«جلیل سامان» کارگردان مجموعه تلویزیونی «پروانه» که پیش از این سریال موفق «ارمغان تاریکی» را ساخته بود، درباره شباهت موضوعی این دو سریال و فضای تشکیلاتی حاکم بر آنها گفت: بحث شباهت کاملا وجود دارد. البته اولین نکته برای من قصه است که باید وجوه دراماتیک جذاب و قوی داشته باشد.
وی ادامه داد: به نظر من سریال باید وجوه دراماتیک بالایی همراه با لحظاتی سخت داشته باشد. ضمن این که وجوه دراماتیک این است که باید لحظات سختی داشته باشد. البته مبارزان در مقطع انقلاب؛ افرادی آرمانگرا، قدرتمند و عاشق بودند که امروز کمتر افرادی نظیر آنها را میبینیم.
سامان تصریح کرد: البته نباید از فضای جذاب آن دوران هم غافل شد. مواردی نظیر خانه تیمی، اسلحه، تعقیب و گریز و امثال این همه جذاب هستند. وقتی هم حرف و مطلب جدی برای گفتن باشد؛ قطعا روایت آن در دل قصه بسیار راحتتر است.
کارگردان سریال پروانه در پاسخ به این سوال که پس شما از بستر تاریخی برای نقد به جامعه امروز استفاده میکنید؟، عنوان داشت: بله. دقیقا همینطور است. چون در جامعه امروزی نمیتوان یک ارگان را مورد نقد قرار داد چون همه خوب هستند. اما در یک ماجرای تاریخی هرچه بخواهی میتوانی بگویی. البته با قید وفاداری به تاریخ.سعیم این است که تحلیل بد نسبت به تاریخ نداشته باشم و نگاه منصفانهای داشته باشم حتی به ساواک.
وی با بیان اینکه اصل اساسی و مبنا همچنان برایم قصه است، تاکید کرد: اول قصه را ارزیابی میکنم که ببینم در چه بستر تاریخی قابل روایت است. آن وقت به هر نتیجهای رسیدم وارد عمل میشوم. مثلا اگر احساس کنم کار در بستر تاریخی بهتر جواب میدهد، قطعا به این سمت حرکت میکنم و اگر فکر کنم که بستری امروزی برای قصه مناسبتر است، داستان را در همین امروز به تصویر میکشم.
وی درباره اینکه تمام ابزار ایجاد درام را در خدمت قصه قرار میدهید، گفت: قطعا در قصهای که احساس کنم ارزش ساخت دارد و به پرسشهای مخاطب پاسخ بدهد، این کار را انجام میدهم. مثلا مورد تعقیب ایدئولوژی و تعقیب تفکر آدمها چیزی نیست که فقط در یک مقطع زمانی شاهدش باشیم و این موضوع ادامه دارد.
سامان در ادامه با بیان اینکه در دل کارهای تاریخی تلنگری هم به جامعه امروز میزنم،توضیح داد: مثلا وقتی من یک روحانی به نام شیخ حسن را ترسیم می کنم، بیننده امروزی وقتی او را می بیند، می گوید همین است. روحانی واقعی این است. شما در سریال روحانی را می بینید که لحافش را خودش پهن می کند و کارهایش را خودش انجام می دهد و به شدت مردمی است. خوب همین نکته به نوعی آسیب شناسی روحانیت امروز هم هست. بخشی از روحانیت امروز از مردم فاصله گرفته است و در سمتهایی قرار گرفته که ربطی به روحانیت ندارد. درصورتی که هرکس باید در تخصص خود کار کند و روحانی نیز باید با مردم بیشتر ارتباط برقرار کند.
وی تصریح کرد: وقتی ما نشان میدهیم که کسی برای رسیدن به قدرت تلاش میکند. وقتی هم یک سکانس بین پروانه و پدرش داشتیم می گوید تو فکر میکنی رضا شاه خوب بود؟ می گوید آره. اول انسان ها برای اصلاحات می روند. اما بعد برای چیزهای مهم تری می روند. او دوباره می پرسد مثلا چه چیزهایی و پاسخ می شنود چیزهایی برای قدرت و برای ماندن. بله. مسئولان هم ممکن است دچار همین خطا بشوند و بگویند خوب چون من آدم خوبی هستم و در عملکردم موفق بوده ام باید به هر قیمتی بمانم. این حرف امروز است. از این حرف ها در سریال بسیار زیاد است و اگر دقت کنید، بیش از این مواردی است که در ذهن شما میآید. اصلا من پروانه را به این دلیل ساختم که به امروز میپردازد.
وی در پاسخ به این سوال که وقتی شما موضوع و نقدی را به طور غیرمستقیم در اثری تاریخی قرار میدهید، تاثیرگذاری کافیاش از بین خواهد رفت، گفت: خوشبختانه مخاطب امروز بسیار باهوش است. مردم مقایسه خود را میکنند و از آن نتیجه گیری هم میکنند. اگر مسئولی نمیخواهد این موضوع را بپذیرد، بحث دیگری است.
وی همچنین درباره میزان مخاطب سریال پروانه نیز گفت: مردم الان چند دسته هستند. دسته ای که اصلا تلویزیون نمی بینند و عملا مخاطب تلویزیون نیستند. الان شاید آمار تلویزیون ایران مثلا نصف شده باشد اما همان نصفی که تلویزیون ایران را می بینند فکر می کنم که پروانه را هم ببینند و به نظر می آید که دیده شده است. البته عده ای هم هستند که از کانال های آن ور آبی کنده شدهاند. به نظرم پروانه از لحاظ میزان مخاطب از ارمغان تاریکی جلوتر است.
سامان همچین درباره بستر روایی سریال پروانه نیز توضیح داد: وقتی هر موضوعی را از نگاه انسانی ببینید، مقبول میشود. حتی تلاش کردهام که به سیاست نگاه انسانی داشته باشم. تفاوت هم در همین است، در پروانه موضوع مورد نظر عشق و خرد است. مثلا شخصیت امیر خردمندتر از شخصیت مجید است. اصلا از اول خردمند است ولی مجید از اول عاشق است. مجید از عشق به خرد می رسد اما امیر از خرد به عشق میرسد.
وی تصریح کرد: فکر میکنم فیلمساز قبل از اینکه فیلمساز باشد باید صاحب تفکر و آرمان باشد. وقتی که صاحب تفکر و آرمان باشی، پای همه چیز آن می ایستد.