امپراطور ...
به مناسبت پانزدهمین سال درگذشت «آکیرا کوروساوا»؛
امپراطور ...
«برای من فیلمسازی ترکیبی از همه چیز است. این دلیلی است که من سینما را (کار) زندگی ام ساخته ام. در فیلمها نقاشی و ادبیات، تئاتر و موسیقی گرد هم می آیند. با این وجود فیلم هنوز یک فیلم است. » آکیرا کوروساوا
 
تاريخ : جمعه ۱۵ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۲۳

«كوروساوا» روز بيست‌وسوم مارس ۱۹۱۰ در حومه توكيو، پايتخت ژاپن متولد شد. او جوانترین فرزند از فرزندان ایسامو و شیما کوروساوا بود. به عنوان یک کودک به برادر بزرگتر خود هیگو بسیار احترام می گذاشت. در حالی که آکیرا بیشتر عاشق نقاشی بود، هیگو عاشق سینما بود. برادر بزرگ به عنوان یک راوی و مفسر فیلمهای صامت خارجی کار می کرد. آکیرا عشق به سینما را از برادرش به ارث برد. متاسفانه هیگو به دلیل افسردگی خودکشی کرد کمی بعد از آن دیگر برادر باقی مانده و تنها خواهر کوروساوا از بیماری درگذشتند و آکیرای جوان تنها ماند. مرگ خواهر و برادرانش به خصوص هیگو یک تجربه آسیب زا برای کوروساوا بود و به نظر می رسد که این دلیلی برای تیره و تار بودن سینمای او است. آکیرا در نوجواني در روزنامه‌هاي تندرو مقاله مي‌نوشت و هم‌زمان استعداد خود را در ادبيات و نقاشي دنبال مي‌كرد. 

پس از نقاشی و حتی کشیدن استوری بورد، در سال ۱۹۲۴ در يك استوديو فيلم‌سازي ژاپن به‌عنوان دستيار كارگردان مشغول به‌كار شد و اولين تجربه كارگرداني‌اش را با ساخت فيلم «سانشيرو سوگاتا» به‌دست آورد. در عرض چند سال با خلاقیتی که از خود نشان می دهد قادر می شود اولین فیلم خود را با نام فرشته مست(۱۹۴۸) کارگردانی کند. فیلمی که بدون دخالت گسترده استودیوها ساخت و این اولین همکاری اش با توشیرو میفونه است. 

«سگ ولگرد» دیگر فیلم کوروساوا است که او در سالهای اولیه کارش ساخته است. کوروساوا در ۱۹۵۰ دست به ساخت فیلمی زد که او را به دنیا شناساند و سینمای غنی ژاپن را به غرب معرفی کرد. «راشومون» شير طلايي جشنواره ونيز را برای او به ارمغان آورد و راه را برای ساخت دیگر فیلمهای او هموار کرد. 

تكنيك سينمايي «كوروساوا» در ساخت فيلم‌هايش منحصربه‌فرد بود. او عقيده داشت كارگذاشتن دوربين‌ها در فواصل دور از بازيگر، عملكرد آنان را بهتر خواهد كرد. او همچنين علاقه خاصي به استفاده از چند دوربين و ضبط يك صحنه از زواياي مختلف داشت. ديگر شاخصه فيلم‌سازي «كوروساوا»، علاقه‌اش به استفاده از عناصر آب‌وهوا بود، از جمله سرما، مه، برف و باران در اغلب ساخته‌هايش و براي عمق بخشيدن به فضاي حاكم بر فيلم‌ هایش دیده می شنود. این دو تکنیک به خوبی در «هفت سامورایی» و به طور شاخص دیده می شود. 

ديگر رویه قابل توجه فيلم‌هاي «كوروساوا»، وسعت اقتباس او از آثار «ويليام شكسپير» هستند. براي مثال «آشوب» که براساس «شاه لير» و «سرير خون» براساس«مكبث» و «خواب بد» با اقتباس از «هملت» ساخته شده اند. او از آثار ادبي روسيه نيز بهره گرفته است مانند «ابله» اثر «داستايوفسكي» و «در اعماق» نوشته‌ «ماكسيم گوركي». با اين‌حال رمان «مرگ ايوان ايليچ» نوشته «لئو تولستوي» بيش از همه او را تحت‌تأثير قرار مي‌داد. فیلمهای او اغلب و به شکلهای گوناگون توسط کارگردانهای آمریکایی و اروپایی مورد بازسازی قرار گرفته است. 

