روبر برسون در ۲۵ سپتامبر ۱۹۰۱ در شهر «برمون لاموت» در «پي يردودوم» ناحيهاي در مركز فرانسه در نزديك شهر «ويشي» در خانواده ای مرفه و از پدری نظامی متولد شد،او دوره دبيرستان را در مدريه لاكانال (سور) به پايان برد رشتهاش فلسفه و زبانهاي لاتين و يوناني بود.روبر در سال ۱۹۳۹ به خدمت سربازي رفت يك سال در زمان جنگ، اسير و زنداني آلمانيها بود و تا آوريل ۱۹۴۱ در اردوگاهي در آلمان بود.او که بعدها فارغ التحصيل مدرسه هنرهاي زيبا شد در سالهاي ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۳ به نقاشي پرداخت.
برسون اولين فيلم خود را که کاری کوتاه به نام «ماجراهاي همگاني» بود در سال ۱۹۳۴ ساخت. بعد از گذشت زمانی نسبتا طولانی او دومين فيلمش «فرشتگان گناه» را در سال ۱۹۴۳ ساخت. فيلمنامه «فرشتگان گناه» توسط راهبي مسيحي به نام «بروكبرژه» نوشته شد البته ديالوگهاي فيلمنامه توسط «ژان ژيرودو» نوشته شد.اما سبك برسون و نگاه او به سينماي معنوي از فيلم «خاطرات يك كشيش روستا (۱۹۵۱)» شروع ميشود. خاطرات یک کشیش روستا درام مذهبی برسون داستان کشیش جوانی را تعریف می کند که برای هدایت مردم و اداره کلیسا به منطقه «آمبریکور» فرستاده می شود و در آن جا در برخورد با مردم دچار مشکلاتی می شود.این فیلم برنده بهترین فیلم جایزه بینالمللی جشنواره ونیز و نیز برنده بهترین فیلم منتقدین ایتالیا جشنواره ونیز شد.فیلم بعدی برسون «يك متهم به مرگ گريخت (۱۹۵۶)» براساس خاطرات «آندره دوويني» يكي از پارتيزانهاي فرانسوي كه در سال ۱۹۴۳ توسط پليس آلمان دستگير و در قلعه «مون لوك» نزديك ليون زنداني شده و به مرگ محكوم شده بود اما توانسته بود از آنجا فرار كند ساخته شد.
برسون فيلم «جيببر» را سال ۱۹۵۹ ساخت، جیب بر قصه نویسنده ای تنها و سرخورده را روایت می کند که خود را ابر مردی می داند محق برای شکستن برخی قوانین و زیر پا گذاشتن قراردادهای اجتماعی.اما بهترین نمونه ايمان به رحمت خدا را در فيلم «محاکمه ژاندارك» (۱۹۶۲) می توان دید، فیلمی در مورد قهرمان ملی فرانسه و قدیسهای در کلیسای کاتولیک که رهبری فرانسویها در جنگ صدساله کبر ضد انگلستان را برعهده داشت.«ناگهان بالتازار» (۱۹۶۶) داستان زندگي يك الاغ را از تولد تا مرگش را روايت ميكند. ژان لوکگدار در مورد این فیلم گفته: «دنیاست در یک ساعت و نیم».
او ۱۹۶۷ را «موشت»ساخت،داستان فیلم درباره دختر چهارده ساله فقيري است که از اطرافيان خود پدر، برادر، مادر، معلم و دوستان مدرسه اش دل خوشي ندارد. او با «آرسن» دائم الخمر که در جنگل زندگي مي کند، دوست مي شود.«پول» (۱۹۸۳) آخرين فيلم برسون و وصيتنامه سينمايي او درباره مرد جوانی است که در یک مغازه عکاسی، چکی با امضاء جعلی می کشد و این عملی است که او را به دزدی و قتل سوق می دهد.
از دیگر ساختههاي وي ميتوان از «شايد شيطان»، «چهار شب يك رويابين»، «يك زن نازنين» نام برد.
سبك خاص برسون، استفاده از نابازيگران در قالب مدلهاي انساني، تاكيد بر اشياء و طبيعت بيجان، استفاده موثر از عنصر صدا و حذف حشو و زوايد و پيرايهها و رسيدن به نوعي سادگي است كه با سالها ممارست حاصل شده و خاص خود برسون بود اين سادگي به فضاي معنوي فيلمهاي برسون قدرتي دوچندان ميدهد. برسون مينويسد: «دو گونه سادگي داريم. گونه بد: سادگي در آغاز كه زودتر از موعد بدست آمده است. گونه خوب: سادگي در نهايت كه پاداش سالها تلاش است.»
سرانجام سه روز پس از مرگ برسون اطلاعيهاي از همسرش در اختيار خبرگزاري فرانسه قرار گرفت: «درگذشت همسرم روبر برسون سازنده فيلم را كه روز هجدهم دسامبر ۱۹۹۹ به وقوع پيوست به شما اعلام ميكنم او در مراسمي خصوصي به خاك سپرده خواهد شد.»
ژان لوک گدار برسون را اینگونه تعریف کرده:«برسون یعنی سینمای فرانسه همانطور که موزارت یعنی موسیقی آلمان و داستایوفسکی یعنی ادبیات روسیه.»
«آندره تارکوفسکی» هم در مورد برسون گفته:« در سینما، برسون صاحب همان جایگاهی است که باخ در موسیقی، داوینچی در نقاشی و تولستوی در ادبیات دارند.»
«فرانسوا تروفو» نحوه کار برسون با هنرپیشه ها را این گونه تعبیر می کند که «مثل این است که او نمی گذارد آن ها به شکلی «دراماتیک» بازی کنند، او مانع می شود تا آنها چیزی را بر نقش های خودشان بیفزایند، او آنها را وادار می کند که از «هنر» خودشان فاصله بگیرند. او این کار را با کشتن اراده آنها انجام می دهد و تقریبا آنها را هیپنوتیسم می کند.»
برسون بر فيلمسازان بزرگي مانند «آندري تاركوفسكي»، «ميشل هانكه»، «جيم جارموش»، «پل شرايدر» و «برادران داردن» تاثیر گذاشته و كتاب «يادداشتهايي بر فيلمسازي» او (۱۹۷۵) از معتبرترين كتابهاي مربوط به نظريه و نقد فيلم است.از مهمترین جوایزی که برسون کسب کرده می توان به موارد زیر اشاره کرد:
سال ۱۹۵۷ بهترين كارگردان جشنواره كن برای يك متهم به مرگ گريخت
سال ۱۹۶۲ جايزه ويژه هيات داوران برای محاکمه ژان دارک
سال ۱۹۶۷ جایزه بهترین فیلم در فستیوال ونیز برای فیلم موشت
سال ۱۹۸۳ جايزه بهترين كارگرداني جشنواره كن برای فیلم پول