نویسنده «توجیه شده»
به مناسبت درگذشت «المور لئونارد» یکی از بر‌ترین نویسندگان جنایی قرن بیستم؛
نویسنده «توجیه شده»
بدون شک یکی از بر‌ترین نویسندگان جنایی قرن بیستم المور لئونارد است. نویسنده‌ای که شخصیت‌ها و دیالوگ‌های شگفت انگیز فقط در کتاب‌های او یافت می‌شود.
 
تاريخ : سه شنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۱۴
المور لئونارد تاکنون ۴۵ رمان نوشته است که بسیاری از آن‌ها در این سال‌ها مورد اقتباس سینمایی یا تلویزیونی قرار گرفته‌اند. سبک نویسندگی لئونارد به خاطر خلق شخصیت‌های قوی و باورپذیر، فضاسازی قدرتمند و دیالوگ‌های نابش، شهرت داشت. شخصیت‌های داستان‌های او، چه خلافکاران و چه ماموران قانون، هیچکدام کلیشه نیستند و منحصر به فردند. این نویسنده پر کار که پس از سکته مغزی در ماه گذشته در بیمارستان بستری شده بود و طی این مدت رو به بهبودی بود چهارشنبه ۳۰ مرداد در کتابخانه ‌اش در دیترویت حومه بلومفیلد در ۸۷ سالگی دار فانی را وداع گفت.

المور جان لئونارد جونیور در سال ۱۹۲۵ در محله جنرال موتورز نیواورلئان متولد شد و در طول سالهای اولیه زندگی‌اش به همراه خانواده‌اش بار‌ها مهاجرت را تجربه کرد. این سفرهای خواسته و ناخواسته درک جدیدی از انسان‌ها با روحیات و افکار مختلف به او داد. دوران ابتدایی را در مدرسه کاتولیک‌ها و دبیرستان را هم در دیترویت گذراند. ۱۹۳۴ به تماشای مسابقه بیسبال بین تیمهای «ببرهای دیترویت» و «سهره‌های کاکل قرمز سنت لوئیس» می‌رود، علاقه‌اش به ورزش از اینجا شکل می‌گیرد. بعد از فارغ التحصیلی از دبیرستان در ۱۹۴۴ خدمت سربازی را در نیروی دریایی می‌گذراند و چون بذر علاقه به نوشته‌های «ارنست همینگوی» و «ریچارد بیسل» در دل او کاشته شده بود بعد از بازگشت از دریاهای جنوب برای تحصیل زبان انگلیسی به دانشگاه دیترویت می‌رود.

بعد از فارغ اتحصیلی از کالج ازدواج می‌کند و اولین کارش را به عنوان کاربر دستگاه کپی در آژانس تبلیغاتی «کمپل ایوالد» شروع می‌کند. اینجاست که نوشتن او را وارد تبلیغات و نوشتن داستانهای تجاری می‌کند. با علاقه‌ای که به وسترن دارد اولین داستانش را با نام «تعقیب آپاچی» در مجله «آرگوسی» در دسامبر ۱۹۵۱ به چاپ می‌رساند. بعد از چاپ این داستان شروع می‌کند به نوشتن و طی یک دوره ۳۰ داستان وسترن می‌نویسد که کمی بعد دوتای آن‌ها (قطار ۳: ۱۰ به یوما و تی بلند) مورد اقتباس سینمایی قرار می‌گیرند. «قطار ۳: ۱۰ دقیقه به یوما» را «دلمر دیوز» آن را در سال ۱۹۵۷ با بازی «گلن فورد» ساخت که امروز به عنوان یکی از آثار شاخص و کلاسیک سینمای وسترن محسوب می‌شود.

او طرح اولیه آثارش را با دست می‌نوشت و هرگز دست از این کار برنداشت و از دفترچه‌های یادداشت زرد رنگی استفاده می‌کرد که یک موسسه چاپ همیشه برای او درست می‌کرد. هر روز صبح زود بیدار می‌شد و روی کاغذهای زردش شروع به نوشتن می‌کرد و حتی وقتی به عنوان کارمند این آژانس کار می‌کرد، نوشتن هر روز یک داستان کوتاه را در برنامه‌اش داشت. او این داستان‌های وسترن را به مجلات می‌فروخت و دو سنت برای هر کلمه از آن‌ها دریافت می‌کرد.

