شبکه یک به عنوان شبکه ملی و فاخر تلویزیون همیشه تلاش کرده با پخش مجموعه های تاریخی و معاصر مطرح تلویزیونی بتواند به نوعی پاسخ گوی نیاز مخاطبان خود در سراسرکشور عزیز و پهناورمان باشد . چرا که مخاطبان تلويزيون از شبكه يک به عنوان يک شبكه ملی توقع و انتظارات زيادی دارند و به همين دليل هم این شبکه تلاش كرده با بهره گیری از فيلمنامههايی با استانداردهای بالا ، ، آثاری با محتوای غنی ، جذاب و مطرح را برای مخاطبان خود تولید کند و گواه آن پخش سریال هایی و مجموعه تلویزیونی مانند «مختارنامه»،«شوق پرواز»،«در چشم باد» دریکی دو سال اخیر بوده و انتظار می رود با ساخت و نمایش سریال هایی فاخر و درجه یکی مانند«کلاه پهلوی» ساخته «سید ضیاالدین دری) از ۱۷ شهریورماه «بيدارباش» ساخته «احمد كاوری» (پخش در هفته دفاع مقدس) ، «شركت» ساخته «مسعود كرامتی»(در حال تصویربرداری)، «ديوار»ساخته «سيروس مقدم»(درحال تصویربرداری) و پخش برای هفته نيروی انتظامی ، «نان خامهای» به كارگردانی «كاظم راستگفتار»(در مرحله پیش تولید)، «عصر پاييزی» به كارگردانی «سعيد اسدی»(در مرحله پیش تولید)، «نوشدارو» به كارگردانی «جواد اردكانی»(در مرحله پیش تولید)،«معمای شاه» به كارگردانی «محمدرضا ورزی»(در مرحله پیش تولید)،«فصل بی پروايی» به كارگردانی «فريدون جيرانی»(درمرحله پیش تولید)،«پايتخت ۲» به کارگردانی «سیروس مقدم»(در مرحله نگارش)،«بازی دوگانه» به كارگردانی «حسين سهيليزاده»(در مرحله نگارش)،«هتل مرموز» به كارگردانی «بهرام بهراميان» (در مرحله تحقیقات)و «گذرازرنجها» به كارگردانی «فريدون حسنپور» (در مرحله نگارش) این شبکه بیشتر بتواند نسبت به دیگر شبکه های سیما امسال و سال آینده دوستداران مجموعه های فاخر، تاریخی و معاصر را جذب آثار نمایشی خود کند.
اما شبکه اول سیما در سال های گذشته با ساخت مجموعه های مناسبتی ویژه ماه مبارک رمضان تا حدودی توانسته بود از دیگر شبکه ها در جذب مخاطب پیشی بگیرد. ساخت مجموعه های تلویزیونی چون: «اغماء» و «روز حسرت » به كارگردانی «سيروس مقدم »،«صاحبدلان» و« نردبام آسمان» به کارگردانی «محمد حسین لطیفی»، « درمسیر زاینده رود» به کارگردانی «حسن فتحی» و «سقوط يک فرشته» به کارگردانی «بهرام بهرامیان» نمونه هایی از سریال هایی هستند که در طول این سال ها شبکه اول سیما تهیه کرده و به روی آنتن خود فرستاده است وعموما هم دارای ویژگی هایی مانند: حضور یک شیطان برای فریب آدمهای خوب، روح های سرگردان درگذشتگان ، سرگشتگی و گمراهی آدمها ،خواب دیدن شخصیت های مثبت، وجود یک فرد دانا به همه چیز، مردان و زنان فریب خورده ، قتل ونامیدی بودند وکه در زمان خود با استقبال خوبی موجه شدند و سازندگان این آثار هم توانستند اثری موفق را برای کارنامه هنری خود به ثبت برسانند.
اما امسال هم طبق روال سال های گذشته این شبکه در ماه مبارک رمضان چند مجموعه مناسبتی را برای این ایام در نظر گرفته بود که از میان سریال «راستش را بگو» و«راز پنهان» در نهایت به دلیل طولانی شدن مراحل فنی و آمادهسازی سریال «راستش را بگو»، سریال«رازپنهان» به نویسندگی و کارگردانی «فلوراسام » و به تهیه کنندگی «مجید اوجی» و با بازی «داریوش ارجمند»، «پروانه معصومی»، «محمود عزیزی»،« الهام حمیدی»، «علیرضا جلالیتبار»، «کامران تفتی»، «لادن طباطبایی» و... روی آنتن شبکه اول سیما رفت و برخلاف سالهای گذشته در این مجموعه خبری از شیطان نبود در مقابل مخاطبان با داستانی به روز و معاصر روبه روبودند وقصه روایت زندگی دو جوان به نامهای فرامرز(علی رضا جلالی تبار) و امیرعلی (کامران تفتی) بود که در دوران کودکی دوستی نزدیک با یکدیگر داشتهاند. پس از سالها آن دو به طور اتفاقی با یکدیگر ملاقات میکنند و رابطه قدیمی دوباره جان میگیرد. با مرور زمان وقایع تازهای آشکار میشوند که این دوستی تحتالشعاع آنها قرار میگیرد و در همان قسمتهای اول مجموعه فرامرز به عنوان شخصیت منفی داستان در اثر تصادف حافظه خود را از دست می دهد و با کمک آشنایانش متوجه میشد قبل از تصادف، خطاهای زیادی در زندگی شخصی و البته کاریاش مرتکب شده و حالا سعی بر جبران خطاهایش دارد و در این مسیر امیر علی به عنوان پلیسی که زن و بچه را در اثر تصادف ازدست داده نیز به کمک او می آید و تا به آخر... که مثل اکثر سریال های ایرانی شخصیت های منفی داستان پشیمان از کرده خود به راه راست هدایت می شوند و در مقابل شخصیت های مثبت داستان به رستگاری می رسند داستان این مجموعه ادامه پیدا می کند.
