به گزارش هنرنیوز نشست اقتصاد هنر در گالری فریا برگزار شد. در این نشست که آیدین آغداشلو ، «بهنام کامرانی» و سعيد باباوند حضور داشتند؛ «اقتصاد هنر و حراجهای بینالمللی آثار هنری» بررسی شد.
در نشست آيدين آغداشلو ضمن تأکید بر این نکته که «مهمتر ازبازارهاي بين المللي، بازار داخلي است» گفت: بازار داخلی كه متاثر از بالا بردن سليقهي عمومي ،ايجاد مجموعهداران جديد، راه اندازي گالريهاي بزرگ و پركار ، شكل گيري موزههايتخصصي هنر و مواردي از اين دست است و تمام اين اتفاقات نيازمند كمكبرنامهريزان فرهنگي است.
آغداشلو درباره روند تبدیل شدن یک اثر هنری به کالا گفت: بحث کردن درباره حراج آثار هنری مربوط به زمانی است که اثر هنری تمام شده است و با امضای هنرمند، این اثر هنری تبدیل به کالایی اقتصادی میشود،کالایی نفیس که قرار است به دست مردم برسد.
وی ادامه داد: در عرصه اقتصاد هنر به کار بردن کلماتی چون «دلال» یا «جنس» به معنای ناخوشایند آن نیست چرا که در اقتصاد هنر نیز دلالی یک جور شغل است و زمانی که بر سر این موضوعات به توافق رسیدیم، ناچار باید قوانین بازار را که بر کالا حاکم است برای آثار هنری نیز منظور کنیم.
آغداشلو در ادامه سخنان خود با تاكيد بر لزوم شناخت و پذيرفته شدن معادلههاي بازارهاي اقتصادي و چارچوبهاي آنها گفت: اگر به اين بخش درست نگاه كنيم صحبت ما در مسير نگاه به چند و چون وضعيت اين كالا،بازارهاي داخلي و خارجي و حراجيها درست مطرح ميشود.
اين هنرمند نقاش بيان كرد:اگر مبناي توافق اوليه ما در اين است كه از كالاي هنري حرف ميزنيم، به ناچار قوانيني كه بر آن كالا حاكم است را بايد مورد نظر قرار دهيم. پس اقتصاد هنر كمتر به مبحث هنريبر ميگردد و بيشتر مولفههايي چون اقتصاد جهاني، بازار فروش، نوع اثر و مواردي ازاين دست در آن تاثير گذار است.
وي با تاكيد بر لزوم درستديدن در عرصه اقتصاد هنر عنوان كرد: متاسفانه ما هيچ از اين مكانيسم نميدانيم و بازار آن را نميشناسيم. در چنين شرايطي برنامه نويسان فرهنگي لازم هستند كه اين بازار رابشناسند و نسبت به حضور در آن برنامه ريزي كنند. در حاليكه تنها بخشي از اين بازاربه عنوان حراجها شناخته شده و مابقي آن دست نخورده باقي مانده است.
او همچنين بر لزوم توجه بهبازارهاي هنري داخلي اشاره كرد و گفت: مهمتر از بازارهاي بين المللي، بازار داخلي استكه متاثر از بالا بردن سليقهي عمومي ، ايجاد مجموعهداران جديد، راه اندازي گالريهاي بزرگ و پركار ، شكل گيري موزههاي تخصصي هنر و مواردي از اين دست است و تمام اين اتفاقات نيازمند كمكبرنامهريزان فرهنگي است.
بهنام كامراني - پژوهشگر وهنرمند معاصر - نيز در ادامه اين بحث با ارائه تاريخچهاي از بازارهاي هنري و خريدو فروش اين آثار گفت: سالها قبل در مقالهاي كه تحت عنوان «سرمايه و هنر» نوشته بودمبه رابطه اين دو با يكديگر اشاره كردم و به لحاظ تاريخي اين موضوع را بررسي نمودم كه چه زماني مفهوم كار از مفهوم هنري جدا ميشود و در اين زمان است كه هنرمند به عنوان فردي كه كالاي ويژه توليد ميكند قلمداد ميگردد.
به گفته او، در چنين شرايطي هنرمند تابع سرمايه گذاران جديدي است كه شايد سليقه عام نيز تابع آن باشد و يا در صورت ديگر هنرمند تلاش ميكند از اين سطح بالاتر برود كه در نهايت ما به يك تناقض ميرسيم و اوج چنين اتفاقي در موج هنري امپرسيونيستها و پست امپرسيونيستها اتفاق افتاد كه در شرايطي كه آنها زندگي روزمره را نشان ميدادند، اما سرمايه گذاران جاي ديگري رامدنظر داشتند.
كامراني در بخش ديگري از سخنان خود عنوان كرد: مباني اقتصاد هنر در ايران همچون خود اقتصاد تعريف نشده است ،در حاليكه از دهه ۶۰ در كشورهايي مثل آمريكا به صورت جدي روي اين مباحث كار شد اما براي مامسائل ديگري همچون رشد طبقه بازرگان،رشد برخي از صنايع و كارخانهها و يا مهاجرت اتفاقافتاد كه ناخودآگاه سرمايه بالقوهاي فراهم و حراجيها از آن استقبال كردند. البته رشد كمي و كيفي هنر ايران نيز در چنين مسيري بيتاثير نبوده است.
او تشكيل گالريها و افتتاح نمونههاي مختلف را يكي پس از ديگري از جمله مباحث تاثير گذار بر اين بازار دانستو افزود: اثر هنري به مانند كالا در اين حراجيها قرار ميگيرد و قوانين حاكم بر آن بر بازار و كالا حاكم ميشود، اما اين آثار الزاما بهترين و پيشروترين هنر ما محسوب نميشوند و در هر ارزيابي در اين حوزه بايد به وجوه مختلف آن پرداخت.
در ادامه این نشست بهنام کامرانی هنرمند نقاش و مدرس دانشگاه درباره رابطه میان «سرمایه و هنر» گفت: تقابل میان سلیقههنرمندان با سلیقه مردم و سرمایهگذاران موضوعی است که از دوره رنسانس تا امروز وجودداشته و دارد و اوج آن نیز به دوره امپرسیونیستها مربوط میشود. بنابراین این بده و بستانها در اقتصاد هنر همیشه وجود دارد.
كامراني گفت: براي من مهم اين است كه عرصههاي تازهاي را در هنر كشف كنيم و براي هر هنرمند جواني اين نكته بايد مورد توجه باشد.لذا بايد اين عرصه را بايدبه دقت بشناسيم و به سمت بهتر شدن هدايت كنيم و فكر ميكنم مهم اين است كه قبل ازحضور فعال در حراجيهاي بينالمللي، هنر خود را به لحاظ فرهنگي رشد دهيم.
آرتفرها در ایران شناخته شده نیستند
آغداشلو گفت: ما آرتفرها رادرست نمیشناسیم و فقط به موضوع حراج توجه نشان میدهیم در حالی که ما نیاز به برنامهریزان فرهنگی داریم که این بازارهای هنری را در دنیا بشناسند.
وی همچنین با بیان این که موضوع حراجیها تنها یک دهم از بازارهای جهانی هنر را تشکیل میدهد گفت: مهمتر از اینبازارهای هنری جهانی بازار هنری داخل کشورمان است که باید مجموعهداران جدید ،موزههای پرکار و گالریهای بزرگ و پرکار بیافریند.
آغداشلو گفت: باید با انتخاب درست و صحیح آثار هنری آن را تبدیل به کالای سرمایهای کرد و به این ترتیب نقاشان کشورمان را از این بازار داخلی منتفع ساخت.