«پنجره‌ای به سوی زندگی» منتشر شد
کتابی از حسن غفاری، عکاس مردم نگار و نوشتاری از دکترمهدی غفاری
«پنجره‌ای به سوی زندگی» منتشر شد
«پنجره‌ای به سوی زندگی» باز می‌شود، این بار این پنجره را حسن غفاری، عکاس مردم نگار به همراه نوشتاری از «مهدی غفاری» به روی شما باز می‌کنند. این کتاب مجموعه‌ای از عکس‌های عشایرومردم ایران است که طول دههٔ اخیر گرفته شده‌اند.
 
تاريخ : چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۰۲
به گزارش هنرنیوز؛«پنجره‌ای به سوی زندگی» از سوی انتشارات فرهنگ مانا، پیشگفتارمرتضی غفاری، صفحه آرا علی باقری، ویرایش عکس‌ها حسین کریمزاده، چاپ وصحافی نقره آبی درشمارگان ۲۰۰۰ نسخه درقطع خشتی منتشر شده، می‌توانید آن را از کتاب فروشی‌هاویا خرید اینترنتی از سایت عکاسی دریافت کنید.



حسن غفاری، متولد ۱۳۴۸ است. او یکی از عکاسان مردم نگار ایران به شمار می‌رود. مهدی غفاری درباره او در پایان کتاب می‌نویسد: «سال‌های پایانی دهه شصت بود. من و حسن همشاگردی بودیم؛ مشغول به تحصیل در رشته علوم تجربی، سر کلاس و پشت یک نیمکن. هر قدر که من پایبند کلاس و درس بودم، او دلبسته عکاسی بود و بیش از مدرسه دغدغه انجمن سینمای جوان را داشت. او از آن آدم‌هایی نبود که گردن خم کند یا بندی را بر گردن خود تاب آورد با این همه در بسیاری اوقات، دوربین ۳۵ میلی متری انجمن از گردنش آویزان بود و او را به هر راهی که می‌خواست می‌برد. در آن وانفسا، حسن تنها کسی بود که توانست به ندای درون خود پاشخ دهد و فارغ از همه سختی‌ها و تردید‌ها، آرزویش را برای دیگران به تصویر کشد.»





در بخش‌هایی دیگر از این مطلب آمده: «او در این کار چنان پیگیر و سمج بود که توانست نظر موافق همه، حتی مدیران و آموزگاران سخت گیر دبیرستان را با خود همراه کند. در آغاز راه او از همه دنیا جز عشقی که دلش را به تپش وا می‌داشت و به راهش می‌برد، هیچ در بساز نداشت. همه چیز را از صفر شروع کرد. تنها و تنها خود او بود که توانست با کار و کار و کار پیش از این صفر قرار بگیرد و عدد زندگی‌اش را بسیازد. اینگونه بود که پس از سال‌ها توانست در عکاسی، از هیچ به بسیاری چیز‌ها برسد. او یک عکاس خود- ساخته است.»

مرتضی غفاری درپیش گفتار مجموعه یِ عکس «پنجره‌ای به سوی زندگی» می‌گوید: «در این مجموعه عکس- نوشته‌هایی که پیشِ رو دارید، عکس‌ها بخشی ازحضورانسان و شیوه یِ زیستِ او درگوشه‌ای ازجهانِ را به یادگارمی گذارند و نوشته هاکوشیده‌اند تا به بهانه یِ هر عکس، بخشی از دغدغه‌های انسان را به زبای ساده و خودمانی بیان کنند، به این امید که گفتگوی دوجانبه‌ای میان عکس- نوشته‌ها ازیک سووبیننده- خواننده هاازسوی دیگرآغازشود.»


به گفته او، بی‌تردید می‌شد از هر عکس ده‌ها گونه برداشتِ دیگر داشت و نوشت، همانگونه که برای هر متن نیز می‌شد تصاویر دیگری متفاوت از عکس‌های کنونی در نظر گرفت اما نمی‌شد تا ابد بر سرِ یک هزار راهیِ بی‌پایان ماند و به هیچ راهی نرفت. زندگیِ انسان آمیزه‌ای از جنگِ میان فراموشی و یادآوری است. هزاران سال است که انسان به روش‌های بسیار تلاش می‌کند تا در برابرِ یورشِ فراموشی بایستد و هر آنچه را که از زمان و هستی مهم می‌داند به یاد آورَد. این تلاش با کشیدنِ نقش و نگار بر دیوارِ غار‌ها و نوشتن بر سنگ و صخره‌ها آغاز شد و امروزه با انبوهی از رسانه‌های تصویری به بار نشسته است.»


این اُجاق، آتشِ جنگی ست که خاموش شده.
آن تفنگ را بگذار‌‌ همان گوشه‌ سر به دیوار بسایَد و با خاطراتَش تنها باشد.
بیا و بنگر؛
این مو‌ها سپید شده‌اند!
تا دیر نشده بنشینیم و چایی بنوشیم.
کد خبر: 91144
Share/Save/Bookmark