کوروساوا، «جان فورد» کارگردان آمریکایی را می ستود و خودش را تحت تاثیر او می دانست. هنگامی که این دو با یکدیگر ملاقات کردند به قدری ملاقات فورد برای کارگردان جوان ژاپنی لذت بخش بود که او تا مدتها همان لباسهایی را می پوشید که فورد سر صحنه بر تن می کرد. 

آثارش در کشورهای غربی در مقایسه با سرزمین مادری اش بسیار محبوب تر بودند و بسياري از منتقدين ژاپني معتقدند با اینکه او خيلي غربي بود، اما او عميقا تحت‌تأثير فرهنگ ژاپن قرار داشت. فيلم «ريش قرمز» نقطه عطفي در كارنامه سينمايي او محسوب مي‌شود كه آخرين فيلم سياه و سفيد او نيز بود. 

در دوره ای چون نمی توانست بودجه فیلمهایش را تامین کند، تعدادی آگهی بازرگانی تلویزیونی را کارگردانی کرد و حتی در تعدادی از آنها ظاهر شد. بعد از اقدام به خودكشي نافرجام، «كوروساوا» فيلم‌هاي ديگري ساخت و با وجود شهرت بين‌المللي، در داخل ژاپن كمتر استوديو فيلم‌سازي حاضر به حمايت مالي از پروژه‌هايش مي‌شد. تنها فیلمی که از او نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی شده «درسو اوزالا(۱۹۷۵)» است که در صربستان در جماهير شوروي سابق و به زبان غيرژاپني ساخته شد. 

او در ۱۹۸۰ كوروساوا به‌همراه «جورج لوكاس» و «فرانسيس فورد كوپولا»، فيلم «كاگه‌ موشه» را ساختند كه اين فيلم موفق شد جايزه نخل طلاي جشنواره كن همان سال را به‌دست آورد. طبق اظهارت خانوده اش او به ندرت در مورد چیزی غیر از فیلم حرف می زد، حتی زمانی که در خانه ساکت نشسته بود در ذهن اش آهنگ سازی می کرد. اگر چه فقط یک بار در سال ۱۹۹۰ برای یک عمر دست آورد سینمایی به او جایزه اسکار اعطا شد اما فقط در سال ۱۹۸۵ آن هم برای فیلم «آشوب» نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردانی شد. این فیلم بزرگ‌ترين پروژه فيلم‌سازي سال‌هاي پاياني اين كارگردان است و نسخه سينمايي از شاهكار «شاه لير» شكسپير محسوب مي‌شود. 

بسیاری از مردم نمی دانند که کوروساوا همیشه می خواست فیلم گودزیلای خودش را بسازد اما مدیران شرکت توهو(استودیویی که فیلمهای گودزیلا را تولید می کرد) به او اجازه این کار را نمی داد چون می ترسیدند هزینه کار زیاد شود. او در دهه ۹۰ سه فيلم ديگر ساخت كه شخصي‌تر از ديگر آثار قبلي او بودند. فيلم «روياها» كه براساس يك‌سري توصيف‌ها براساس روياهاي اوست، فيلم «هيجان در اوت» با بازی «ریچارد گر» كه خاطرات او درباره بمباران اتمي ناكازاگي است و آخرين فيلم او با نام «مادادايو» كه داستان يك معلم بازنشسته و دانش‌آموزان سابق او است. 

کوروساوا علاقه زیادی به همکاری با دو بازیگر داشت یکی توشیرو میفونه و دیگری «تاکاشی شیمورا»، ۱۶ فیلم با میفونه کار کرد (در نقش اول) و ۲۱ فیلم با شیمورا (در نقش اول و مکمل). از طرفداران فیلمهای «ساتیاجیت رای» بود، کارگردان ژاپنی مورد علاقه اش«کنجی میزوگوچی» بود و از طرفداران کارهای «سرگئی آزینشتاین» محصوب می شد، کوروساوا هم مانند او تدوین کارهایش را خودش بر عهده داشت. 

«كوروساوا» روز ششم سپتامبر ۱۹۹۸ در سن ۸۸ سالگي بر اثر سكته مغزي در توكيو درگذشت. پس از مرگ او، آخرين پروژه‌اش با نام «پس از باران» توسط نزديك‌ترين دوست‌اش «تاكاشي كونيرو» ساخته شد.

کد خبر: 63370
Share/Save/Bookmark