این روزها تئاترها کمی پر رونق شده است و توانسته مخاطبان بسیاری را به سوی سالنها بکشاند تا حدی که برخی از گروههای تئاتری اجراهایشان تمدید میشود، این مسئله در مقابل این است که در مورد برخی دیگر از گروهها شاهد بیمهری از سوی مخاطب هستیم؛ اما چرا این اتفاق میافتد؟ چرا برخی از تئاترها سالنهای پری دارند و برخی دیگر اینگونه نیستند؟ آیا کیفیت آثار است که سبب شده تا سالنی پر باشد و سالنی دیگر خالی؟
در پاسخ به این سوال بحثهای بسیاری وجود دارد، اما اگر از کیفیت آثار چشم بپوشیم که اتفاقا باید گفت کیفیت تئاترهای این روزهای صحنه همه در یک سطح هستند و اگر اغراق نباشد به جز یکی دو اثر دیگر کارها از کیفیت خوبی برخوردار نیستند، اما آنچه که سبب شده تا برخی کارها از سوی مخاطبان مورد توجه قرار گیرند، استفاده از برخی الفاظ است که به تازگی در تئاتر ما مد شده و اتفاقا برای جذب مخاطب هم توانسته موثر باشد، اتفاقی که مدتها است در تئاتر آزاد شاهد آن هستیم و روز به روز هم به آن اضافه میشود به گونهای که این روزها میبینیم که تئاترهای روشنفکرذانه ما نیز به این سمت حرکت میکند و برای آوردن تماشاگر به سالنها استفاده از یکسری الفاظ را شروع کرده و مخاطب هم با خندههایی که در برابر این الفلظ دارد سبب شده تا عوامل آثار به این نتیجه برسند که کار درستی کردهاند و این اتفاق در تئاترها تکرار شود.
همانطور که گفته شد تئاترهای آزاد به علت شوخیها، نوع حرکات و اساسا فضای متفاوتی که دارند مخاطبان خود را در سالنهایشان نگه میدارند و هر روز مخاطبان آنها بیشتر میشود و آزادیهایی که در این نوع تئاترهای دیده میشود سبب شده تا مخاطب راحت با تئاتر ارتباط برقرار کند، اما آنچه که برخی از تئاترهای روی صحنه را نیز پر مخاطب کرده تاثیر گیری از تئاترهای آزاد اما نه در قالب آن نوع تئاتر و کمی روشنفکرانهتر است.
استفاده از برخی الفاظ و حرکات در تئاترهای روشنفکرانه امروز توانسته تا مخاطبان بسیاری را به خود جلب کند و همانند تئاترهای آزاد فروش را بالا ببرند، این تئاترها روشنفکرانه با همان تاثیر پذیری از تئاترهای آزاد و البته کمی روتوش کردن شوخیها و شاید کمی مودبانه جلوه دادن این شوخیها سبب میشود تا مخاطب جذب این آثار شود و حتی حاضر است تا ساعتها پای این نوع تئاترها بنشیند و بخند.
واقعا دلیل استفاده از این نوع الفظ و کلمات در تئاترهای روشنفکرانه چیست؟ در این خصوص نباید به تئاترهای آزاد خرده گرفت چرا که این مسئله از ابتدا در تعریف تئاترهای آزاد بوده است و باید گفت مشکل این اتفاق از سوی بیتوجهی مسئولان تئاتری است، چرا که اگر مسئولان تئاتری از تئاترهای روشنفکرانه حمایت درستی داشته باشند و مسئله گیشه را مطرح نکنند گروهها نیز برای جذب تماشاگر به سمت این مسئله نمیروند.
اما از سویی دیگر باید گفت؛ چرا ذائقه مخاطبان تئاترها نیز این روزها اینگونه شده به قدری که تئاتری که حاصل اندیشه است چندان برایش اهمیت ندارد و به سراغ اجراهایی با چنین فضاهایی میرود؟
این مسئله نه در مورد تمام تماشاگران تئاتر اما درمورد بسیاری از مخاطبان امروز تئاتر صادق استکه تماشاگرامروز چندان به فکر و اندیشه در تئاتر اهمیت نمیدهد و آنچه که برایش حائز اهمیت شده استفاده از شوخیها و الفاظی است که این روزها در تئاتر باب شده تا مخاطب را به خنده وادارد و برای لحظاتی مخاطب را شاد کند، اینکه مخاطب تئاتر را برای سرگرمی میبیند اتفاق خوبی است اما این سرگرمی نباید به گونهای باشد که استفاده از یکسری الفاظ در تئاترهای امروز باب شود و تئاتر را به سمت سخیف شدن پیش ببرد، چیزی که ما در این روزها شاهد آن هستیم.