به گزارش هرنیوز به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای فردوس، در آستانه فرارسیدن هفته دفاع مقدس، «سیدناصر حسینی پور» جانباز آزاده و نویسنده رمان معروف «پایی که جا ماند» به عنوان مهمان ویژه در این نشست بلور قلم حضور داشت که درباره این رمان و نحوه تالیف آن توضیحاتی برای مخاطبان ارائه کرد.
پس از خوانش قسمتی از داستان توسط نویسنده برای حاضران، فراست با اشاره به نقاط قوت و منفی رمان اظهار داشت: بایرامی داستان را ساده و روان نوشته طوری که خواننده را به دنبال خود می کشد، اما کسانی که به دنبال داستان های حادثه ای هستند احتمالا به نظرشان کتاب از فصل دوم شروع شده است.
خوانندگانی که با فضای روستا آشنایی دارند به اطلاعات کامل نویسنده در خصوص روستا پی می برند. روستا محل اصالت و نمونه های فطری انسان است و ورود نویسنده به فضای روستا بسیار هوشمندانه و کارشناسانه است و این نمونه ها به خوبی نشان داده شده اند.
همچنین ورود هوشمندانه و به موقع حاتم و ذکر این که سربازی هم رفته، در جایی مشخص می شود که او بعدا در یافتن دزدها به جهت آشنایی با علائم و نشانه ها به کمک راوی داستان آمده است.
وی افزود: استفاده درست از ملخ که تمثیل و سمبل خرابی و ویرانگری (هجوم ارتش عراق به ایران) است نیز از نقاط قوت رمان به شمار می آید اما این به این معنا نیست که داستان از حالت رئالیستی خارج و به سمت سمبلیک کشیده شده است.
آوردن نمونه هایی از تصاویر خوب روستا که به راحتی در ذهن خواننده نقش می بندد نیز از دیگر نقاط قوت این رمان عنوان شد.
این منتقد ادبی با ذکر مثالی از متن رمان درباره نقاط ضعف آن نیز گفت: نویسنده هیچ جمله ای را نشکسته و این هنر اوست ولی در صفحه ۱۴۲ آمده که «قلبم شروع کرد به تپیدن گفتم: تو را به خدا چیزی به او نگویی ها!» که می بینیم نویسنده از آن پختگی که در داستان داشته دور شده و نمی توان در همه جا از این طرز روایت استفاده کرد.
او با بیان اینکه داستان برای نوجوان نوشته شده اما فضای رمان برای نوجوان فضای تلخی است و بار غم و غصه و اندوه آن زیاد است، ادامه داد: نامزدی حاتم و حکیمه می توانست شادی و نشاط بیشتری به داستان ببخشد که نویسنده از این فرصت ها استفاده نکرده است.
منتقد دوم نشست، محمدرضا گودرزی نیز درباره این رمان گفت: سایه ملخ رمانی است خوش خوان، با نثری شفاف و روشن که در ژانر واقعگرای اجتماعی سیاسی قرار دارد و از نظر موضوعی در ژانر دفاع مقدس قرار می گیرد. مکان، روستایی مرزی نزدیک عراق است و زمان وقوع رخدادها شروع جنگ ایران و عراق.
راوی متن، نوجوانی روستایی است که در حین عمل به رشدی ذهنی می رسد و به کارهایی فراتر از موقعیت سنی خود دست می زند، اما این کارها بر خلاف داستان های واقعگرایانه، به دلیل بافت و موقعیت که همان بروز جنگ و مشکلات طبیعی(حمله ملخ) صورت می گیرد و خلق الساعه نیست. به عبارت دیگر کنش انسان ها وابسته به موقعیت است.
صحنه ها و توصیف کاملا تصویری و عینی روایت شده اند و در عین حال هماهنگ با ذهن راوی نوجوان هستند. حرکت داستان یعنی ضرباهنگ آن در کل مناسب و به جاست. البته اوایل کتاب، توصیف که حرکت داستان را کند می کند بیشتر است، اما از صفحه ۱۲۰ روایت تند می شود و رخدادها بارز.
وی افزود: شخصیت های رمان با سه رخداد مهم یا سه بلیه روبرو می شوند: اول حضور گرگ و خطر آنها. دوم هجوم ملخ و سوم و بدتر از همه حمله عراقی ها. محورهای فرعی هم البته در رمان وجود دارد مانند تقابل نسل جوان و نسل گذشته که از زبان شخصیتی به نام خدر روایت می شود. در واقع تقابل های رمان عبارتند از: تقابل جمع با جمع (ایرانی ها ـ عراقی ها) تقابل انسان و طبیعت/ تقابل فقر و ثروت و تقابل نسل گذشته و نسل جدید.
