کارگردان نمایش "منهای دو" آشتی، اتحاد و امید به آینده را از پیامهای مدنظر این نمایش دانست و گفت: کمدی نمایش "منهای دو" و موقعیتهای موجود در آن باعث فرحبخشی تماشاگر میشود.
به گزارش هنر نیوز به نقل از مهر، داود رشیدی در نشست نقد و بررسی نمایش "منهای دو" در خبرگزاری مهر به تشریح بخشهای مختلف نمایش نظیر بازیگری، موسیقی و طراحی نمایش پرداخت که در ذیل مشروح آن آمده است.
تمام پرسوناژهای نمایش "منهای دو" دارای زندگی تلخی هستند ولی با بروز اتفاقات و ماجراهای طنز قرار است در انتها با وجود تلخیهای موجود امیدی به جان نمایش و در نهایت مخاطب داده شود. آیا این امید شاخصهای برای انتخاب شما برای اجرای "منهای دو" در شرایط امروز جامعه ایران است؟
یکی از شاخصهها همین بوده است. جامعه ما تقریبا دو قسمتی شده بود و این دو قسمت با هم قهر بودند و دیدیم که چقدر به جامعه و مردم لطمه و ضرر زد. پیام "منهای دو" آشتی و اتحاد داشتن است نه اینکه دو گروه با هم بجنگند و سعی در از بین بردن دیگری داشته باشند. امید به آینده از پیامهای مهم این نمایشنامه است. خیلی از پرسوناژها در نمایش "منهای دو" عاقبت به خیر میشود به غیر از دو پیرمردی که قرار است بمیرند.
مرگ برای همه وجود دارد و کسی نمیتواند مدعی باشد که نامیرا است. مرگ به سراغ همه میآید و گریزی از آن نیست و بد نیست گاهی به مرگ نیز فکر کنیم .زیرا بعد از آن دیگر راهی برای بازگشت و جبران وجود ندارد. این یکی دیگر از نکاتی است که "منهای دو" مطرح میکند. گاهی در نمایش احساس میشود که نویسنده وراجی میکند ولی اینگونه نیست. به عنوان مثال وقتی نویسنده داستان زنی را مطرح میکند که همسرش دست ندارد ماجرایی تکان دهنده است. به نظر من این نقاط قوت و مثبت اثر است و انسان را به فکر وامیدارد.
همانطور که پیش از این گفتم تماشاگر به سالن تئاتر نمیآید تا درس بگیرد از این رو کمدی نمایش "منهای دو"
و موقعیتهای موجود در آن باعث فرحبخشی تماشاگر میشود. "منهای دو" پر از زندگی و امید است. یکی دیگر از نکات این نمایشنامه این است که دو پیرمرد به خاطر کمک به دیگران از رفتن به سوی مکان آرمانی خود منصرف میشوند.
یکی از نکاتی که باعث جذاب شدن این نمایش شده انتخاب گروه بازیگری است. جدا از سیامک صفری و حسن معجونی که زوج موفقی روی صحنه هستند شاهد بازیهای خوب در نقشهای فرعی هستیم. آیا این بازیگران گزینه اول انتخاب شما بودند یا نه؟
اگر سیامک صفری و حسن معجونی نبودند "منهای دو" را کار نمیکردم زیرا این دو مکمل یکدیگرند و زوج موفقی هستند. پیش از علی سرابی که خوشحالم در این نمایش بازی میکند، فرد دیگری در گروه حضور داشت که برای تولید و اجرای نمایش قرارداد هم بسته بود. ولی بعد از یک ماه و نیم تمرین با من تماس گرفت و اجازه خواست تا در یک مجموعه تلویزیونی به دلیل دستمزد خوبش حضور داشته باشد.
متأسفانه این یکی از معضلات تئاتر ما است که دستمزدهای بازیگران خیلی کم است. خوشبختانه ما کمی دستمان بازتر است و دستمزدهای خوبی به نسبت تئاتر داردیم ولی قابل مقایسه با سینما و تلویزیون نیست. بازیگران در سینما و تلویزیون راحت است و امکانات خوبی در اختیارش قرار میگیرد و دستمزد ماهیانه خوبی میگیرند. ولی در تئاتر بازیگران چندین ماه تمرین و اجرا میکنند و دستمزدی که میگیرند بسیار ناچیز است. اگر بگویم که برای چهار ماه تلاش چه مبلغی به سیامک صفری و حسن معجونی تعلق میگیرد خندهدار است تازه مرکز هنرهای نمایشی لطف کرده و دستمزد و قرارداد بالاتری به ما داده است.
البته باید مدام با مرکز هنرهای نمایشی تماس بگیریم و به زور مبالغ و دستمزدها را دریافت کنیم. وضعیت سالنهای نمایش هم این امر را تشدید میکند که تئاتر اهمیت ندارد . احتمال دارد تا چند سال آینده دیگر تئاتر خوب در ایران وجود نداشته باشد و تنها نمایشهای سطحی اجرا شوند.
