فيلم سينمايی «زندگی خصوصی آقا و خانم ميم»به كارگردانی «روح الله حجازی» این روزها در حال اکران عمومی در سینماهای کشوراست وبا توجه به شرایطی که در فصل پاییز شاهد آن بودیم و اکثر فیلمها گیشه چندان مناسبی نداشتند به نظر می رسد این فیلم توانسته فروش مطلوبی را تاکنون داشته باشد. این فیلم بعد از فیلم سینمایی «در میان ابرها» دومین ساخته «سید روح الله حجازی» است که توانسته در در میان خیل عظیمی از فیلمهای ناامیدکننده اکران امسال که عمده آنها در خصوص خیانت بود یک سر و گردن بالاتر بالاتر باشد. فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» ملودرامی اجتماعی و خانوادگی است که داستان آن در خصوص زندگی زن وشوهری به نام «آوا» با بازی «مهتاب کرامتی» و«محسن » با بازی «حمید فرخ نژاد» است که مدام با یکدیگر در قهر و آشتی و درگیری لفظی هستند و مرد به دلایل مختلف به زن اعتماد ندارد و زن نیز به مرد به عنوان همسراش شک دارد ودر چنین شرایطی یک سری خرده اختلافات زناشوهری بین آنها شکل می گیرد. تا جایی که این زوج در طول فیلم مدام دوست دارند به یکدیگر گیر بدهند و با کنایه و نیشخند رفتارهایی یکدیگررا در قبال هم توجیه کنند. خوشبختانه یکی از اتفاقات در خور توجه ای که برای فیلم حجازی در شرایط کنونی سینمای ایران افتاده است این است که فیلم به شکل زننده ای به موضوع خیانت در زندگی زناشویی نمی پردازد وبه سلامت از این موضوع عبور می کند. همان گونه که اکثر مخاطبان همه ما می دانیم یکی از مشکلاتی که امسال به خصوص سینمای ایران دریگر ان بوده است مساله نمایش خیانت در فیلم های سینمایی بود . که فیلمسازان ما به درستی نتوانسته بودند در خصوص این موضوع حساسیت برانگیز اجتماعی آثار در خور توجه ای را بسازند وعموم فیلمسازان به بیراهه رفته بودند. تاجایی که برخی از فیلم ها واقعا به جای اینکه نمایش یک معضل اجتماعی به نام خیانت باشد صرفا نمایشی از ابتذال، ثروت ، قدرت ، لباس ، خانه و زندگی اشرافی گری و از سویی دیگر تحقیر آدم های ساده زیست وفقیر بود. همچنین برخی از این آثار به جای اینکه به عمق ماجرا و دلایل جامعه شناختی و روانی ماجرا بپردازند ، صرفا در حاشیه و سطح به این وضوع حساس پرداخته بودند وآثارشان قدرت لازم برای جذی مخاطب را نداشت. اما فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» توانسته بود با پرداخت مناسب معضلاتی که یک زن وشوهر می توانند در جامعه آن درگیر باشند را به نحو شایسته ای پرداخت سینمایی کند. دراین فیلم شاهدیم که «آوا» به طبقه متوسط جامعه تعلق دارد و «محسن» نیز تا حدودی به طبقه مدرن و ثروتمند. درست مشکل این دو از همین جا شروع می شود که نمی توانند حرف همدیگر را به خوبی درک کنند. تا جایی که از یک طرف مرد دوست دارد همسرش مطابق با هسو با مد روز لباس ، بزک و رفتارکند و در مقابل رییس خود کم نیاورد. و اتفاقا زن چنین کاری می کند و مرد دوباره دچار مشکل می شود چون احساس می کند که زن بزک کرده اش به گونه ای دیگر توسط مردان محیط زندگی اش دیده می شود. و زند هم اتفاقا چون متعلق به چنین طبقه اجتماعی نیست در لباس و بزک جدید و نگاه نامحرامان اطراف عذاب میکشد . اما به خاطر