این منتقد ادبی یادآور شد: رمان ارزش مطالعات فرهنگی هم دارد مثلا نحوه معیشت روستاییان و مسائل کشاورزی و دامداری، وابستگی به زمین، نحوه تعاملات اجتماعی روستاییان و روابط فامیلی و همسایگی و روحیه همبستگی. البته درست تر است این اثر را داستان بلند بدانیم تا رمان و شاید بتوان گفت رمان کوتاه است.
این جلسه مهمان بسیار ویژه ای هم داشت، «سیدناصر حسینی پور» نویسنده کتاب «پایی که جاماند». این کتاب روایت حضور او در جبهه و دوران اسارت اوست، که چند ویژگی شاخص دارد که موجب تفاوت این کتاب با موارد مشابه خود شده است.
وقایع کتاب بر اساس یادداشت های رمزی گونه و اشاره وار راوی است که بعد از رهایی و در ایران تفصیل داده شده است، لذا دقت روایت در سطح اعلاست.
وقایع اسارت مربوط به یکی از زندان های مخفی عراق است، لذا شرایط به مراتب سخت تر و دردناک تر از ماجراهایی است که تا به حال روایت شده است، چون غالب خاطرات مربوط به اسارت، درباره زندان های موصل است که توسط صلیب سرخ جهانی شناخته شده بودند.
سیدناصر حسینی پور در نوجوانی با سن کم اسیر می شود و این کم سن و سالی به خاص بودن کتاب افزوده است. متن به قلم خودِ آقای حسینی پور است، لذا از انسجام خوبی برخورد دار است، زیرا کتاب از جنس مصاحبه نیست. و اینها از جمله مواردی هستند که به کتاب قوت بخشیده اند.
نویسنده این کتاب نیز درباره رمان پایی که جا ماند گفت: «عراقی ها مرا به عنوان پیکر شهید سردار علی هاشمی معرفی کرده بودند و این یعنی آغاز شکنجه های دردآور برای بهدست آوردن اطلاعات؛ آن هم روی نوجوان ۱۶ ساله ای که یک پایش هم قطع شده بود. بعد یک ماه در بیمارستان بستری شدم تا حالم بهتر شد و سپس مرا به پادگان صلاحالدين بردند، محلي که در آن حدود ۲۲ هزار اسير مفقودالاثر ايراني كه نامشان در فهرست صليب سرخ ثبت نشده بود، به صورت مخفيانه نگهداري می شدند.»
حسینی پور ادامه داد: «در اين پادگان كه در ۱۵ كيلومتري تكريت قرار داشت، از يك اردوگاه ۴۵۰۰ نفري، ۳۲۰ نفر به شهادت رسيدند كه عراق پس از آزادي اسرا، هرگز نپذيرفت كه اين افراد در گروه اسراي ايراني قرار داشتند.
در روزهاي اسارت در پادگان صلاحالدين، با صفحههاي آخر كتابهاي مرتبط با سازمان مجاهدين خلق که براي مطالعه در اختيارم قرار ميدادند، دفترچه يادداشت درست كرده و حوادث روزانه را با كدگذاري روي آنها می نوشتم. البته از كاغذ سيگار و حاشيههاي روزنامههاي القادسيه و الجمهوريه هم استفاده می کردم. سپس اين يادداشتها را در يك عصا و اسامي ۷۸۰ اسير ايراني كمپي كه در آن بودم را در عصاي ديگرم جاسازي كردم و در روز آزادي (۲۲ تير ۱۳۶۹) به ايران آوردم.»
آشنایی چهره به چهره نویسندگان با خوانندگان اثر، نقد آثار در حضور نویسندگان که از اشکالات اثر خود مطلع می شوند، آگاهی نویسندگان از بازخورد اثر خود در جامعه و کسب اطلاعات مناسبی در زمینه نقد و نویسندگی برای خوانندگان و مخاطبان از جمله مزایای برگزاری برنامه های بلور قلم در فرهنگسرای فردوس است.
علاقه مندان برای شرکت در نشست های آتی بلور قلم که یک هفته در میان روزهای سه شنبه در این مرکز برگزار می شود می توانند به فرهنگسرای فردوس واقع در فلکه دوم صادقیه، بلوار فردوس، بعد از چهارراه مخابرات مراجعه کرده و یا برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن ۴۴۰۸۱۰۴۳ تماس حاصل نمایند.
آدرس اینترنتی ferdos.farhangsara.ir نیز برای کسب اطلاعات بیشتر از دیگر برنامه های مراکز فرهنگی هنری منطقه ۵ در نظر گرفته شده است.