سند اینکه کسی به سهراب سپهری بورس نمی‌داد دست من است!
یک مجموعه دار نخسه های خطی در گفتگو با هنرنیوز؛
سند اینکه کسی به سهراب سپهری بورس نمی‌داد دست من است!
حسن زاده درباره مجموعه نسخه های خطی و اوراق خود گفت: تاریخ برای من یک درس بزرگ داشت و آن این بود که نباید زود قضاوت نکنیم؛ ناریخ همه چیز را روشن می کند.
 
تاريخ : يکشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۳۲

ناصر الدین حسن زاده مدیر کمیته تخصصی اسناد تاریخی و یکی از مجموعه دارانیست که به جمع آوری اسناد تاریخ معاصر پرداخته است. او که شغل اصلیش کتاب‌فروشی و خرید و فروش کتاب‌های کهنه و نوست، این حرفه را کمک به تکمیل تاریخ می‌داند. درباره مجموعه‌ای که جمع‌آوری کرده است با وی به گفتگو نشسته‌ایم.
 
از ابتدای کار خود بگویید. این حرفه چگونه به زندگی شما راه یافت؟
 
متولد سال 1336 در تبریز هستم. پدرم حسن حسن زاده دبیر تاریخ و از نوادگان مشهدی صادق خان چرندآبی، یکی از سران مشروطه در تبریز بود. می توان گفت کودکی ما به تاریخ پیوند خورده بود. در خانه همیشه صحبت از مشروطه خواهی بود و همین موضوع زمینه علاقه مرا به تاریخ فراهم آورد. بعد ها که در تهران به کتاب‌فروشی مشغول شدم؛ به اسناد تاریخی برخورد کردم. اسنادی که پی از مرگ نویسندگان و یا در زمان حیاتشان فروخته می‌شد؛ دست به دست می‌چرخید و به دست من و همکاران من می رسید. حالا بیست سال است که من اوراق قدیمی، کارت‌پستال های دوران قاجار، مجلات قاجاری، تقویم های چاپ سنگی، اعلامیه ها و ... تمام اوراقی که مربوط به تاریخ صد ساله ایران است؛ جمع آوری می کنم.
 
مجموعه های مهم تر که بخشی از تاریخ ما هستند، تا کنون به دستتان رسیده است؟ اسناد مهم را چه می کنید؟
 
مجموعه‌هایی که محتوای ملی داشتند؛ را به موزه ها ارائه می دهم. به عنوان مثال مجموعه ای از 12هزار سند نظامی را در اختیار موزه آستان قدس گذاشتم. اسنادی دیگر را به موزه مجلس و کتابخانه ملی داده ام. برخی اوراق را هم هم چون دست خط مشاهیر به عنوان یکی از علائق خودم نگه داشت ام.
 
در میان اسنادتان اسنادی هم بوده است که ارزش بالایی برای موزه ها داشته باشد؟ 
 
اسناد نظامی که از آن ها یاد کردم؛ در طبقه بندی پس از اسناد نظامی خانواده آصف الدوله و علم در ردیف مهم ترین اسناد نظامی موزه آستان قدس ایران قرار گرفت. این اسناد مربوط به حقوق و متعلق به فاصله دوره امیرکبیر تا مظفرالدین شاه بود.
 