فلورا سام تجربه بازیگری و نویسندگی در آثاری چون «شيخ مفيد» ،«روزهای زندگی»، «همسایهها»، «شبی از شبها»، «نشانی» ، «ماه عسل» «توطئۀ فامیلی» ، «تا رهايی» و «مشق عشق» دارد و همسر مجيد اوجی تهیه کننده تلویزیون است. با این تفاصیل نباید سام را نویسنده و کارگردان بی تجربه ای دانست . اما تجربه در سینما و تلویزیون ما نشان داده که اگر یک نفر نویسنده و کارگردان یک مجموعه باشد نمی توان انتظار داشت که حاصل نهایی کار موفقیت آمیز باشد. چرا که کارگردان کار به دلیل اینکه متن مجموعه یا فیلمی که می سازد نوشته خوداش است نمی تواند در طول کار احیانا دست به ممیزی و حذف برخی از سکانس ها و پلان های زاید و غیر ضروری اثر خود بزند و به همین دلیل در اکثر موارد هر چیزی که نوشته شده باشد کارگردان اثر که خود نویسنده باشد می سازد . در مجموعه تلویزیونی«راز پنهان» هم به نظر می رسد فیلمنامه دچار یک سری مشکلات اساسی است و به نظر می رسد تم و موضمون این اثر نیز تا حدودی شبیه به مجموعه قبلی نویسنده یعنی «تا رهایی» باشد که در محرم سال گذشته از تلویزیون پخش شد و در آن سریال هم ما شخصیتی را داشتیم که در اثر اتفاقاتی دچار فراموشی می شود و مانند سریال «راز پنهان» به مرور در طول داستان حافظه خود را می یابد به آدم درستی تبدیل می شود . نکته دیگر بی منطق بودن برخی از سکانس های و پلان های این مجموعه است به عنوان مثال در اکثر صحنه های شاهدیم که همه ادای روشنفکری دارند و دیالوگ هایی خطاب به یکدیگر می گویند که اصلا مناسب آن شخصیت نیست و به نوعی اغراق و بزرگنمایی درآن دیده می شود و شخصیت ها مدام به شکل مستقیم پيامهای اخلاقی به خورد مخاطب می دهند که این نمی تواند برای سریالی مانند راز پنهان درست باشد چون تجربه ثابت کرده که مخاطب به هیچ وجه تحت تاثیر پیام های اخلاقی مستقیم قرار نمی گیرد. یا نمی توان انتظار داشت که دختر بچه ای مانند«مهسا» مانند تحصیل کرده ها و افراد باسواد جامعه صحبت کند و پدر خود را نصیحت کند . بسیاری از دیالوگ هایی که مهسا می گوید متعلق به او نیست و بیشتر می تواند برای یک دختر جوان مناسب باشد . از دیگر اشکالات فیلمنامه این اثر می توان به تب مهسا به خاطر استرس بیش حد ، تاکید بیش از اندازه به زندگی فقیرانه و کلیشه ای ستاره به عنوان زن فریب دهنده فرامرز، شخصیت های غلو شده دو مرد جوان خلافکار و تصنعی صحبت کردن و رفتار آنها ، نجات فرامرز درتصادف دوم وبه کما رفتن امیر علی و... خواب های غیر واقعی فرامرز وبخشش بی منطق او از سوی اولیای دم و ...
از طرفی برای مخاطب قابل باور نیست که فرامرز بعد از تصادف و با وجود اینکه مشکل فراموشی دارد به راحتی وبدون منطق با محیط اطرافش ارتباط برقرار کند وهمه خاطرات منفی خود را فراموش کند و در مقابل دوستان وپدر ومادراش را سریع به یاد بیاورد. در مقابل شخصیت فرامرز شخصیت امیر علی قرار دارد که به نوعی با کابوس از دست دادن همسراش زندگی می کند و تصویری هم که او از یک پلیس نیروی انتظامی ارائه می دهد تا حدودی دور از واقعیت است و معلوم نیست که چرا مدام اصرار به تک روی دارد و دوست دارد ادای آدم های همه چیز دادن را دربیاورد. به همین دلیل وقتی در قسمت های آخر مجموعه تصادف می کند مخاطب او را باور نمی کند و از او تصویری به جز بازی و دیالوگ های غلو آمیز چیزی به یاد نمی آورد.