نامعلومی آینده، بلاتکلیفی گذشته!
پنجاه و سه جشنواره و نهاد که در دولت دهم متولد شد؛ به جز چند بنیاد از جمله بنیاد ادبیات نمایشی و چند بنیاد دیگر عملاً تنها به زایمان فرهنگی مانند بود که حاصل چندانی نداشت و یا بهتر است بگوییم زمانی برای اثبات صحت و یا به بیراهه رفتن این جشنوارهها وجود نداشت. در دولت دهم جشنوارههای متعددی در حوزه معاونت هنری وزارت ارشاد شکل گرفت که از جمله آنها میتوان به جشنواره «طلوع خرداد»، جشنواره هنری امام رضا (ع) و جشنوارههای دیگری ازین دست اشاره کرد. نکته مهم درباره این جشنواره ها که غالب آنها مناسبتی هستند؛ عدم انسجام اجرایی و بلاتکلیفی این جشنوارههاست. علاوه بر آنکه سطح کیفی این جشنوارهها چندان مطلوب و قابل توجه هم نیستند و در واقع حاصل این جشنوارهها تنها هزینهایست که بر دوش دولت می گذارند.
لزوم انسجام جشنوارههای نسبتاً موفق
جشنواره مد و لباس اسلامی، جشنواره هنرهای تجسمی فجر، جشنواره هنرهای تجسمی کودک از جمله جشنوارههایی بودند که اظهار نظر درباره آنها چندان آسان نیست. جشنواره هنرهای تجسمی فجر را میتوان به عنوان یکی از موفقترین اتفاقات دولت دهم قلمداد کرد که از یک سو هنرهای گوناگون را در مناسبتی گرد هم آورد که سالها قبل فیلم و تئاتر در قالب آن فعالیت میکردند. گرچه جشنواره هنرهای تجسمی فجر در پنج دوره گذشته خود هم چون جشنواره تئاتر فجر و جشنواره فیلم فجر اثرگذار نبود؛ اما میتوان گفت این جشنواره به سبب انسجام در محتوا و گرد آمدن رشتههای مختلف هنرهای تجسمی با وجود تمامی کاستیها در اجرا جشنوارهای موفق به حساب میآمد. جشنواره مد و لباس اسلامی نیز جشنواره دیگری بود که با وجود تمامی کاستیها و انتقادهایی که به آن وارد است؛ توانست منطبق بر نیازهای جامعه شکل گیرد. درک این حقیقت که پوشاک به عنوان یکی از نمادهای فرهنگی در جامعه بر مبنای الگوهای فرهنگی و ملی استوار نبود و تولید کنندگان پوشاک به جای نگاهی واسع و جامع به الگوهای ملی طرفدار سالنهای مد اروپایی بودند خود گامی موثر به حساب میآمد اما به هر حال باید این ضعف را پذیرفت که جشنواره مد و لباس در دو دورهای که گذشت؛ نتوانست نیاز جامعه را به پوشاک مناسب آنهم در محدوده متعارفی از قیمتها تامین کند. به نظر میرسد لزوم ساماندهی به جشنواره های نسبتا موفق در دولت کنونی احساس میشود.
بنیادهای بلاتکلیف یادگاری دولت دهم
علاوه بر این گروه دیگری از بنیادها در دولت دهم شکل گرفت که می توان آنها را در نوع خود بدعت دانست. بنیاد مد و لباس اسلامی، موسسه هنرمندان پیشکسوت، موسسه ارکسترهای ایران و ... از جمله این بنیادها بودند که بسیاری از آنها حتی ثبت حقوقی نیز نشدند. اما تنها نامگذاری و خلق سوری یک بنیاد محل اهمیت نیست. مهم این است که از تصمیمات اتخاذ شده هدف بالاتری انتظار میرود و آن ساماندهی به اموریست که تا کنون با ضعف روبرو بوده اند. نکتهای که کمتر در دوره پیشین معاونت هنری شاهد آن بودیم. عدم پیگیری تخصیص ردیف بودجه اختصاصی برای بنیادهای تازه تاسیس که از جمله مهمترین آنها میتوان به موسسه حمایت از هنرمندان پیشکسوت و موسسه ارکسترهای ایران اشاره کرد که مدتهاست در انتظار تخصیص بودجه و فعالیت هستند. علاوه بر آن که این جشنوارهها در راستای حمایت از هنرمندان شکل گرفته و لزوم ساماندهی سریع آنها احساس میشود.
به هر روی باید دانست که کاستن از تعدد جشنوارهها و ساماندهی به جشنوارهها و بنیادهایی که برای هنرمندان و منطبق بر نیازهای آنها هستند؛ کلیدیست که دولت یازدهم را از این پیکار روسپید بیرون خواهد آورد.