حقوق اهل بيت عليهم السلام(3)
حقوق اهل بيت عليهم السلام(3)
از جمله دستورات پيامبر(صلى الله عليه وآله) محبت اهل بيت(عليهم السلام)است، چنان كه فرمود: «كسى كه دوست دارد حيات و مرگش همانند باشد و در بهشتى كه خداوند به من وعده داده و در جنات عدن ساكن شود، بايد على بن ابيطالب و فرزندان او را دوست بدارد
 
تاريخ : يکشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۲۳:۲۸
به استناد آيات ذيل، محبت اهل بيت(عليهم السلام) زمينه ساز محبت خداوند نسبت به بندگان است:

ـ (إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ)(آل عمران: ۳۱)؛ اگر خداوند را دوست داريد از دستوارت پيامبر اطاعت كنيد. خداوند شما را دوست مى دارد.

ـ (وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ)(اعراف: ۱۵۸)؛ از او پيروى كنيد تا هدايت شويد.

ـ (فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ)(نور: ۶۳)؛ كسانى كه فرمان او را مخالفت مى كنند از كيفر الهى بترسند.

ـ (لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)(احزاب: ۲۱)؛ براى شما در زندگى رسول خدا، سرمشق نيكويى است.

پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «اللهُمَّ اِنّى احبّهم فانى سلم لمن سالمهم و حرب لمن حاربهم»؛۴۷ خدايا من ايشان (اهل بيت(عليهم السلام)) را دوست دارم. من در صلحم با كسانى كه با اهل بيت در صلح باشند و دشمنم با كسانى كه دشمن اهل بيت هستند. از جمله دستورات پيامبر(صلى الله عليه وآله) محبت اهل بيت(عليهم السلام)است، چنان كه فرمود: «كسى كه دوست دارد حيات و مرگش همانند باشد و در بهشتى كه خداوند به من وعده داده و در جنات عدن ساكن شود، بايد على بن ابيطالب و فرزندان او را دوست بدارد.»۴۸

در اسناد و روايات اسلامى، محبت اهل بيت(عليهم السلام) به عنوان يك الزام معرفى شده است. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «احبو هم لحبى»۴۹ و «احبوا اهل بيتى لحبى.»۵۰ در روايت ديگرى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) چنين توصيه شده است: «الزموا مَودّتنا اهل البيت فانّهُ من لقى اللّه يوم القيامة و هو يودَّنا دَخل الجنّه بِشَفاعَتِنا»؛۵۱ مودّت ما اهل بيت را ملتزم باشيد؛ زيرا كسى كه خدا را در عين مودّت ما ملاقات كند به شفاعت ما وارد بهشت مى شود.

امام صادق(عليه السلام) نيز فرمود: «اِنَّ اللّه فَرضَ ولايَتِنا و اجب مودّتنا و اللّه ما نَقولُ باهوائِنا و لا نَعملِ بآرائنا و لا نَقول الاّ ما قالَ ربَّنا اللّه عزّ و جلّ.»۵۲ به راستى كه خداوند ولايت ما را فرض گردانيده و مودّت ما واجب است. به خدا سوگند، ما از روى هوس سخن نمى گوييم و به آراى شخصى خود عمل نمى كنيم و سخنى را نمى گوييم جز آنكه خداى ـ عزّوجلّ ـ گفته است.

