در این کتاب 13 داستان کوتاه با این عناوین آمده‌ است:برف،نامه،توپ‌بازی،اثاث‌کشی، پناه، باد، چنگک، دشمن کاغذی، مادرخوانده،پروانگی، هفتم، وهم و پیاده روی.

زبان و شیوه روایت غبیشی در این داستانها ساده است و پیچیدگی چندانی ندارد، اما وی کوشیده است تا با همین  نوع روایت، نقبی به دنیای درون و بیرون آدمها بزند و از جزئی ترین اتفاقات برای پیش بردن قصه‌هایش سود بجوید.


در بخشی از داستان " پناه" می‌خوانیم: گوشه‌ای از پارک، کنار درختی که شاخه‌هایش پناه گمجشک‌ها بود، می ایستادیم.پدربزرگ از جیب کتش بسته دانه‌هایش را در می‌آورد و کم کم روی زمین می‌پاشید.من دست در دست او بستنی‌ام را لیس می‌زدم و گنجشک‌هایی را تماشا می‌کردم که هر روز، در همان گوشه پارک و کنار پای همین پیرمرد، دانه می‌خوردند و با این حال چنان بی‌آرام و قرار و با ترس و لرز به زمین نوک می‌زدند که انگار خطری جهنمی تهدیدشان می‌کرد.

"توپ بازی"  88 صفحه است و در شمارگان 1100 نسخه  با بهای 1700 تومان به چاپ رسیده است.