جایی که بستر فرهنگی ندارند کار کردن جواب نمی‌دهد
یک فعال اکوتوریسم در گفت و گو با هنرنیوز؛
جایی که بستر فرهنگی ندارند کار کردن جواب نمی‌دهد
یک فعال اکوتوریسم گفت:این خیلی خطرناک است که تا می‌گوییم فلان روستا مهم است شروع به ساخت و ساز می‌شود همه چیز به هم می ریزد.
 
تاريخ : سه شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۴۴

به گزارش هنرنیوز، با افسانه مینایی مدرس و کارشناس جغرافیا – برنامه ریزی توریسم و یکی از فعالان پروژه حفظ لاک پشت‌های پوزه عقابی قشم به گفت و گو نشستیم. 

چندی پیش هم‌اندیشی گردشگری روستایی بود آیا این نوع گردشگری داروی شفا‌بخش کشوراست؟

 یک کارشناس گردشگری خارجی می‌گوید وقتی با مردم بومی کار می‌کنید قبل از آنکه برای آنها نسخه بپیچید اول باید شنونده باشید، با آن زندگی کنید و بدانید آنها چه کسانی هستند و چه نیازی دارند. سپس آرام آرام به آنها کمک کنید تا توانایی‌هایشان را بشناسند. اینکه از بیرون بخواهیم چیزی را وارد و تحول ایجاد کنیم. به نظرم مهم بدترین کار است. مخصوصاً در کشور ما با این همه تنوع قومی در روستای گردشگری فقط چند روستا به عنوان پایلوت با یکی دو جاذبه انتخاب شده و نهایت کار در آنجا اجاره خانه جوامع محلی به گردشگران است که با ماهیت اصلی فاصله دارد و بیشتر حالت تخریب دارد. 
کتابی خواندم که در کشور کانادا در روستایی مردم از معادن استفاده می‌کردند پیشنهاد گردشگری روستایی برای آنجا دادند اما زمانی که مطالعه کردند حدود یک سال بعد متوجه شدند گردشگری اصلاً نسخه بومی خوبی برای این روستا نیست و با اینکه خیلی مهم به نظر می‌آمد آن را متوقف کردند. ما هم باید نیاز سنجی کنیم که آیا روستایی که انتخاب کردیم باید این اتفاق برایش بیفتد یا نه؟ بحث اثرات اجتماعی از مباحث جدی است و باید روی آن کار و برنامه‌ریزی کرد.

گاهی جشنواره‌ای در روستا‌ها برای بازاریابی برگزار می‌شود. هزینه و ملک را جوامع محلی تقبل می‌کند اما نتیجه عکس می‌گیرد. این تقصیر سازمان است یا کارشناسان یا جامعه محلی یا پای چند نهاد متولی مثل سازمان عشایر، دهیاری‌ها و کمیته ملی طبیعت گردی وسط است ؟ 

در پروژه قشم به عنوان کار تیمی ابتدا بحث حفاظت از لاک پشت‌ها مطرح بود که مهندس دره شوری آغاز کرد و خانم ایشان با زنان جامعه محلی صحبت کردند. آرام آرام زمینه‌های فرهنگی فراهم شد و ما هم جزو یکی از این گروها بودیم.باید توجه داشت بحث زمان و اینکه در روستا‌گردی طرح سریع و زود بازده جواب نمی‌دهد. من باورم نمی‌شد بعد از ۷-۶ سال بذر‌هایی که کاشته بودیم الان نتیجه‌اش را می‌بینیم و آن جمله‌ای که ۵ سال پیش گفتیم الان مردم رعایت می‌کنند. زمان و گام به گام رفتن مهم است. هیچ کار فرهنگی در جایی که بستر فرهنگی ندارند جواب نمی‌دهد .
آن روستایی که کار کردیم بستر فرهنگی داشتند یعنی همه عوامل دست به دست هم داد تا ما این کار را انجام دهیم. این یک الگو است که آیا در بعضی جاها وارد شویم یا خیر؟ چگونه وارد شویم؟ دنبال چه هستیم؟ چقدر زمان به خودمان می‌دهیم؟ و چقدر وقت می‌گذاریم تا با جامعه محلی باشیم .

