دکتر مهدی محبتی درباره معنی در نثر صوفیه گفت:یکی از مشکوک ترین و لغزنده ترین مفاهیم انسانی مقوله معناست. معنا چیست؟ معنا آیا چیزی است مساوی با مفهوم یا اینکه گزاره خبری دارد یا معنا اصلا قابل تعریف نیست و به نسبت ذهن مخاطب قابل طبقه بندی و تحلیل است؟! معنی و معنا در خود و از ریشه معنی قصد و آهنگی همزاد با رنج و سختی دارد.
وی با بیان این مطلب افزود: در کتاب های قدما بحث زیادی بر سر معنی معنی شده است اما اساسا تا امروز معنا و مفهوم امر تعریف شده ای نیست و تحقیق در باب حقیقت معنی از قرن دوم تا امروز ادامه یافته است و همچنان محل مناقشه است و هنوز اشتراکی در این باب حاصل نشده است.
وی با اشاره به معنا در قلمرو نثر صوفیانه تصریح کرد: در متون منثور صوفیه امر پارادوکسیکالی که اتفاق می افتد این است که غالب نویسندگان متون منثور مدعی هستند که معنا را نمی شود در نثر عنوان نمود، در فرهنگ گذشته و در زبان نثر صوفیانه نثر یک موضوع اصالی نیست بلکه نوعی مقدمه است و ابزار انتقال معناست حال باید دید چگونه می توان عمیق ترین معنای را در قالب ساده ترین زبان گفت و دچار مشکل نشد؟!
وی اظهار داشت: نکته بعد اینکه علاوه بر اینکه در خود معنا محل مناقشه است در زبان صوفیانه دشواری این مسئله دوچندان است؛ زیرا که در نثر صوفیانه با یک توده شناور و سیالی از مفاهیم مختلفی روبه رو هستیم که از سالک مبتدی تا واصل منتهی را باید در بر بگیرد.
دکتر محبتی با اشاره به بحث اصالت معنا در متون صوفیه گفت: آنچه که در متون منثور صوفیانه می خوانیم چنان است که گویی اصالت با معناست یعنی غالبا نویسندگان صوفی خود را به ما چنین نشان می دهند و وانمود می کنند که فرم های ادبی اصالتی ندارند و آنچه که نوشته شده است برای این است که معنا را منتقل کنیم؛ اوج این درگیری های را بیش از هرشخصی می توان در شخصیت سنایی دید زیرا سنایی شاعری است که تا آخر عمر با خود درگیر است و درگیر این موضوع است که اصالت با دنیاست یا آخرت یا با معناست یا صورت و این کشمکش ها را او را گرفته و به جنون رسانده است و جوابی هم برای آن ندارد.
وی در تشریح مباحث فرمیک این زبان بیان کرد: برخی از متون صوفیه صورت و فرم را فراتر از معنا قلمداد می کنند، این بحث مدرنی است که کمتر روی آن کار شده است که معنا اصالت ندارد و آنچه اصالت دارد گزاره های زبانی است؛ وقتی چنین رویکردی وجود دارد تلقی هایی پیش می آید؛ نخست اینکه فرم اصالت دارد و معنا منفی است یعنی نویسندگان صوفی توجه به فرم دارند و همه فرمالیست هستند و مرادشان نیز از این نوشتن ها خلق صورت های تازه بدون توجه به معنی است همان چیزی که فرمالیست های دوآتشه امروز می گویند.
وی افزود: دوم اینکه وقتی سخن از معنی است هر معنی خود تحدید معنای مطلق است؛ هرچه که گفته شود ایجاد گزاره است و ایجاد گزاره نوعی برش از نظر زبانی است این برش های زبانی به این معنی است که عالم مطلق بی معنا را در یک گزاره زبانی محدود کرده ایم و در این حال معانی در عین روشنگری همیشه محدود کننده هستند پس از آنجا که نمی خواهیم معنا محدود کننده باشد به فرم روی می آوریم.
این استاد دانشگاه به برخی دیدگاه ها درباره صرف بازی های زبانی اشاره کرد و اظهار داشت: سوم اینکه متون منثور صوفیه بازی های زبانی هستند یعنی صوفیان هم مانند بسیاری از هنرمندان دیگر بهترین بازی هستی را بازی زبانی تشخیص داده اند. بازی های زبانی که هرچه پیچیده تر است لذتش بیشتر است در حقیقت به قول نیچه «اینها مهملات مفیدی است که گفته اند و خیلی هم سرگرم کرده اند» یعنی در حقیقت ما به ازای خارجی و معنای مسلمی ندارد. در این حال باید گفت اگر متون صوفیانه خود نوعی بازی های زبانی است چند مورد را باید حل کنیم تا چنین رویکردی را بپذیریم؛ نخست اینکه تجربه عارف آیا واقعا با حالات و تجربیات خود بازی می کند و یا حقیقتی را از طریق این زبان به ما می رساند؟!
وی در تشریح این موضوع گفت: اگر واقعا معنایی در گزاره های زبانی نیست چگونه باید تفاوت ماهوی این صورت ها را درک کنیم؟! دوم اینکه اگر این گزاره ها فقط بازی زبانی است صدق و کذب آن را چگونه دریابیم؟! سوم اینکه با خود تصریحات این نویسندگان صوفی چه کنیم؟! ما سوخته عین القضات را داریم که تصریح می کند این تکه های آتشین قلب من است اگر بگوییم همه این موارد بازی های زبانی است پس لاجرم باید گفت همه این ها ادعای زبانی است و دروغ و باطل است و با مخاطب بازی می کند. چهارم اینکه اگر این گزاره های صوفیانه به ویژه عوالم ناب عرفانی بازی های زبانی است تفاوت آن با بازی های زبانی با جداول ویژه چیست. جدول های زبانی که ساعت ها باید روی آن فکر کرد و در نهایت چیزی هم حاصل نمی شود برای مخاطب. اگر اینگونه است پس فرق این دو نوع بازی زبانی چیست؟!
دکتر محبتی در پایان خاطرنشان نمود: به نظر من باید برخورد جامع تری با موضوع کرد که به تعریف صورت های زبانی رسید به گونه ای که معنا از بین نرود و هر دو وجهه کلام به قوت خود باقی بماند.