نگاهي به فيلم هاي ايراني به نمايش در آمده در بيست و هفتمين جشنواره فيلم فجر - (١٤)
سوپر استار و "مرد ستیزی" در سینما
تاريخ : سه شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۷ ساعت ۱۷:۳۱
«سوپر استار» - نویسنده و کارگردان : تهمینه میلانی - تهیه کننده : محمد نیک بین - بازیگران : شهاب حسینی، فتانه ملک محمدی، لیلا زارع، فریبا کوثری، نسرین مقانلو، سارا زمانی، رضا رشیدپور و محمدرضا شریفی نیا.
... گروه کارگردانی در حال آماده کردن فیلمبرداری آخرین صحنه های فیلمی هستند که سوپر استار فیلم «کوروش» که می بایست در نقش سرایداری ظاهر شود دستگیر شده به نزد صاحب شرکت آورده می شود و وی با ناله و ناتوانی و چون دخترش بر روی تخت عمل جراحی بیمارستان خوابیده بوده دست به آن دزدی زده است. گریمور، دستیار اول کارگردان و... نمی توانند کوروش را وادار به پذیرش نقش و به پایان بردن آن صحنه کنند. کارگردان به رغم خشم درونی خود از گرفتن آن صحنه صرف نظر می کند و کوروش که در میان اهالی محل مکان فیلمبرداری، دختر حدود 15 ساله ای را زیر نظر گرفته است سوار پاترول شده و وی را در آن نزدیکی یافته به طرف آپارتمان شخصی اش می راند. کوروش طبق معمول در صدد سوء استفاده از او برمی آید و او نیز با نشان دادن عکس مهناز و کوروش مدعی می شود که دخترش است. رها سعی می کند محبت پدرش را جلب کند و از سویی مادر کوروش هم به وی کمک می کند. زنان و دختران اهل سینما و غیر در زندگی کوروش نقش دارند که با ساکن شدن رها با خشم و نفرت از کوروش دوری می جویند. یکی از زنان که کوروش را از 16 سالگی با پول و امکانات به جایگاه فعلی اش رسانده است چک های وی را برگشت زده ومأمور برای جلب اش می فرستد. کوروش به خانه او می رود و صبح با حالت مست و لاقید به خانه برمی گردد و با خشم رها را از خانه بیرون می کند. صبح روز بعد وقتی کوروش به یاد رفتار خود بارها پی می برد به جست و جوی او اقدام می کند و اصفهان و تهران و شهرضا و... را در می نوردد اما به جایی نمی رسد. در پایان کوروش به سر صحنه فیلمبرداری برمی گردد و اعلام آمادگی می کند. کوروش آن صحنه را با احساس واقعی دختر از دست داده بازی می کند و...»
"سوپر استار" بیش از هر رویکردی «عقربی» است که به خود نیش می زند و کوروش خوشبختی پوشالی خود را از دست رفته می بیند. میلانی از شروع کار کارگردانی خود «دیگه چه خبر» پیروزی دختر دانشجویی را در دانشگاه و شرکت و منزل و... صورت اصلی فیلمش می کند. خواسته یا ناخواسته بین میلانی و رخشان بنی اعتماد در تکمیل کردن کارکرد اجتماعی فیلم هایشان در «فمینیسم خشونت گرا» همدلی و همکاری دارند.
هر دو در هجو مردانه از «زرد قناری» تا «روسری آبی» «زیر پوست شهر» «گیلانه» «دو زن» «واكنش پنجم» و... یک ایده را به پیش می برند که به اصطلاح سینمای هالیوود «سرخ پوست خوب سرخ پوست مرده است» همه مردان چه آنهایی که سبب و نسبی هستند و چه آنهایی که در اجتماع حضور دارند، همه ستمگرند و در میان آنها افراد مذهبی خشونت بیشتری دارند.
با چنین مقایسه ای جای فیلم «سوپر استار» در مقابل «نرگس» خالی می نمود که میلانی آن کم کاری یا بدهکاری را جبران می کند. سوپر استار «مرد است» و در هر حال به زنان چه نزدیک «مادرش، مهناز، رها و...» و چه دور آنهایی که عاشق اش هستند و جسم و عاطفه و امکانات خود را به پای او می ریزند رحم نمی کند.
همه زنان به ویژه آنهایی که سن و سال شان بالا می رود تفاله شده های کوروش هستند. مثال سرخ پوست مرده در فیلم سوپر استار استاد ویولن نوازی است که مچاله شده در خود است و زن نگرفته و به نوعی عقیم است. مردان و خشونت و سوء استفاده شان از زنان در مراتب پایین تر از کوروش در عملکرد کارگردان و دستیار اول او هم به خوبی دیده می شود.
یک تفاوت بارز میان فیلم های بنی اعتماد و میلانی در این است که اولی چشم به جشنواره های خارجی دارد و دومی ترجیح می دهد تا کارکردهای مرد ستیزانه را در سطح اجتماع و در داخل سینماهای کشور به نمایش بگذارد.