امام على(عليه السلام) هم مى فرمايد: «بر شما باد دوستى آل پيامبرتان؛ زيرا كه اين محبت حق خداى متعال بر شماست؛ حقى كه خداوند آن را بر شما واجب گردانيده است. مگر اين سخن خدا را نمى بينيد كه مى فرمايد: (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)؟»۵۳

از الزام به كار رفته در روايات به خوبى مى توان استنباط كرد كه محبت و مودّت اهل بيت(عليهم السلام) به عنوان يك حق در شريعت اسلام مطرح است؛ حقى كه خداوند آن را تشريع كرده است. همان گونه كه حق حاكميت اهل بيت(عليهم السلام) تشريع الهى است، حق محبت نيز از سوى خداوند وضع شده است. در اين تشريع «من له الحق» اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) است و «من عليه الحق» همه انسان ها. همه مردم مكلّفند كه اين حق را پاس بدارند و محبت اهل بيت(عليهم السلام)، را فراراه حركت تكاملى شان ببينند؛ چرا كه اهل بيت(عليهم السلام) به خاطر فضايل و كراماتى كه دارند، سزاوار محبتند. دوستى آنان در واقع، پاسخ به نداى فطرت و نداى ناصحانه پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله)است؛ كسى كه جز از وحى پيروى نمى كند. دوستى اهل بيت(عليهم السلام) مستلزم پيروى از سيره و روش آنان است؛ چنان كه امام باقر(عليه السلام)فرمود: «هر كس ما را دوست بدارد، از ما اهل بيت است (به سيره ما اهل بيت عمل كرده است)... آيا گفتار ابراهيم را نشنيده اى كه گفت: هر كس از من پيروى كند از من است؟»۵۴

اين حديث نشان مى دهد كه تبعيت از اهل بيت(عليهم السلام) سبب ورود به اين خانواده از نظر معنوى مى شود؛ چنان كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)فرمود: «سلمانُ منّا اهل البيت»؛۵۵ سلمان از اهل بيت من است.

در حديثى از امام حسن مجتبى(عليه السلام) نقل شده كه وى پس از شهادت پدرش امام على(عليه السلام) در جمع مردم خطبه خواند و در فرازى از آن، اين گونه سخن گفت: «اَنا مِن اهل البيت افترضَ اللّه مودّتهم عَلى كُلِّ مسلم فقال تبارك و تعالى لنبيه(صلى الله عليه وآله): (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى) و من يقترف حَسَنة نزد له فيها حسنا فاقتراف الحَسَنةِ مودّتنا اهل البيت»؛۵۶ من از خاندانى هستم كه خداوند مودّت آنها را بر هر مسلمانى واجب كرده است، و به پيامبرش فرمود: بگو من در برابر دعوت رسالت اجرى از شما درخواست نمى كنم، مگر محبت اهل بيتم را. كسى كه حسنه اى را اكتساب كند، ما آن را افزايش مى دهيم. منظور خداوند از «اكتساب حسنه» مودّت ما اهل بيت است.

اين رشته محبت كه از خداوند شروع مى شود سرانجام همه پيروان اهل بيت(عليهم السلام) را به يكديگر پيوند مى دهد. از امام على(عليه السلام)روايت شده كه فرمود: «مَن احبَّ اللّه احبَّ النّبى و مَن احبَّ النّبى احبّنا وَ مَن احبّنا احبَّ شيعتنا فان النّبى و نَحنُ و شيعَتُنا من طينة واحدة»؛۵۷ هركس خدا را دوست بدارد پيامبر را هم دوست خواهد داشت و هركس پيامبر را دوست بدارد ما (اهل بيت) را دوست خواهد داشت و هركس ما را دوست بدارد، به پيروان ما نيز محبت خواهد كرد؛ زيرا پيامبر و ما و شيعيان ما از يك طينت آفريده شده ايم.

خلاصه اينكه، تأثير محبت اهل بيت(عليهم السلام) در ابعاد گوناگون زندگى انسان، بر اهل خرد و دينداران واقعى پوشيده نيست. ارزش محبت خاندان پيامبر در روايات زيادى مورد تأكيد واقع شده است. به چند نمونه از آنها توجه كنيد:

ـ «حبّنا اهل البيت نظام الدّين»؛۵۸ محبت ما اهل بيت مايه نظام دين است.

ـ «لا يُتمّ الايمان الاّ بِمحبّه اهل البيت»؛۵۹ ايمان كامل نمى شود جز به محبت اهل بيت.