تصور این میشد که شما همچون نمایشهای "ریچارد سوم" و "هنر" که با بازیگرانی چون سعید پورصمیمی و فرهاد آییش به صحنه بردید در "منهای دو" هم از این گروه بازیگری استفاده کنید. اما شما در این اثر به سراغ نسل جوانتری از بازیگران رفتید که البته بسیار موفق هستند و مخاطبان و تماشاگران بازیهای آنها را دوست دارند. آیا قصدتان از این انتخاب تجربه تولید واجرای نمایش با نسل جوانتر بازیگری تئاتر بود؟
نه چنین تصمیمی نگرفتم. سعید پورصمیمی و فرهاد آییش در حال حاضر در پروژههای تصویری حضور دارند و البته این به آن معنا نیست که قرار بود در نمایش حضور داشته باشند. خوشحالم که در "منهای دو" از حسن معجونی و سیامک صفری استفاده کردم و شاید در تجربه بعدیام هیچکدام از این بازیگران حضور نداشته باشند. اثر هنری دارای یک فرمول مشخص نیست ،اصلا فرمولی وجود ندارد که موفقیت یک نمایش را تضمین کند.
من پیش از اجرا فکر میکردم که نمایش "منهای دو" به دلیل نزدیکی به طبع ایرانی با تماشاگران ارتباط برقرار کند ولی اصلا فکر نمیکردم که چنین اشتیاقی برای تماشای این نمایش وجود داشته باشد. این یک اتفاق است و از فرمولی تبعیت نمیکند و این یکی از زیباییهای هنرهای نمایشی است.
حسن معجونی و سیامک صفری از جمله بازیگران توانای تئاتر هستند که روند رسیدنشان به نقش مورد نظرتجربی است. تا چه حد دست بازیگران را برای رسیدن به نقش باز گذاشتید و تا چه حد آنها را در چهارچوب و ساختار مورد نظر خود قرار دادید؟ آیا بازیگران از امکان بداهه پردازی برخوردار بودند؟
اصلا دست بازیگران برای بداههپردازی در زمان اجرا باز نیست. در تمرین بازیگران نظری داشته باشند در میان میگذارند ولی اگر به توافق نرسیم نهایتا نظر کارگردان است که اولویت دارد.
یعنی بازیگران را در چهارچوبی مدنظرتان قرار میدهید و احتمال اینکه در مشورتهای بازیگران با شما نکاتی مورد قبول قرار بگیرد هم وجود دارد؟
بعضی وقتها ممکن است بازیگران پیشنهادهای خوبی بدهند و گاهی بحثها باعث رسیدن به نکات جدیدی بشود. اینکه بدانم بازیگران چه حسهایی دارند و اینکه پیشنهاداتشان به کار لطمه نمیزند مورد استفاده قرار میدهم. ولی مواقعی بازیگران پیشنهاداتی میدهند که تنها به بازی و شرایط خودشان بستگی دارد و مصر در انجام آن هستند و من با آنها مخالفت میکنم. زیرا در این شرایط بازیگران کل فضا و کار را در نظر نمیگیرند. در این مواقع از مخالفت من ناراحت میشوند البته حق هم دارند زیرا وقتی من هم بازی میکنم چنین حسهایی دارم. در نهایت وظیفه کارگردان است که همه چیز را به درستی در کنار هم قرار دهد و حرف آخر بزند.
شما هم به دلیل ویژگیهای مورد نظرتان در متن خیلی اجازه بداههپردازی را به بازیگران ندادید؟
بعضی وقتها در تمرینات بداهه پردازی زیاد بود ولی به نظر آمد که نمایش به سمت نمایش ایرانی پیش میرود از این رو آن بداهه پردازیها را قبول نکردم. حال هم چند چیز در اجرا اضافه است و با بازیگران در میان میگذارم.
شما در اجرا با استفاده از نور و جدا شدن بازیگران از صحنه و قرار گرفتن در جلوی آوانسن تأکیداتی را بر گذشته نقشها و حرفهایی که در مورد خود میزدند داشتید. آیا از این تأکید منظور خاصی داشتید؟
برنشیت در متن و حتی اجرای "منهای دو" در پاریس چنین کاری را نکرده بود. نقشها در صحنههایی مسائل شخصی خود را مطرح میکنند و به نظر من در این لحظات تماشاگر باید از حال و هوای کمدی بیرون بیاید و به حرفهای جدی این افراد توجه کنند. از این رو در این لحظات بازیگرها را در نوری اسپات قرار دادم تا یک فاصله گذاری باشد تا تماشاگر دقت بکند و بهتر این نقشها را بشناسد.
موسیقی علاوه بر اینکه به صورت زنده اجرا میشود در لحظاتی همچون بازیگران میزانسنهایی هم دارد. در لحظهای تداعی کننده گذر یک خودرو است...
تمام جلوههای صوتی نمایش بر عهده گروه موسیقی است و به صورت زنده اجرا میشوند.
