نگاهی بر تالیفات نظری حوزه نشر؛
کتاب «اسطوره» و تبیین جایگاه اسطوره شناختی در ادبیات
چاپ دوم کتاب «اسطوره»، نوشته «لارنس کوپ» با ترجمه «محمد دهقانی» توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۵۵
به گزارش هنرنیوز، این کتاب با در نظر داشتن اهمیت اسطوره شناسی در ادبیات و به ویژه در حوزه نقد ادبی، به تبیین آرا و نظریههای مهم در عرصه اسطورهشناسی و نقد ادبی و اسطورهای پرداخته و در همین راستا نمونههای جالبی از نقد اسطورهای را در اختیار خواننده قرار میدهد. همچنین در این کتاب نه تنها آثار ادبی، بلکه مجموعه وسیعی از متون دینی و فلسفی و آثار مربوط به هنرهای دیگر غرب، نظیر سینما و موسیقی و نقاشی نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
کتاب حاضر به دو بخش کلی «خواندن اسطوره» و «خوانش اسطورهای» تقسیم میشود. در بخش اول نمونهای از نقد اسطوره ارائه میشود که با فیلم «اینک آخرالزمان» ساخته فرانسیس فورد کاپولا، درباره جنگ ویتنام،آغاز میشود.
کوپ در این بخش نشان میدهد که چگونه تحلیل طولانی و مفصل فیلم ما را به آثار دیگری رهنمون میشود. چراکه به گفته کوپ ما نمیتوانیم این فیلم را به صورت اسطورهای در نظر آوریم. میبینیم که چطور هر اثر مستلزم شناخت اثر دیگری میشود تا در نهایت به سر جای اول برگشته و معنایی را که در عنوان فیلم نهفته است کاوش شود. کوپ در بخش دوم نیز برخی مسائل نظری از دیدگاه تاریخی گستردهای بررسی کرده و پیوند میان اسطوره نگاری و اسطوره سرایی نشان میدهد.
در سه فصل بخش اول کتاب سه الگوی اسطوره مورد بررسی قرار گرفتهاند. در فصل اول الگوی اسطوره باروری بنابر نظر فریزر بررسی میشود و از آن برای نگرشی ویژه به سلسله مراتب در شعر و تقد الیوت استفاده میشود.
در فصل دوم طنین الگوی اسطوره آفرینش را بنابر نظر الیاده ملاحظه میکنیم. اما به این موضوع از جهت عکس آن پرداخته شده است، یعنی به سراغ بینظمی رفته است که تصور میشود پیش از آن آفرینش کیهان وجود داشته است. الگوی فصل سوم، الگوی اسطوره نجات است که به شکلهای مختلف در روایتهای کهن و نوین و در آثار خلاق و انتقادی، بیان و بررسی میشود.
بخش دوم کتاب مروری است بر تاریخ اسطوره نگاری از دوره افلاطون تا بهحال و نیز پیدایش اسطوره سرایی ادبی هم از دوره هومر تا زمان حاضر بررسی میشود. کوپ در این بخش نشان میدهد که خواندن اسطوره(اسطورهنگاری) و ساختن اسطوره(اسطورهسرایی) مکمل یکدیگرند.
در فصل چهارم دو نوع عمده خوانش اسطورهای معرفی میشوند: تمثیل، که واقعگرا تلقی میشود و سنخشناسی، که در شکل افراطیاش، ناواقعگرا قلمداد میشود.هومر و افلاطون مرجع اصلی در مورد نوع اول و یوآکیم فیوره و دانته مراجع اصلی برای نوع دوم هستند.این دو نوع خوانش به ترتیب از طریق اسطورهنگاران عصر روشنگری، نظیر سی.جی.هاینه و از طریق شاعر رمانتیک، ویلیام بلیک بهتر نشان داده شدهاند.
در فصل پنجم زیگموند فروید، به رغم دینی که به عصر روشنگری دارد و به رغم سهم مهماش در نقد ادبی، در کنار رماننویسی چون فرانتس کافکا، سنخشناس افراطی به شمار رفته و کارل یونگ، شاگرد و رقیب فروید همراه با مردمشناس ساختارگرا، کلود لوی تنثیلگرا قلمداد میشود.
در فصل ششم منتقد فرهنگی، رولان بارت را خواهیم دید که مانند منتقد ادبی مارکسیست، فردریک جیمسون، بین دو نوع خوانش سرگردان است.
چاپ دوم کتاب «اسطوره»، نوشته «لارنس کوپ» با ترجمه «محمد دهقانی» توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد. «اسطوره»، ۲۲۲ صفحه دارد و با قیمت ۲۴۰۰ تومان در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.