شوهراش مشکلات را تحمل می کند. اما شوهر زن که پی به اشتباه خود برده وبه خاطر غرور کاذبی که دارد در یک چرخش ۹۰ درجه ای به زن اش شکاک شده و شروع به بهانهگیری مجدد میکند. بهانهگیریهایی که باعث رنجش روحی و روان زن می شود و مرد در چنین شرایطی به جای دلداری دادن به همسراش مدام به او شکاک تر شده واحساس می کند که همسراش با نوع رفتار ، آداب و معاشرت و رفتارهایی که با محیط اطراف خود دارد به او خیانت می کند . به مرور در طول فیلم به این نکته مهم می رسیم مرد که خود باعث تغییر ظاهر زن اش شده ، نمی تواند با او کناردر غالب جدید اجتماعی او را تحمل کند و هر آنچه که از زن خود تا پیش از این خواسته بوده ، تنها استفاده ابزاری به زن اش برای زیبا جلوه دادن او نزد رییس اش و گرفتن ترفیع بوده است. در واقع فیلم به نحو آشکاری بیان می کند که آدم هایی امروز جامعه برای رسیدن به آمال و آرزوهای خود از یکدیگر استفاده ابزاری می کنند و همدیگر را به نوعی پله و نربانی برای ترقی خویش می دانند.
کارگردان و نویسنده فیلمنامه اثر به درستی نشان می دهند که جامعه ای مانند ایران که در حال گذر از سنت به مدرنیته است نمی تواند به سرعت همسو با تغییرات حرکت کند و نیاز به زمان و حوصله فراوان از سوی آدمهای اش دارد تا زیر بار مدرنیته کمرشان خم نشود و زندگی شان رو به زوال نرود. محسن در این فلم نماد آدمهایی است که مدام دوست دارند سریع خودشان را با مدرنیته هماهنگ کنند و به هر دست آویزی چنگ می زنند تا تغییرات را در اول در خودشان و بعد در اطرافیان خود به وجود بیاورند . در واقع وی برای به روز شدن و خلاصی از سنت به هیچ گونه اصولی پاییند نیست و حتی کار تاجایی دوست دارد که مدرن به نظر برسد که همسراش را وادار به تغییرات گسترده ای در ظاهر و باطن می کند و واهمه ای هم از ابتذال و تباهی خود و خانواده اش ندارد. چون وی خواهد سریع به مدرن بودن درزندگی خویش برسد . تا جایی که در این فیلم می بینیم محسن برای اینکه شرایط لازم را برای تغییرات گسترده در زندگی اش آماده نکرده به همه چیز و حتی زن خود شک می کند وتاجایی که در صحنه ای فیلم وقتی زن با مدیران او قراردادی امضا میکند و نشانههایی از پیشرفت را از خود نشان میدهد، وی ساز مخالفت سرداده و بعد از برگشت همسراش از جلسه با مدیرش با بازی «ابراهیم حاتمیکیا»شروع به پرسیدن رگبارگونه سؤالات مختلف و دیوانهواری از او در خصوص نوع لباس رییس اش، سخنان رد و بدل شده بینشان، نحوه امضای قرارداد و ... می کند.
در این فیلم مهتاب کرامتی ، حمید فرح نژاد و ابراهیم حاتمی کیا به درستی توانسته اند از پس نقش هایی که بازی می کنند برآیند و کارگردان فیلم هم نشان می دهد به درستی سینمای ملودرام و داستان گو را می شناسد و به ابزاری لازم در سینما برای جذب مخاطب آگاهی دارد. در واقع روح الله حجازی به عنوان کارگردان اثر به این نکته مهم اشراف داشته که مخاطب امروز سینمای ایران خسته از ملودام های سطحی و کمدی های مبتذل و مخاطب فریب همچنان عاشق سینمای قصه گو است و دوست دارد، فيلمی که تماشا می کند حاوی پیام های اخلاقی و خانوادگی برای درس گرفتن از آنها در جهت اصلاح زندگی خانوادگی خویش باشد.
علی یعقوبی