ـ پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «لا يُتمّ الايمان الاّ بِوَلايتنا اهل البيت»؛۶۰ ايمان كامل نمى شود جز به ولايت اهل بيت.

ـ «مَن ماتَ على حبّ آل محمد مات شهيداً»؛۶۱ هر كس با محبت اهل بيت از دنيا برود، شهيد از دنيا رفته است.

ـ قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): «مَن احبّنا اهل البيت حَشَره الله امناً يوم القيامة»؛۶۲ كسى به اهل بيت محبت داشته باشد، در روز قيامت ايمن محشور مى شود.

ـ قال رسول اللّه(صلى الله عليه وآله): «مَن احبّنا اهل البيت فَنحنُ شفعائه يومَ القيامة»؛۶۳ كسى كه به ما اهل بيت محبت بورزد، او را در روز قيامت شفاعت خواهيم كرد.

ـ قال الصادق(عليه السلام): «من احبّنا جاءَ معنا يوم القيامة»؛۶۴ كسى مارا دوست بدارد روز قيامت با ماست.

آرى، اين است مقام اهل بيت(عليهم السلام). خوشا به سعادت كسانى كه آگاهانه به اهل بيت(عليهم السلام) تمسّك بجويند و آنان را رهبر و الگوى دين و دنيايشان برگزينند و تداوم خط رسالت را با امامت آنان ببينند. مؤمن واقعى بر اين باور است كه حق اهل بيت(عليهم السلام)سنگين و رعايت آن وظيفه همگانى است؛ چنان كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)در تفسير آيه شريفه (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)(شورى: ۲۳) فرمودند: «ان تحفظونى فى اهل بيتى و تودّوهم بى»؛۶۵ حق مرا درباره اهل بيتم حفظ كنيد و آنان را به خاطر من دوست بداريد.

پيامبر(صلى الله عليه وآله) اهل بيت خود را در ميان امت به وديعت نهاد و چنين توصيه كرد: «يحفظون وديعتى فى اهل بيتى الى يوم القيامه»؛۶۶وديعه هاى من (حق اهل بيتم) را تا روز قيامت رعايت كنيد.

در اين مسير، اصل بر محبت قلبى و زبانى و مبارزه با دشمنان است. پيروان واقعى اهل بيت(عليهم السلام) با اين ويژگى ها هم درجه اهل بيت(عليهم السلام) در بهشت خواهند بود: «مَن احبّنا بقلبهِ و كانَ معنا بِلسانِه و قاتل عدوَّنا بِسيفهِ فهو معنا فى الجنّه فى درجتَنا و من احبّنا بقلبه واعاننا بِلسانه و لم يُقاتل معنا بيده فهو معنا فى الجنة دون درجتنا»؛۶۷ كسى كه ما را قلباً دوست داشته باشد و زبانش با ما باشد و با دشمنان ما مبارزه كند، در بهشت با ما هم درجه خواهد بود. كسى كه با زبان، ما را يارى كند و محبت قلبى داشته باشد، اما در عمل ما را يارى نكند، در بهشت با ما خواهد بود اما با درجه پايين تر.

آن حضرت مردم را از عداوت با اهل بيت(عليهم السلام) برحذر داشته و دشمنان اهل بيت(عليهم السلام) را از رحمت پروردگار محروم دانسته است: «الا و من بغض آل محمد جاء يوم القيامه و بين عينيه مكتوب آيس من رحمه اللّه»؛۶۸ كسى كه با اهل بيت دشمنى كند، در روز قيامت محشور مى شود در حالى كه بين دو چشم (پيشانى) او نوشته شده: مأيوس از رحمت خدا. دشمنان اهل بيت(عليهم السلام)در روز قيامت يهودى محشور مى شوند: «ابغضنا اهل البيت بَعثَه اللّه يهودياً.»۶۹

۳. حق اطاعت
حق اطاعت از اهل بيت(عليهم السلام)، همانند حق معرفت و مودّت آنان خاستگاه الهى دارد؛ چرا كه در جهان بينى توحيدى همه اطاعت ها بايد به اطاعت پروردگار منتهى شود و هرگونه پيروى بايد به فرمان او صورت بگيرد؛ زيرا حاكم و مالك جهان هستى فقط اوست.