همه این اسناد اتفاقی به دست تان می‌رسد؟
 
همیشه اتفاقی نیست. گاه وقتی مراجعین به کتاب‌فروشی ها سر می زنند و درباره فروش اسناد قدیمی از آن ها سوال می کنند؛ چون همکارانم تخصصی در شناخت نسخه های خطی ندارند؛ مرا معرفی می‌کنند و در نهایت بسیاری از اوقات خودم خریدار این نسخه های قدیمی هستم. جالب تر آن که وقتی من بابت نسخه پول پرداخت کردم؛ صاحب آن ها که مرد شریفی هم بود، از من پرسید که این نسخه ها به چه کاری می‌آید؟ اگر به رایگان هم از من می خواستید آن ها را در اختیار شما می‌گذاشتم. البته اکنون مردم بسیار آگاه تر شده اند. من و همکارانم آن‌ها را راهنمایی می کنیم. من تا کنون ده نمایشگاه از نسخه های خطی خود برپا کرده ام. نمایشگاه اخیر من چهاردهم مرداد ماه امسال به مناسبت سالروز فرمان مشروطیت در موزه اسناد شهر بود.نمایشگاه اسناد بازمانده از کودکان قدیم که در حسینیه ارشاد برپا شد نیز از دیگر نمایشگاه هاییست که من به کمک اسنادم برگزار کردم. 
 
به نظر می رسد رسالت شما بسیار دشوار است. آیا خود نیز به این موضوع که وظیفه شما تکمیل تاریخ است اعتقادی دارید؟
 
ما در مقابل افرادی که خدمت گذاری کرده اند؛ چندان به حساب نمی آییم، اما من تا کنون اسنادی را در اختیار چهل یا پنجاه دانشجو قرار داده ام تا بتوانند تحقیقات خود را در زمینه‌های مختلف انجام دهند. عکس و نوشته هایی که به آن‌ها برای تکمیل پایان نامه هاشان کمک کرده‌است. وظیفه خود را آگاه کردن نسل امروز از تاریخ می دانم. اسنادی که در دست ماست، میراث اندیشه یک ملت است. 
 
قدیمی‌ترین اسنادی که به دستتان رسیده چه تاریخ و موضوعی مربوط هستند؟
 
قدیم ترین سندهایی که جمع آوری کرده ام؛ مصالحه نامه هاییست که متعلق به سیصد و پنجاه سال قبل‌اند. این مصالحه نامه ها اسناد خرید و فروش مردم‌ آن روزگار را شامل می‌شوند.
 
آموزه‌ای که از شغل خود حاصل کردید چه بود؟
 
تاریخ برای من یک درس بزرگ دارد. افسوس نخورید! هیچ کس هیچ چیز را با خخود نمی برد. ما در تاریخ بارها و بارها با افرادی مواجه شدیم که ثروت و مقام و منزلت متفاوتی داشته است، اما همه را برای آیندگان گذاشته است.
 
زمینه مطالعات شما به حوزه تاریخ مربوط است یا کتاب‌های دیگری مطالعه می کنید؟

تقریبا در همه زمینه ها به مطالعه می‌پردازم. از کتاب های علمی، ادبیات، روانشناسی، تاریخ و ... اما بیشترین علاقه من مطالعه کتاب هایی درباره تاریخ پیشرفت های انسانی مربوط است. تاریخ ساخت حمام در فرانسه، تاریخ پیاده‌رو سازی، تاریخ لباس برایم بسیار جذاب است.
 
مایلم در انتها و به عنوان آخرین کلام آن چه را که تا کنون گفته نشده بیان کنید.
 
متاسفانه تاریخ ما، تاریخ مذکر است. اما همین تاریخ پر از درس های گوناگون است. آن موقع که کسی به سهراب بورسیه تحصیلی نمی‌داد، هیچ کس تصور نمی کرد که روزی هر کدام از نقاشی های سهراب یک میلیارد یا بیشتر ارزش پیدا کند. هیچ کس تصور نمی کرد که سهراب به محبوب ترین شاعر و نقاش تبدیل شود. اما سندی که من در مجموعه خود از عدم اعطای بورسیه به سهراب دارم، بسیار حزن انگیز است. در مجموع می توان گفت، تاریخ درس صبر را در خود دارد. نا گفته ها را شما کشف کنید، از ما که گذشت. ایرج افشار در دفتر یادبود من نوشت، ایشان گنجینه طراز هستند، مگر به همت چنین دانایانی ما زوایای تاریک تاریخ را به روشنایی برسانیم.
کد خبر: 49682
Share/Save/Bookmark