در لحظهای فضای بین گروه موسیقی و صحنه نمایش یکی میشود و نوازنده موسیقی به میان صحنه بازی آمده و با دقایقی با بازیگران همراه میشود. چرا در موسیقی به این سمت حرکت کردید؟
در اجرای پاریس این نمایش از موسیقی شوپن استفاده شده بود. به فکرم رسید که در ابتدا به جای یک گروه نوازنده مرد از گروه نوازنده زن استفاده کردم و به نوعی احترام به نوازندگان و آهنگسازان زن است. در این نمایش تمام جلوههای صوتی نمایش را گروه نوازندهها انجام دادند.
درباره صحنهای که نوازنده دختر وارد صحنه نمایش میشود صحبتهای مختلفی شد و نقدهایی هم برای این صحنه وارد شد. از من پرسیده شده که چرا این کار را انجام دادم و پاسخ من این بود که برایم زیبا بود که این نوازنده وارد صحنه شود. در تمرینات به این نکته رسیدم که این صحنه جذاب است. شاید اگر این اتفاق در چند جای دیگر هم میافتاد بهتر بود.
البته در صحنهای دیگر هم باران کوثری به طرف گروه موسیقی میرود و به نوعی دیگر این ارتباط برقرار میشود.
بله درست است. ولی اینکه نوازنده وارد صحنه شود باید در صحنهای دیگر هم اتفاق میافتاد. یک اصل در تئاتر است که هر اتفاقی باید حداقل دو بار در یک نمایش رخ بدهد. من در صحنههای دیگر جایی را پیدا نکردم که نوازنده وارد صحنه شود.
فکر میکنم این ایده خوبی است زیرا تئاتر تنها کلام و بازی نیست بخصوص که "منهای دو" نمایشی طنز و واریتهای از کلام، موسیقی و بازی است.
حضور نوازنده در صحنه را خیلیها هضم نکردند ولی من دوست داشتم. البته برای این کار دلیل منطقی، کارگردانی و میزانسن ندارم.
صحنهای در نمایش وجود دارد که زیاد خوب نشده بود. منظورم صحنه رقص در نمایش است که شاید به دلیل ممیزی نتوانسته بود صحنهای خوب و زیبا باشد.
صحنه رقص در ابتدا به شکل دیگری بود و برخی از ممیزها میگفتند که این صحنه برداشته شود. اما من ایستادگی کردم در نتیجه حرکات کمتر شد و تغییر پیدا کرد. این صحنه در نمایش یک تفریح برای دو پیرمرد مریض است.
چقدر ممیزی در این کار وجود داشت؟
ممیزی بیشتر روی کلمات اتفاق افتاد یعنی بعضی کلمات حذف شد. ولی روی صحنه رقص حساسیت وجود داشت و خواسته شد تا این صحنه را حذف کنم که من قبول نکردم و تغییر دادم. کسی که ممیزی میکند به کلمه و چیزی که میبیند حساس است نه به معنا و مفهوم.
سالن اصلی صحنه خیلی بزرگی دارد که بسیاری از گروهها با دکور این صحنه را پر میکنند. در نمایش "منهای دو" شاهد طراحی صحنهای ساده هستیم که زیاد فضای صحنه را پر نمیکند. این طراحی ایده آقای اثباتی بود یا ایده مدنظر شما بود؟
رابطه طراح با کارگردان هم رابطهای مخصوص است. طرحها با کارگردان در میان گذاشته میشود تا در نهایت نکات مورد نظر کارگردان مورد توجه قرار گیرد. اثباتی طراحی صحنه "ریچارد سوم" را برعهده داشت و طراحی فوقالعادهای انجام داد. در این طراحی احساس میکنم دو چیز کم است. در صحنه جاده و در صحنه کنار رودخانه دوست داشتم جاده و رودخانه به نوعی نشان داده شود که این امر میسر نشد.امکانات کافی و لازم برای نشان دادن جاده و رودخانه وجود نداشت و از این رو این دو صحنه خالی به نظر میرسد.
آیا این نمایش میتوانست در سالن چهارسوی تئاتر شهر اجرا شود؟
نه چون ظرفیت سالن چهارسو مخاطبان کمتری را میپذیرد.
نمایش به گونهای است که به دلیل فاصله کم تماشاگر با بازیگر میتوانست در برقراری ارتباط بیشتر مخاطب با با نمایش و بازیگر تأثیرگذارتر باشد.
درست است ولی سالن چهارسو کمی خفه و محدود میشد. ضمن اینکه در نهایت 120 تماشاگر را در خود جای میدهد. البته اگر "منهای دو" اثری کمی روشنفکرانهتر بود مانند نمایش "هنر" آن را در سالن چهارسو به صحنه میبردم. به نظرم "منهای دو" برای مردم است و بهتر است که تماشاگران زیادتری آن را تماشا کنند. البته بخشی از قرارداد ما از گیشه فروش بلیت است و سالن چهارسو جوابگوی این امر نبود.