قرآن كريم اطاعت اهل بيت(عليهم السلام) را در طول پيروى از خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله)برشمرده است: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ.) (نساء: ۵۹) نخست به مؤمنان دستور مى دهد كه از خداوند اطاعت كنند، سپس فرمان به اطاعت از پيامبر مى دهد؛ پيامبرى كه معصوم و نماينده صالح خدا در روى زمين است. در مرحله سوم، فرمان به اطاعت از اولوالامر مى دهد كه از متن جامعه اسلامى برخاسته و پاسدار دين و دنياى مردمند.

امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «اِنّ اللّه وَجب عليكم حبّنا و موالاتنا و فَرَض عليكُم اِطاعتنا»؛۷۰ به راستى كه خداوند دوستى و موالات ما را واجب كرد و اطاعت ما را فرض گردانيد.

حق اطاعت اهل بيت(عليهم السلام) الزامى است؛ چون آنان مردم را به اطاعت از پروردگار فرا مى خوانند و همان دعوتى را دارند كه خداوند به آن دستور داده است. لبيك به دعوت اهل بيت(عليهم السلام)، در واقع، لبيك به نداى پروردگار است.

پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود: «انا سيد ولد آدم و انت يا على و الائمه من بعدك سادات امتى ... و من اطاعنا فقد اطاع الله و من عصانا فقد عصى الله»؛۷۱ من سرور فرزندان آدم هستم. يا على، تو و امامان پس از خودت، سروران امت من هستيد... هر كس ما را اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است و هر كس ما را نافرمانى كند پروردگار را نافرمانى كرده است.

امام على(عليه السلام) نيز فرمود: «نَحنُ دعاة الحقّ و ائمّه الخَلقَ والسِنة الصدق من اطاعنا ملك و مَن عصانا هَلَك»؛۷۲ ما داعيان حق و پيشوايان خلق و زبان صدق خداييم. كسى كه از ما اطاعت كند به عزت و قدرت رسد و كسى كه نافرمانى كند، هلاك گردد.

آن حضرت همچنين فرمود: «لنا على الناس حق الطاعة و الولاية و لهم من الله سبحانه حسن الجزاء»؛۷۳ براى ما (اهل بيت) بر عهده مردم حق طاعت و ولايت است و براى پيروان ما حق جزا و پاداش. كسى كه اهل بيت(عليهم السلام) را اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده، و آن كس كه ما را نافرمانى كند، خدا را نافرمانى كرده، آنان با قرآن و قرآن با آنان است: «من اطاعهم فقد اطاع اللّه و من عصاهم فقد عصى اللّه، هم مع القرآن و القرآن معهم.»۷۴

اميرالمؤمنين(عليه السلام) رمز و راز عزّت را اين گونه تفسير مى كند: «انا داعيكم الى طاعه و بكم و مرشدكم الى فرايض دينكم و دليلكم الى ماينجيكم»؛۷۵ من شما را به اطاعت از پروردگارتان دعوت مى كنم و راهنماى شما به سوى فرايض دينتان هستم و شما را به چيزى هدايت مى كنم كه مايه نجات شماست.

