صابر اله دادیان- در فیلم پیکسل ها، نقش رییس جمهور آمریکا به عنوان یکی از بازی کننده های ارشد، چه در دوران کودکی و چه در تیم متشکل از ناجیان جهان نقشی بسیار مهم و اساسی است؛ نقشی که حاکی از تفکر آمریکایی در رسانه های عمومی جهان است و تصویری که هالیوود همیشه از این مقام سیاسی به عنوان ناجی دنیا و مردم جهان در آخرالزمان تصویر می کند.
فیلم سینمایی رئال-انیمیشن « پیکسل ها» محصول سال ۲۰۱۵ سینمای آمریکا است. این فیلم همزمان با اکران جهانی آن در سینماهای سراسر دنیا در شبکه نمایش خانگی نیز با دوبله ای حرفه ای توزیع شده است، به همین بهانه نیز نگاهی به ساختار تکنیکی این اثر سینمایی می کنیم و با تحلیل محتوای آن سعی در بررسی معانی و مفاهیم نهفته در لایه های زیرین متن اثر خواهیم داشت.
داستان فیلم در ارتباط با سرنوشت چند کودک است که همگی مهارت خاصی در بازی های کلاسیک رایانه ای دارند. در دهه های بعدی، هنگامی که هر یک از آن ها بزرگ شده اند و سرنوشت خود را پیدا کرده اند، اتفاقی عجیب و باور نکردنی دوباره آن ها را به یکدیگر نزدیک کرده و سرنوشت آن ها را با سرنوشت تمام مردم دنیا گره می زند.
موجودات بیگانه که سال ها پیش توانسته اند نسخه های بازی های قدیمی کامپیوتری را که به فضا ارسال شده است دریافت کنند، با گمان اینکه زمینی ها با ارسال این بازی ها اعلام جنگ کرده اند به بررسی و بازسازی بازی های کامپیوتری در دنیای واقعی پرداخته اند و نمونه هایی مخرب و جنگو را از آن ها به زمین فرستاده اند. آن ها در ویدئوهایی حاوی پیام به انسان ها اعلام کرده اند که آن ها را به رقابتی دعوت می کنند که در آن طرف پیروز مالک سیاره زمین خواهد شد. رقابتی که اگرچه از سوی موجودات بیگانه طراحی شده است اما همه ریشه در بازی های قدیمی رایانه ای دارد. بازی هایی که همان بچه ها و دوست های دیروز در آن بسیار خبره و حرفه ای هستند.
یکی از دوستان آن دوران که حالا در سمت ریاست جمهوری آمریکا قرار دارد، با کمک دوست دیگرش که همیشه نفر دوم مسابقات جهانی بوده می توانند تیم قدیمی خود را دوباره جمع کنند. آن ها به آموزش نیروهای ارتش می پردازند، اما با دخالت های خودسرانه ژنرال ارتش نقشه آن ها پیش نمی رود و مجبور می شوند تا خودشان اسلحه به دست گرفته و همانند بازی های قدیمی در از بین بردن مهره های حریف امتیاز جمع کنند.
اما جنگ واقعی هنگامی آغاز می شود که مشخص می شود یکی از بازی کن ها در تیم انسان ها دست به تقلب زده است. شخصی که نفر اول مسابقات بوده و همیشه با تقلب از حریف همیشگی اش پیشی می گرفته است. در رقابت نهایی شخصیت برنر که همیشه خود را بازنده و دوم می دانسته، با اعتماد به نفسی که به خود پیدا می کند فضایی ها را در رقابت شکست می دهد و باعث پیروزی زمینی ها در مسابقات می شود. جایزه آن ها نیز به غیر از ترک زمین توسط بیگانگان، یکی از شخصیت های بازی های قدیمی است که جان پیدا کرده و می تواند نزد انسان ها زندگی کرده و حتی با یکی از بازی کنان قهرمان ازدواج کند.
