تاريخ : پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۳۱
از اين منظر كارنامه مديران فرهنگي سينما و تلويزيون در برآيندي كلي و با همه فراز و نشيبهايش قابل قبول و مثبت است، اما به دليل برخي از ضعفها و چالشهاي اساسي در عرصه فرهنگ و هنر كشور، به طور معمول پيكان تيز انتقادات متوجه مديريت فرهنگي و هنري ميشود، اما نكته مهم اينجاست كه آيا افراد مختلف ساختار فرهنگي و هنري كشور به خوبي مسئوليتهاي خود را جامه عمل پوشاندهاند، آيا تحليلگران و كارشناسان رسانه در تحليل كارنامه سينما و تلويزيون به واقعيتهاي موجود گوشه چشمي داشته اند يا نداي انتقاداتشان برمبناي الگوي ايدهآل محور شكل گرفته است.
از بعدي ديگر آيا خبرنگاران و منتقدان در مديريت افكار عمومي بر مبناي صداقت و انصاف عمل كردهاندد، آيا محيط فرهنگي و هنري كشور و به طبع آن فضاي مطبوعات و جرايدمان عاري از حاشيه و جنجال بوده است، به راستي كج خيالي نيست كه در فضاي متشنج و پرتشتت دنبال سينماي پاك و متعالي باشيم؟ كدام خروجي فكريمان بر قاعدههاي هنري و نه خواستههاي شخصي وصنفي استوار شده است؟
اينها را گفتيم تا به گونهاي خودآگاه و واقعه بينانه، عرصه رسانهاي كشور را تحليل كنيم، آنچه از تحليل فضاي رسانهاي كشور بر ميآيد غلبه جوي از تفرقه و تشتت در ميان نيروهاي فرهنگي است كه باعث شده بنيان فكري و نظري بسياري از رسانههاي نوشتاري و مجازي ما برمبناي شالودههاي اصيل عقيدتي و ديني بنا نهاده نشده باشد و همين چالش عميق ميان تئوري و عمل در ساختار رسانههاي كشور منجر به نزول كيفي و محتواي برخي محصولات شنيداري، نوشتاري و ديداري شده است.
از اين منظر آنچه امروزه در قالب شبه روايتهاي درام و كمدي آنهم در بنياني كم عمق از تئوريها و نظريههاي اصيل در رسانههاي ديداري كشور رويت مي شود، حاصل نبود جرياني قدرتمند براي مديريت فكري اهالي رسانه و ترسيم راهبردي موثر براي حركت به سمت كمال مطلوب و افقهاي روشن فرهنگي است.
در اين شرايط شوراي عالي سينما ميتواند افقي روشن را بر روي سينما بگشايد، به شرط آنكه در زنجيرهاي فكري و مستحكم از تعامل ميان نهادهاي اجرايي، مديران فرهنگي، شوراي سياست گذاري، خانواده بزرگ رسانه، سينماو تلويزيون و جامعه به وجود آورد و از طريق ارايه سوژههايي بكر و به كارگيري نيروهاي ارزشمند فرهنگي به الگويي مناسب از توليدات فاخر دست يافت، زيرا سينما زنجيرهاي از افكار و بينشهاست و هرگونه محتوايي و هر ژانر سينمايي تعريف، هدف و كاربردي، مشخص در عرصه مديريت فرهنگي دارد واز هر قاب آن ميتوان به آسيب شناسي ضعفها اقدام كرد و نقاط قوت هر نهادي را تقويت كرد ودربياني ديگر با سينما مي توان به افق معنوي امت واحده رسيد كه هر رسانهاي را هدفي است و سينما رسانه فرهنگساز و ملت ساز است.