بنابراين، بر ماست كه چراغ دل را از نور حكمت حكيمان طريق حقيقت روشن سازيم و ظرف هاى جان را از زلال چشمه هاى حكمت، كه از هرگونه آلودگى پاك است، لبريز نماييم؛ چرا كه فقط در پرتو هدايت اهل بيت(عليهم السلام) كاروان انسانيت به سرمنزل مقصود خواهد رسيد. اهل بيت(عليهم السلام) نيز رسالتى دارند كه بايد انجام دهند: «انه ليس على الامام الا ما حمل من امر ربه الابلاغ فى الموعظة و الاجتهاد فى النصيحة و الاحياء للسنة و اقامة الحدود و اصدار السهمان على اهلها فبادروا العلم من قبل تصويح نبته و من قبل ان تشغلوا بانفسكم عن مستنثار العلم عن مستشار العلم من عند اهله وانهوا عن المنكر و تناهوا عنه فانما امرتم بالنهى بعدالتناهى»؛۷۶ همانا بر امام واجب نيست جز آنچه را كه خدا امر مى فرمايد و آن كوتاهى نكردن در پند و نصيحت، تلاش در خيرخواهى، زنده نگه داشتن سنت پيامبر(صلى الله عليه وآله)، جارى ساختن حدود الهى بر مجرمان و رساندن سهم هاى بيت المال به طبقات مردم است. پس در فراگيرى علم و دانش پيش از آنكه درختش بخشكد، تلاش كنيد و پيش از آنكه به خود مشغول گرديد، از معدن علوم (اهل بيت(عليهم السلام)) دانش استخراج كنيد، مردم را از حرام و منكرات بازداريد و خود هم مرتكب نشويد؛ زيرا دستور داده شديد كه ابتدا خود محرمات را ترك و سپس مردمان را بازداريد. امام على(عليه السلام) با توجه به جايگاه اهل بيت(عليهم السلام) در توسعه زندگى معنوى انسان ها، اطاعت از آنها را الزامى مى داند؛ چنان كه در نهج البلاغه ضرورت اطاعت از اهل بيت(عليهم السلام) را چنين مطرح مى كند: «انظروا الى اهل بيتِ نَبيّكُم فَالزَموا سَمتَهُم و اتَّبِعوا اَثَرَهم فَلن يُخرِجوكُم مِن هدىً و لَن يُعيدوكُم فى ردىً فأن لَبدوا فَالبِدوا و اِن نَهَضُوا فَانهَضوا و لاَ تَسبِقوهُم فَتَضلّوا و لا تَتأخّروا عَنهُم فَتَهلِكو»؛۷۷ مردم، به اهل بيت پيامبرتان بنگريد. از آن سو كه گام برمى دارند، برويد. قدم جاى قدم آنان بگذاريد، آنان هرگز شما را از راه هدايت بيرون نمى برند و به پستى و هلاكت بازنمى گردانند. اگر سكوت كردند، سكوت كنيد و اگر قيام كردند قيام كنيد، از آنان پيشى نگيريد كه گمراه مى شويد، و از آنان عقب نمانيد كه نابود مى گرديد.

آن حضرت در جاى ديگر فرمود: «من تمسّك بنا لحق و من سلك غير طريقتنا غرق»؛۷۸ كسى كه به ما (اهل بيت) تمسّك بجويد به حق پيوندد و كسى كه غير طريقه ما را طى كند دچار غرق و فنا مى شود.

اين فرمايش امام على(عليه السلام) ريشه در كلام نبوى دارد كه فرمود: «من تمسّك من بعدى بهم فقد استمسك بحبل الله و من تخلى منهم فقد تخلّى من اللّه»؛۷۹ كسى كه پس از من به آنان تمسّك بجويد، در واقع به رشته خداوند پيوسته است و هر كس كه از آنان دورى بجويد، در واقع از خدا دورى جسته است.

پيامبر(صلى الله عليه وآله) درباره جايگاه اهل بيت(عليهم السلام) فرمود: «اجعلوا اهل بيتى منكم مكان الرأس من الجسد و مكان العينين من الرأس»؛۸۰اهل بيت مرا به منزله سر براى بدن و همانند چشمان بر روى سر قرار دهيد.

