ساخت مجموعه های پلیسی و معمایی از سال ها گذشته در تلویزیون کشورمان با ساخت مجموعه های تلویزیونی چون: «آیینه عبرت»، «شليک نهايی» ، «كارآگاه علوی»، «پليس جوان» ، «سرنخ»، سه گانه «كلانتر»، «خواب و بيدار»، «گارد ساحلی»، «پرواز در حباب»، «كارآگاهان»، «هوش سياه یک»، «حس سوم»، «بی صدا فريادكن» ، «ساختمان ۸۵، «سقوط آزاد» ، «مثل شيشه» و«ديوار» آغاز شد و در این سریال ها عمده موضوعی که برای مخاطب تعریف می شد عموما کشف یک قتل و تلاش پلیس یا کاراگاهی برای پیدا کردن قاتل یا قاتلان این گونه جرم ها بود.در واقع در این گونه آثار تلاش می شد که ویژ گی های معماگونه نیز برای پیگیری مخاطب در یک داستان یا یک قسمت از این گونه سریال های مورد استفاده قرار گیرد و تنها پلیسی کارآمد و با تدبیر خلاصه نشود. وجود گره ای داستانی و نمایشی برای مخاطب با استفاده از ترفندهایی برای گره گشایی دراماتیک و جذاب یک اثر تا حد امکان تلاش می شد که به درستی مطرح شود و لازمه ها و ضروریات گشایش این رمز به درستی چینش شود و از مسیر تصویری مناسب و درحد امکان کمتر خارج شده از خطوط قرمز برای مخاطب عام تلویزیون به نمایش در آید. وجود قهرمان و همچنین تعقیب و گریز آدم بد و آدم خوب داستان در جایگاه اجتماعی و حقوقی در عمده این آثار به وفور دیده می شد . به گونه ای که در بخشی از این آثار به شدت نگاه سطحی گرایانه ای به هوش و سواد مخاطب می شد وگره گشایی و گره افکنی آثار در سطح ضعیفی پرداخت هنری می شد . ضعف در دانش نگارش فیلم نامه این گونه سریال ها به دلیل ممیزی و خطوط قرمزی که در پرداختن به پلیس وجود داشته است به روند تولید این گونه رسوخ می کرد وباعث سطجی نگری در این سریال ها می شد.
اما شاید مهمترین ضعف سریال های پلیسی و معمایی در کشور ما را مربوط به حضور پلیس ها در فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی ما باشد که بر خلاف نمونه های خارجی باعث شده که در طول داستان و روایت مواجهه این پلیس با خلافکاران مخاطب به حس باور گذیری نرسد و پلیس ایرانی را جدی نگیرد. تا جایی که این جدی نگرفتن پلیس ایرانی را می توان در مواجهه او زندگی ، خانواده و سختی های کاراش نیز احساس کرد. هر چند که نمی توان خطوط قرمز را در این گونه آثار در خصو عدم نمایش ضعف ها و احیانا اعمال خلاف قانون یک پلیس و وجود پلیس تبهکار نادیده گرفت. ازطرفی امروزه به دلیل نبود آگاهی فیلمسازان در حوزه تلویزیون و حتی سینما و نبود ریسک پذیری آنان در ساخت مجموعه های تلویزیونی و فیلمهای سینمایی پلیسی با موضوع اجتماعی در کشورمان این ژانر در طول این سال ها کمتر موفق به عرض اندام شده است. هر چند نمی توان منکر این شد که به طورکلی در اکثر فیلم ها وسریال ها ما همه پلیسها به یک شکل به تصویر کشیده شده اند. که این می تواند عمده ضعف این گونه آثار باشد. اما به نظر می رسد که با ساخت مجموعه تلویزیونی «هوش سیاه ۲» به کارگردانی «مسعود آبپرور» که چند وقتی است روی آنتن شبکه سوم سیمل رفته است ، تلاش شده که با بهاء دادن به مخاطب و هوش و سواد اش بتوان اثری موفق را روانه آنتن سیماو در نتیجه خانه های مردم کرد. این سریال داستان جوانی به نام «کامران بوريايی» با بازی «کیکاووس یاکیده» ملقب به هوش سياه است که پس از دستگيری و زندانی شدن در پايان سری اول، تصميم به فرار از زندان می گيرد. او که يک نابغه رايانه و متخصص در انجام جرائم اينترنتی است، از اين توانايی خود در امور غيرقانونی و خلاف بهره می گيرد. با گريز هوش سياه از زندان، سرگرد احمدی برای دستگيري مجدد او وارد عمل و داستان ادامه پیدا می کند. اولین سری مجموعه تلویزیونی «هوش سیاه» در اردیبهشت سال ۱۳۸۹ از شبکه ۳ سیما روی آنتن رفت و موضوع جالب و بازی های خوبِ بازیگران حسن یاری و کیکاووس یاکیده، باعث شد که این اثر بتواند مخاطبان زیادی را پای گیرنده های شبه سوم سیما نگه دارد. کیکاووس یاکیده در نقش «کامران بوریایی» و ملقب به هوش سیاه که توانایی فوق العاده ای در جنگ های سایبری دارد باعث شد که این نقش در سری دوم سریال هم به شکل پر رنگتری حضور داشته باشد.به هرحال باید منتظر شد و دید که آیا سری دوم می تواند موفقیت سری اول آن را تکرار کند یا نه؟ چون تجربه در کشور ما ثابت کرده که هر گاه ساخت سریال یا فیلمی به سری دوم یا سوم کشیده شود ، نتیجه ای جز شکست در انتظار آن اثر نیست.