درباره قانونمند شدن حضور بینالمللی فیلمها؛
امکان یکپارچگی تصویر سینما در داخل و خارج کشور
تاريخ : يکشنبه ۲۲ فروردين ۱۳۸۹ ساعت ۰۱:۱۷
در روزهای گذشته صحبتهایی از سوی معاونت ارزشیابی وزارت ارشاد مبنی بر لزوم اخذ مجوز توسط فیلمسازان برای حضور در جشنوارههای خارجی مطرح شد. هر چند برخی این مسئله را به شایعه تحریم جشنوارههای خارجی و دیگر مسائل سیاسی مرتبط دانستند، مسئولین سینمایی کشور بر لزوم انتظام در چنین امری پافشاری کردند و سجادپور عدم صدور پروانه نمایش اکران خارجی "کتاب قانون" را به عنوان شاهد مثالی از اجرای این سیاست اعلام کرد.
صحبت درباره چند و چون و حتی لزوم وجود چنین قانونی جای خود دارد. میتوان این خورده را گرفت که چنین قانونی تا حدی مطلق است و فرضی برای فیلمسازان مستقل باقی نمیگذارد. با این وجود صرف صحبت در باب نظمدهی به حضور بینالمللی سینمای ایران، امری نویدبخش است. در کنار چنین رویکردهایی، بحث شکلگیری شورای عالی سینما و جهتدهی جریانهای عمده سینمایی کشور، نشاندهنده برنامههای روشنتر و هدفمندتر در حوزه سینما دارد. این مسئله وقتی اهمیت بیشتری پیدا میکند که توجه کنیم سینمای ایران سینمایی است مطلقا دولتی و با این تفسیر، تسلط دولت بر ساز و برگهای آن امری طبیعی و التزامی است.
جدای از این مباحث کلی، حضور موفق سینمای ایران در یکی دو دهه گذشته و ناکامی چند سال اخیر در جشنوارههای جهانی نیازمند یک بازنگری و ساماندهی است. سجادپور به نکته با اهمیتی اشاره کرده است که میتواند به عنوان پاشنه آشیل حضور سینمای ایران در مجامع جهانی باشد: حضور فیلمهای ناکام در عرصه داخلی در این جشنوارهها.
اینکه با برقراری قانون و صدور پروانه نمایش در مورد حضور فیلمها در جشنوارههای خارجی این امر بهبود پیدا میکند یا خیر، مسئلهای است که باید به بوته آزمایش گذاشته شود. ولی اینکه تفکر و تصمیم جدی در این زمینه یکی از ماموریتهای معاونت سینمایی است، باید امری جدی قلمداد شود.
شکلگیری سینمایی موسوم به سینمای جشنوارهای، به دلیل بروز چنین پروسهای بود. فیلمسازان مطرود داخلی با نمایش آثار عموما کممایهشان در جشنوارههای جهانی، سینمای ایران را نمایندگی میکردند و به مرور، این به یک شاخصه برای نوعی از سینمای تولیدی در کشورمان تبدیل شد.
فیلمهایی که از کمبودهای خود برای عرض اندام استفاده میکردند و از راه عرضه نداشتهها (چه در عرصه محتوای فیلمها و چه در حوزه تکنیک سینمایی) منتقدان اروپایی و به خصوص فرانسوی را شیفته خود میکردند. به مرور این نگاه قالب بر ذهن ناقدان غربی چیره شد و دیگر حتی مجالی برای حضور فیلمهای به واقع باارزش سینمای ایران برای حضور در جشنوارههای جهانی را گرفت.
تصویب و اجرای چنین قانونهایی میتواند موجب کم شدن این شکاف بین سینمای داخلی کشور و نگاه بیننده خارجی به فیلمهای کشورمان باشد. وقتی فیلمساز ملزم باشد پس از راضی نگاه داشتن تماشاگر داخلی، به آن سوی مرزها چشم داشته باشد و به قول یکی از منتقدان کشورمان بعد از صدور شناسنامه، پاسپورت اخذ کند.
نگاهی به ماهیت اساسا سیاسی جشنوارهها(شکلگیری جشنوارههایی چون ونیز در بزنگاه جنگ جهانی و زورآزماییهای متعاقب آن در جشنوارههای گوناگون گواه این امر است)، نشاندهنده لزوم توجه به عدم تفرق بین تصویر داخلی با تصویر خارجی از سیمای هنر کشور است.