رقص نقش؛ بر گستره نقاشی
تحلیلی بر هشتمین دو سالانه نقاشی ایران با گرایش هرات؛
رقص نقش؛ بر گستره نقاشی
دوسالانه نقاشی طی روز های گذشته به کار خود پایان داد ازین رو شایسته می دانیم این آثار را از نگاه مخاطبان به نظاره بنشینیم.
 
تاريخ : يکشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۳۹

دیدار از دو سالانه نقاشی فرصتی مناسب برای بهره گیری از آثاری است؛ که می‌توانند بروز خلاقیت های خود را نمود بخشند.
با سیری گذرا در کارهای نقاشانی که به عنوان پیش کسوت و سرفصل نقاشی نوگرای ایران مطرح می باشند؛ می توان به ارزش های آشکار و نهان هنر ایرانی پی برد. در این میان می توان آثار همیشگی و مشخص و آشنای «رضا بانگیز» یاد کرد. هنرمندی که اساساً شخصیت ثابت و منحصر به فردی برای خود تعیین کرده است. در همین مسیر می توان تابلوی «علی اکبر صادقی» را از نظر گذراند؛ او با استفاده از سمبل های کتیبه گونه؛ نقشی از عناصر هنر دوره قاجار را در علامات و نقش های حماسی و تزئینی روی بازوهای و سینه ی سرداران و سلحشوران و هم چنینی عوامل پلید در بیانی طنز گونه برای نمایش تطبیقی با گویش دوران جدید ارائه کرده است. اثر «تاها بهبهانی » با گرایش سوررئالیستی، نمادهایی از عناصر طبیعی و پرندگان ، انسان و هر آن‌چه در جهان طبیعت شایسته بیان است؛ به نقش کشیده است.
اثر «حسین محجوبی»، که با نمایش سماع دراویش و با تکیه بر هفت پیکر نظامی و نقشی توأم با نوشتاری عارفانه، ذهن بیننده را به دنیایی ماورایی می برد.
توانایی اجرایی، شناخت عناصر و اشیاء خاموش؛ فراموش شده و قدیمی در انبارهای خاک گرفته، ارزش و اعتبار خاصی بر خاطرات گذشته بیننده می گذارد. آثار دلپذیر «خاکدان» و یا تکه های یک‌پارچه آثار «عمامه پیچ» که بیانی از رنگ مایه های تند و خالص را به نمایش می گذارد؛ نشان از هنر مثالی و اندیشه ژرف هنرمند ایرانی دارد. هنرمندی که برای اثر بخشیدن بر نقش‌مایه های محلی؛ بومی و عشایری را به خدمت گرفته است.
اثر سه بخشی «صداقت جباری» را می توان به عنوان یک طبیعت در حال دگرگونی باز شناخت. اثری که حرکت و جریان را در احاطه حصاری از موانع انتزاعی قرار داده است. بی شک گستره تزیینی «شهلا حبیبی» که تکراری از سمبل های همیشه حاضر دنیای پیرامون ماست از اثرگذاری ویژه
اثر سه بخشی «صداقت جباری» را می توان به عنوان یک طبیعت در حال دگرگونی باز شناخت. اثری که حرکت و جریان را در احاطه حصاری از موانع انتزاعی قرار داده است.
ای برخوردار است. مشابه آدمهایی در لباس محلی است. در آثار او به سهولت می توان فرهنگ ایرانی را مشاهده کرد .
حضور نقش های تزیینی بر روی گستره های آبی و در مسیر های موازی از حرکت فعالی برخوردار است، که نمایش انتزاعی از نظم و ریتم موزون طبیعت را عهده دار شده است . آثاری که از نظر انتخاب موضوع و اجرا در وضعیت ناهماهنگی با نام صاحبان آن‌ها قرار دارد؛ در این میان به نحوی نا به جا به نظر می رسد. معلوم نیست؛ چه تاثیر نابجایی بر روی ذهنیت بینندگان خواهد گذاشت. شاید تکیه برآثار این نقاشان، درجه‌ای از استحکام را به نمایشگاه ببخشد ولی با توجه به موضوع های بلاتکلیف و اجرای نه چندان مطلوب این قسمت به موفقیت نائل نشده است.
نمایش آبستره ای از طبیعت، با رنگ‌مایه های سبز که به یک گویش دکوراتیو نزدیک شده است . همان گونه که حسین سلطانی معتقد است؛ «بزرگ نشان دادن موضوع؛ دلیل کافی برای خلاقیت ذهنی و یا استحکام موضوع نمی باشد» و یا به اعتقاد بسیاری اثر «کامیار صادقی»، اضطراب و التهاب از یک ضمیر ناخودآگاه، را به نمایش می گذارد. آن‌چه منجر به تجسم چهره هایی در سکوت و فریاد است؛ با سمبل عروسکی که چندان درجایگاه خود قرار نگرفته است. یک حرکت نیمه تمام برای حضور در تجسم بلاتکلیف روی چند لته بوم متصل به هم؛ تمام چیزی است که در این نقش می توان یافت. صحنه‌ای که تلاشی برای شگفت انگیز جلوه دادن است؛ شگفت زدگی را در ذهن به وجود نمی آورد. « رحیم مولاییان» که اثرش بهره گیری از نقش مایه های بافت عشایری در یک فضای صرف،را به نمایش گذاشته است. اثری که تجسمی از طبیعت در روستا را در نقشه های قدیمی دارا می باشد؛ تاثیری شادی آفرین را با خود به ارمغان می آورد. به سبب استفاده از نمادهای محلی و حیوانات و چادرهای عشایری و گلیم، در بروز جامعه ای قبیله ای و اکسپرسیونیستی ساده ، هنری موثری را سبب شده است .
با وجود تکرار موضوع هایی از آدمها، در پوشش محلی و عشایری آن هم به صورت پرده ای آویخته از نقش مایه های سنتی؛ نقشی اثرگذار و عاطفه برانگیز مقابل چشمان مخاطب است. در اثر حاضر ؛ می‌توان تدام حرکت در گستره اثر را برای نشان دادن زندگی سرشار از عاطفه و ارتباط طبیعی و قومی عشایر مورد تایید قرار داد .
« آنه محمد تاتاری» هنرمندی که نامش برای بسیاری آشناست؛ نقش های تزیینی ساده پردازانه ای را به نمایش گذاشته است. این اثر که سمبل طبیعت و حیوانات در گستره ای بافته شده روی تار و پود پارچه است؛ بر بوم قرار می‌گیرد.
اگر نگاهی به تابلوی «محمد حسن گلبن حقیقی» بیندازیم در خواهیم یافت که؛ یک اثر این جا نشانه ای از بافت گلیم را به ذهنیت بیننده انتقال می دهد. 

سهیلا افشار
کد خبر: 36343
Share/Save/Bookmark