در اوایل دهه ۶۰ هنگامی که بازار فیلمهای وسترن به دلیل هجوم تلویزیون به خانه‌های مردم کساد شده بود او کار خود را در دنیای تبلیغات‌‌‌ رها می‌کند تا تمام وقت خود را صرف نوشتن کند تصمیمی که بلافاصله به منظور حمایت از خانواده رو به رشد خود از آن منصرف می‌شود.

با تغییر ذائقه عمومی و گرایش عامه به داستان‌های جنایی و پلیسی، موضوع و شخصیت‌های داستان‌های لئونارد نیز تغییر کرد و او از ژانر داستان‌های وسترن با گاوچران‌ها، هفت تیرکش‌های قهار، کلانتر‌ها، راهزنان و سرخپوست‌ها فاصله گرفت و به نوشتن در ژانر داستان‌های جنایی و نوآر پرداخت. نقطه عطف زندگی لئونارد اقتباس از رمان «Hombre» او است که به فیلمی موفق در هالیوود تبدیل می‌شود، فیلمی با بازی «پل نیومن» جوان. پس از لئونارد شروع کرد به نوشتن اولین رمان جنایی خود «The Big Bounce» رمانی که در آن مهارتهای نویسندگی خود را به حد اعلا رساند.

اقتباس از رمانهای لئونارد و فروش آن‌ها ثروت عظیمی را در اختیار او قرار داد که در سایه آن توانست به نوشتن خود ادامه دهد. بعد از رمان پرفروش «La bravo and glitz» در سال ۱۹۸۴ عکس لئونارد به روی جلد مجله نیوزویک رفت و به او لقب «دیکنز دیترویت» داده شد و اینجا بود که تهیه کنندگان هالیوود مصرانه خواستار اقتباس از کار‌هایش شدند و لئونارد یک شبه ره صدساله رفت.

با چاپ «استیک» و ۵۲pick up قدمهای لئونارد تثیبت شد. لئونارد ادامه داد تا اینکه در ۱۹۹۰ «شورتی را بگیرید» نوشت. داستان یک گنگس‌تر که به هالیوود سفر می‌کند تا بدهی خود را وصول کند و آنجا در می‌یابد که در کسب و کار فیلم بیشتر از شغل خودش درآمد خواهد داشت. داستان در سال ۱۹۹۵ توسط «بری سانن فلد» با بازی «جان تراولتا»، «جین هکمن» و «دنی دوویتو» به فیلم تبدیل شد. «کوئنتین تارنتینو» در ۱۹۹۷ «جکی براوون» را با اقتباس از «رام پانچ» و «استیون سودربرگ» هم در ۱۹۹۸ «خارج از دید» با اقتباس از داستانی به همین نام ساختند، فیلمهایی که سبک منحصر به فرد لئونارد و سلیقه او را به خوبی نمایان می‌سازد.

لئونارد در سال ۱۹۹۳، شخصیت «ریلن گیونز» را خلق کرد که ترکیبی از شخصیت کلانترهای شریف و با اراده فیلم‌های وسترن و کارآگاه‌های پاک و خونسرد فیلم‌های نوآر بود. شخصیتی که در چند رمان لئونارد از جمله «پرونتو» و داستان کوتاه «آتش در حفره» ظاهر شده بود. در سال ۲۰۱۰، شبکه تلویزیونی اف ایکس، بر اساس این رمان‌های لئونارد و شخصیت «ریلن گیونز» با بازی درخشان «تیموتی اولیفنت»، یکی از موفق‌ترین سریال‌های تلویزیونی جنایی و کارآگاهی آمریکا به نام «توجیه شده (Justified)» را تولید کرد که ماجرای کلان‌تر آمریکایی شهر کوچک لگزینگتون در ایالت کنتاکی و مردی درون گرا و خونسرد بود که قانون را به سبک خودش اجرا می‌کرد.

