌کرد که انگار در انتهایش نقطه می‌گذارد، لبخند‌هایی که گاهی با بالا بردن گونه‌اش نشان می‌داد جذابیت کاراکتر او را بیشتر می‌کرد و او از هر گونه حرکت اضافی خود داری می‌کرد و این از راه رفتنش هم در فیلم مشخص بود.

فیلم نامه؛
فیلم نامه به شدت ضعیف بود. قصه و نوع پرداخت آن و ویژگی‌هایی که در فیلم نامه برای شخصیت‌پردازی نقش‌ها مشخص شده بود و هم چنین نقاط عطفی که خیلی حس نمی‌شد فیلم نامه را در حد تله فیلم پایین آورده بود.

تیتراژ؛
تیتراژ فیلم که با بازی بهناز جعفری همراه است جذب کننده بود و به تماشاگر نوید این را می‌داد که با فیلم هیجانی و یا لااقل درگیر کننده مواجه است که البته این گونه نبود و برای بیننده آن درگیری ذهنی مناسب را ایجاد نمی‌کرد.

یاد داشت: علی دهبان
کد خبر: 67311
Share/Save/Bookmark