بازی های کامپیوتری آینده رسانه ای جهان
پس از عصر ارتباطات و تکنولوژی، بی شک نقش بازی های کامپیوتری در دنیای رسانه های مجازی جهان پر رنگ تر و اثرگذار تر شده است. به صورتی که بسیاری از تحلیل گران رسانه و استراتژیست ها، بازی را به عنوان قوی ترین و مؤثر ترین رسانه آینده در جهان معرفی کرده اند. رسانه ای که در آن مخاطب دیگر موضعی منفعل و مغلوب ندارد و خود به مثابه یک کاراکتر و یا آواتار در رسانه ایفای نقش می کند. مفهومی که به طور ضمنی معنای مخاطب را در عصر نوین دچار چالش می کند. بازی های کامپیوتری با گسترش روز افزون خود در جهان عملا مخاطبان خود را نیز از گروه های سنی کودک و نوجوان گسترده تر کرده و به تمام گروه های سنی در یک خانواده تعمیم داده اند. به طوری که برخی بازی ها به طور حرفه ای طرفداران بزرگسال خود را دارد و هدف از ساخت آن ها مخاطب بزرگسال است.
در این بین نقش بازی کننده یا بازی باز با پیشینه فرهنگی و قومی خود در مواجهه با فضای منحصر بازی جایگاهی ویژه دارد. به عنوان مثال بازی های اول شخصی یا سوم شخص جنگی که در آن بازی کننده با مثابه سرباز یا فرمانده عمل می کند و باید به دفاع و حراست از نیروهای خود بپردازد. این بازی ها که بیشتر از سوی سلاطین قدرت و مدعیان جهان تهیه و توزیع می شود، آشکارا مقاصدی نهان در پشت جذابیت های بصری خود دارند که در ظاهر سرگرمی ساز خود نهفته است.
مقاصدی که عموماً نه مردم و کودکان کشورهای جهان سوم را بلکه تمام کودکان دنیا و نسل امروز را در بر می گیرد تا با اهداف مشترکی بزرگ شوند که دلخواه کشورهای سلطه است و نیل آن ها را به استعمار و استثمار جهان نشان می دهد.
در فیلم پیکسل ها، نقش رییس جمهور آمریکا به عنوان یکی از بازی کننده های ارشد، چه در دوران کودکی و چه در تیم متشکل از ناجیان جهان نقشی بسیار مهم و اساسی است. نقشی که حاکی از تفکر آمریکایی در رسانه های عمومی جهان است و تصویری که هالیوود همیشه از این مقام سیاسی به عنوان ناجی دنیا و مردم جهان در آخرالزمان تصویر می کند. در اینجا رییس جمهور آمریکا، فردی خودمانی، مردمی و در عین حال عادی نشان داده می شود. خصوصیت هایی که شاید بسیاری از کودکان جهان و کودکان آمریکایی با آن و توانایی هایش همذات پنداری کنند.
رییس جمهور فردی است که برای بازی و بازی کننده بهای زیادی قائل می شود و آن ها را در مقابل ارتش و خیل ژنرال های درجه دارش ارجح تر می داند. چراکه نقش بازی و بازی کننده در آینده دنیا غیر قابل انکار است. نقشی که عاملان آن بیش از همه کودکان هستند. در حالی که در تمام مدت فیلم نیز این یک جنگ تمام عیار میان کهکشانی است که از آن به عنوان بازی یاد می شود. بازی که در آن رییس جمهور آمریکا و دوستان دوران بچگی اش قهرمانان آن هستند. تعاملی که میان بازی و جنگ به وجود می آید منجر به یک تصویر ذهنی و آنتی تز در ذهن کودکان نیز می شود. تصویری که جنگ های ظالمانه و نابرابر آمریکا را با کشورهای دیگر، بازی کودکانه نشان می دهد. بازی که قرار است برنده آن یک نفر یعنی رییس جمهور آمریکا باشد و هدف از همه این جنگ های مخرب تنها نجات جهان و صلحی جهانی است.