همان گونه كه بدن بى سر از نعمت حيات محروم است، و سر بدون چشم، دنيا را تيره و تار مى بيند و راه را از چاه تشخيص نمى دهد، زندگى بدون اهل بيت(عليهم السلام)زندگىِ واقعى نيست. موفقيت و سعادت هر انسانى در گرو اطاعت از دستورات حيات آفرين اهل بيت(عليهم السلام) است.

امام صادق(عليه السلام) فرمود: «نحن الذّين فرض الله طاعتنا لا يسع الناس الا معرفتنا ولا يعذرالناس بجهالتنا»؛۸۱ ما كسانى هستيم كه خداوند طاعت ما را واجب كرد و مردم را چاره اى جز معرفت ما نيست و در جهالت به ما معذور نيستند.

جمع بندى و نتيجه
در نظام حقوقى اسلام، حق خداوند مبنا و پايه ساير حقوق است. حقوق اهل بيت(عليهم السلام) نيز صبغه الهى دارند. خداوند با توجه به جايگاه اهل بيت(عليهم السلام) در هدايت بشر، حقوقى را براى آن بزرگواران تشريع كرده است، به اين معنا كه حقوق اهل بيت(عليهم السلام)شعبه اى از ربوبيت تشريعى پروردگار است. حق ولايت اهل بيت(عليهم السلام)برخاسته از حق حاكميت خداوند است. اهل بيت(عليهم السلام)رسالتى دارند كه بايد در چارچوب ارزش هاى اسلامى، مصالح انسان ها را تأمين و آنان را به راه راست هدايت كنند؛ زيرا بشر همان گونه كه در اصل آفرينش و تداوم هستى اش نيازمند وجود تازه اى است كه از سوى خداوند عنايت مى گردد، در حركت تكاملى خويش نيز به هدايت مستمر نياز دارد.

اهل بيت(عليهم السلام) صراط مستقيم اند. شناخت، محبت و اطاعت نسبت به آن بزرگواران نقش بنيادين و راهبردى دارد. اگر انسان ها حقوق اهل بيت(عليهم السلام) را به خوبى بشناسند و رعايت كنند، جامعه بشرى روند تكاملى خود را به سوى هدف نهايى (تقرب الى الله) طى خواهد كرد.

حق معرفت، حق مودّت و حق اطاعت از حقوق بنيادين اهل بيت(عليهم السلام) است كه همه انسان ها موظّفند آنها را درك و رعايت كنند. سبقت بر اهل بيت(عليهم السلام) موجب گمراهى و عقب ماندن از آنان عامل تباهى است. رعايت حقوق اهل بيت(عليهم السلام)داراى بنيان قرآنى و مورد سفارش رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) و ائمّه اطهار(عليهم السلام)است. 