در جامعه محلی برای کسب آگاهی توام با ظرافت آموزش هم باید در دو نکته اتفاق بیفتد. نخست جامعه محلی که باید با قضیه آشنا شود، سپس آموزش ببینید برای طرز برخورد با مهمان. از سویی مهمانانی هستند که باید به آنجا بیایند. هر کدام از این سه لنگ بزند طرح محکوم به شکست است .

جامعه محلی آنچه که دارد ارزش است یعنی اگر تحولی در آن اتفاق بیفتد از لحاظ رفتار با گردشگری فایده ندارد. آنچه که هست ارزش گردشگری است.
در بحث اکوتوریسم جامعه محلی برای جذب گردشگر دست برقضا آنچه که به طور اخص دارد ارزش محسوب می‌شود و تغییر آن خیلی باید با ظرافت انجام شود آن هم فقط در لایه‌هایی جزیی که باید یکسری نکات را گفت. مردم بومی آنچه دارند خیلی خوب است و قرار نیست آن را مداوم تغییر داد . 

چرا با اینکه در برخی روستاهای هدف سرمایه‌گذاری شده آن هم توسط جوامع محلی اما این طرح‌ها شکست خورده است ؟ 

آن مکانی که انتخاب می‌شود خیلی مهم است برخی جاها به عنوان یک جاذبه معرفی می‌شود در حالی که جاذبه نیست. ممکن است یک جریان فرهنگی غیر مملوس آنجا را به جاذبه بتواند تبدیل کند اما آن هم یکسری مراحل را لازم دارد. مثلا کار ما یک نمونه پروژه بود که گام به گام می‌دانستیم می‌خواهیم چه کاری کنیم. ..
باید گام به گام جلو رفت. اینکه ما بخواهیم تعداد زیادی روستا به عنوان روستای هدف گردشگری معرفی کنیم کافی نیست. وقتی اسم نمونه می‌آید ناخواسته هم توقع گردشگر بالا می‌رود و هم جامعه میزبان ناخودآگاه فکر می‌کند همه باید سمت آن روستا بیایند. باید برنامه‌ریزی شود. خیلی چیزهایی که ممکن از نظر ما آژانس‌ها نتوانند برنامه‌ریزی کنند مثل فصل، دوری راه، زیر ساخت، به نظر همه اینها همسو با هم یاید جلو برود تا یک روستا در طول زمان پیش برود نه اینکه از ابتدا بگوییم تو نمونه‌ای و بعد دهیار و روستاییان فکر کنند بهترین هستند و آن را به حال خود رها کنند که این بدترین اتفاق است.

آیا زیرساخت ها برای روستا گردی فراهم است؟ 

یک دغدغه این است که وقتی می‌گوییم فلان تالاب برای پرنده‌گری مناسب است نخستین چیزی که به فکر دهیاران و مسئولین می‌آید دور این تالاب آلاچیق و سرویس بهداشتی بزنیم و خوراکی و صنایع دستی بفروشیم. این در ذهن همه به یک فرهنگ تبدیل شده است در صورتی که علاقه‌مندان پرنده‌گری یک ساعت تا یک ساعت و نیم پرنده را می‌بینند به سمت روستا می‌آیند تا در آن اقامت کنند و از سرویس بهداشتی و حمام همان‌جا استفاده کنند. همه چیز در داخل روستا است و این تالاب را به این دلیل می‌آیند که بکر است اگر قرار باشد دور تا دور آن چنین اقداماتی صورت بگیرد دیگر فایده ندارد. این خیلی خطرناک است که تا می‌گوییم فلان روستا مهم است شروع به ساخت و ساز می‌شود همه چیز به هم می ریزد. 

رامین نوری - مریم اطیابی

کد خبر: 48052
Share/Save/Bookmark