لئونارد، علاوه بر اقتباس از رمان‌هایش برای سینما، فیلمنامه‌های ارجینالی هم برای برخی فیلم‌ها نوشته است که از میان آن‌ها باید به فیلمنامه وسترن «جوکید» به کارگردانی «جان استورجس» با بازی «کلینت ایستوود»، «جنگ مون شاین» به کارگردانی «ریچارد کوئین» با بازی «ریچارد وید مارک»، و «تعقیب گر گربه» به کارگردانی «ابل فررا» اشاره کرد. آثار لئونارد برای تلویزیون اقتباس می‌شوند و در هزاره جدید از ۳: ۱۰ به یوما دوباره ساخته می‌شود، فیلمی با بازی «راسل کرو» و «کریستین بیل». بازیگران زیادی از جمله «گلن فورد»، «برت لنکس‌تر»، «کلینت ایستوود»، «رابرت دووال»، «ساموئل ال جکسن» در نقش کاراکترهای کتابهای لئونارد بازی کرده‌اند.

المور لئونارد، در کتاب «۱۰ قاعده برای نوشتن» توصیه‌هایی به نویسندگان جوان کرده است. یکی از این قواعد ده گانه این است: «سعی کنید قسمت‌هایی را که خواننده رد می‌کند از داستانتان حذف کنید.» او همچنین گفته: «هیچ ارزشی وجود ندارد، بنشینید و شروع کنید، همه‌اش همین است.» لئونارد به این خاطر به دیکنز دیترویت معروف شده که پرتره خودمانی از مردم آن شهر به تصویر کشیده است. با این حال خودش گفته: «اگر من در بوفالو زندگی می‌کردم در مورد بوفالو می‌نوشتم».

لئونارد دیترویت را دوست داشت و یک بار درباره آن گفته بود: «شهر جالبی است، پر از فقر و بدبختی!» دزد‌ها و فواحش، تبهکاران و کلاهبرداران او در همین شهر زندگی می‌کنند. آن‌ها برای رفاه و شاید تنها ادامه زندگی به قمارهای سنگینی دست می‌زنند، که گاهی هم در آن بازنده هستند.

لئونارد، اغلب همینگوی را به عنوان یکی از کسانی که بر او تاثیر گذاشته یاد کرده است اما در عین حال اینکه او حس شوخ طبعی نداشت را مورد انتقاد قرار می‌داد. لئونارد در یکی از مصاحبه‌هایش گفته بود: «مردم اغلب از من درباره دیالوگ‌ها سوال می‌کنند، من می‌گویم، آیا صدای حرف زدن مردم را نمی‌شنوید؟ همه همین‌طور حرف می‌زنند. و این راز پنهان لئونارد در همه دوران کاری‌اش بود.»

او در مورد اقتباس‌های سینمایی از روی آثارش گفته است: «همیشه دلم می‌خواست، فیلم‌های خوبی از روی رمان‌های من ساخته می‌شد اما به دلایلی، این اقتباس‌ها، همه شل و ول بوده‌اند. اوایل احساس ناامیدی می‌کردم اما بعد یاد گرفتم که با آن‌ها کنار بیایم... وقتی برای سینما اقتباس می‌کنی، حتی اگر از روی کارهای خودت باشد، باز هم برای دیگران داری می‌نویسی و برای دستمزد، ناچاری کاری را که آن‌ها می‌خواهند تحویل دهی اما وقتی رمان می‌نویسم، دقیقا کاری را انجام می‌دهم که برایم لذت بخش است.»

دیالوگهایی که لئونارد نوشته توسط نویسندگانی مانند «سال بلو»، «مارتین امیس» و «استیفن کینگ» ستایش شده است. امیس سال ۱۹۹۸ در همایشی بین نویسندگان بزرگ آمریکا در بورلی هیلز به لئونارد گفت: «نثر شما باعث می‌شود، ریموند چندلر خام به نظر برسد.» استیفن کینگ هم او را نویسنده بزرگ آمریکایی نامیده است. یکی از آخرین آثار لئونارد که مورد اقتباس قرار گرفت کتاب «سوئیچ» با بازی «جنیفر آنیستون» و «تیم رابینز» است.
کد خبر: 62876
Share/Save/Bookmark