* پى نوشت ها 
۴۶ـ شعراء: ۱۲۷، ۲۶، ۱۴۵، ۱۴۶، ۱۸۰.
۴۷ـ ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج ۳، ص ۲۱۷.
۴۸ـ محمد صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۵۵۸ / ناصر مكارم شيرازى و همكاران، تفسير نمونه، ج ۸، ص ۳۸.
۴۹ـ على بن محمد خزاز قمى، پيشين، ص ۱۷۱.
۵۰ـ محمد صدوق، الامالى، انتشارات كتابخانه اسلاميه، ۱۳۶۲، ص ۳۶۴ / سيدبن طاوس، الطرايف، قم، خيام، ۱۴۰۰ ق، ص ۱۶۰.
۵۱ـ محمّدبن الحسن طوسى، الامالى، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴ ق، ج ۱، ص ۱۸۱.
۵۲ـ ينابيع المودّه، ج ۲، ص ۳۳۲ / محمّدباقر مجلسى، پيشين، ج ۲۷، ص ۱۰۲.
۵۳ـ آمدى، پيشين، ش ۶۱۶۹.
۵۴ـ محمّدبن مسعود عياشى، تفسير العياشى، تهران، علميه، ۱۳۸۰ ق، ج ۲، ص ۲۳۱ / عبدعلى العروسى الحويزى، پيشين، ج ۲، ص ۵۴۸.
۵۵ـ محمّدباقر مجلسى، پيشين، ج ۱۰، ص ۱۲۱ / شيخ مفيد، الاختصاص، قم، كنگره شيخ مفيد، ۱۴۱۳ ق، ج ۱، ص ۳۴۱.
۵۶ـ محمّدبن مسعود عياشى، پيشين، ج ۲، ص ۴۱۱.
۵۷ـ فرات بن ابراهيم كوفى، تفسير فرات، مؤسسه چاپ و نشر، ۱۴۱۰ ق، ص ۱۲۸.
۵۸ـ محمّدباقر مجلسى، پيشين، ج ۲۷، ص ۹۱.
۵۹ـ همان، ص ۳۲۶.
۶۰ـ همان، ج ۳۶، ص ۳۲۵.
۶۱ـ محمّدباقر مجلسى، پيشين، ج ۵۲، ص ۱۴۴؛ ج ۶۵، ص ۱۳۷ / عمادالدين طبرى، بشارة المصطفى، نجف، كتابخانه حيدريه، ۱۳۸۳ ق، ص ۱۹۷.
۶۲ـ محمّدباقر مجلسى، پيشين، ج ۲۷، ص ۷۹.
۶۳ـ حسن ديلمى، پيشين، ج ۲، ص ۴۱۴.
۶۴ـ محمّدبن مسعود عياشى، پيشين، ج ۲، ص ۸۹.
۶۵ـ جلال الدين سيوطى، الدرالمنثور، ج ۶، ص ۷ (ذيل آيه شريفه ۲۳ شورى).
۶۶ـ عمادالدين طبرى، پيشين، ص ۱۵۷ / محمّدبن يعقوب كلينى، الكافى، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ۱۳۶۵، ج ۲، ص ۴۶.
۶۷ـ آمدى، پيشين، ح ۲۰۴۳ و ۲۰۴۴.
۶۸ـ حسن بن ابى، اعلام الدين، قم، مؤسسه آل البيت، ۱۴۰۸ ق، ص ۴۶۴.
۶۹ـ محمّدبن الحسن فتال نيشابورى، روضه الواعظين، قم، انتشارات رضى، ص ۳۵ / محمّدباقر مجلسى، پيشين، ج ۲۷، ص ۱۳۵ و ص ۲۰۱، ۲۱۸؛ ج ۵۲، ص ۱۹۳.
۷۰ـ شيخ مفيد، الاختصاص، قم، كنگره شيخ مفيد، ۱۴۱۳ ق، ص ۲۴۱.
۷۱ـ محمّدباقر مجلسى، پيشين، ج ۲۷، ص ۸۸.
۷۲ـ آمدى، پيشين، ح ۲۰۰۸ / حسين بن سعيد اهوازى، الزهد، ص ۱۰۴.
۷۳ـ آمدى، پيشين، ح ۲۰۴۷.
۷۴ـ محمّدبن ابراهيم نعمانى، الغيبه، تهران، مكتبة الصدوق، ۱۳۹۷ ق، ص ۸۴.
۷۵ـ آمدى، پيشين، ح ۲۰۴۳.
۷۶ـ نهج البلاغه، خ ۱۰۵.
۷۷ـ همان، خ ۹۷.
۷۸ـ شيخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۶۲۷.
۷۹ـ على بن محمد خزاز قمى، پيشين، ص ۹۴.
۸۰ـ على بن عيسى اربلى، كشف الغمه، تبريز، مكتبة بنى هاشمى، ۱۳۸۱ ق، ج ۱، ص ۴۰۹.
۸۱ـ محمّدبن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج ۱، ص ۲۶۶.

کد خبر: 36171
Share/Save/Bookmark