گرفتاری آدم ها در تجملات و زرق و برق‌های زندگی مدرن
به بهانه پایان پخش سریال «یه تیکه زمین» /۲
گرفتاری آدم ها در تجملات و زرق و برق‌های زندگی مدرن
اصولا به تصویر كشیدن سادگی ، خلوص و همبستگی عاطفی بزرگانی که امروز در وضعیت اجتماعی معاصر ریش سفید و بزرگ به حساب می آورند ، می تواند هشداری به خانواد های ایرانی باشد که امروز در تجملات و زرق و برق‌های زندگی مدرن امروزی گیر افتاده است.
 
تاريخ : سه شنبه ۵ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۲۰

ساخت و نمایش مجموعه تلویزیونی «یه تیکه زمین» نشان می دهد که مدیران سیما به شدت دنبال جذب مخاطب در حوزه سریال های تلویزیونی و تله فیلم ها مناسبتی هستند و به همین دلیل چون هدفشان فقط جذب مخاطب به هر قیمتی است. کمتر به این نکته مهم توجه دارند که تجربه کردن هر چیز امتحان پس داده ای نمی توان نتیجه مطلوبی همیشه داشته باشد. تا جایی که ما در مجموعه تلویزیونی «یه تیکه زمین» شاهد بسیاری از موضوعات و مضامین اتحان پس داده هستیم که باعث شده تا حدودی این سریال شبیه به سریال هایی مانند «زير تيغ» و «مثل هيچ كس»شود. به خصوص در زمینه ايجاد تنش و بحران در خانواده و تلاش برای برقراری دوباره آرامش در زندگی فردی و خانوادگی . در سریال «زیرتیغ » مخاطب شاهد زندگی چند ایرانی است و درگیر یک سری اتفاقات تلخ درمناسبات ملودراماتیک خانوادگی و اجتماعی می شوند . تا جایی که این تلخی باعث به وجود آمدن کدورت ها وکینه های قدیمی شده و زندگی چند خانواده را به آتش می کشد. ازطرفی به دلیل اینکه سبک و سطح زندگی و مناسبات خانوادگی و انسانی «محمود» و «جعفر» به عنوان شخصیت های اصلی سریال به شدت ایرانی است. ما شاهد زندگی ایرانی هستیم و تا قبل از آن اتفاق همه با همدیگر به خوبی و خوشی زندگی می کنند و بعد کارد پنیر می شود.
ازسویی در سریال «یه تیکه زمین» هم همه چیز با رنگ باختن رفاقت ها شکل می گیرد وخانواده حاج حیدر مانند خانواده اکبرو محمود «زیرتیغ» رفته و تا آستانه فروپاشی خانواده شان پیش می روند یا در سریال «مثل هیچ کس» هم داستان هایی برای مخاطب روایت می شود که فضايی آشنا و قابل پيش‌بينی است و شاید بتوان گفت بزرگترين مشكل اين مجموعه این بود که تماشاگر می‌توانست خط اتفاقات و حوادثی را كه قرار است بیافتد را پيش‌بينی می كرد. به همين دليل بيننده با اتفاق و ماجرای تازه و خاصی روبه‌رو نمی‌شد. به نظر می رسد که «علی اکبر محلوجیان» نویسنده این سریال تا حدودی به تکرار رسیده باشد. به عنوان مثال می توان گفت برخی از قهرمان ها و ضد قهرمان های آثار او در چند سریال اخیری که برای شبکه های مختلف تلویزیون نوشته شبیه به همدیگر هستند قهرمان هایی مانند: اکبر در زیرتیغ، داداشی در مثل هیچ کس، حاج حیدر در یه تیکه زمین، حاج‌ابراهیم در فرات همه از یک جنس هستند و در راه رسیدن به عدالت و حقیقت جنگ می کنند. یا شغل نانوایی که در سریال زیرتیغ دایی مشغول به آن است و می تواند همچون آبی باشد كه بر آتش درون ریخته می‌شود. در واقع دایی زیرتیغ نمادی از عقلانیت ، تجربه ، مردم داری ، احساس و هیجان است می تواند الگوی سنتی ریش‌سفیدی در جامعه ایرانی را به نمایش بگذارد. شغل نانوایی هم كه در آن آرد و برکت خدا با آب ترکیب شده و نانی پخته می شود و بركت سفره مردم می‌شود، می تواند تناسبی نمادین با منش ، جوانمردی ، اخلاق و بزرگ بودن اش باشد و گرمای نان هم محبت و دوستی او با مردم است. که همه این ویژگی ها را مادر سریال «یه تیکه زمین» هم داریم وحاج حیدر به عنوان کسی که صاحب یک نانوایی است. تمام این ویژگی ها را دارد. اصولا به تصویر كشیدن سادگی ، خلوص و همبستگی عاطفی بزرگانی که امروز در وضعیت اجتماعی معاصر ریش سفید شده اند ، می تواند هشداری به خانواد های ایرانی باشد و که امروز چنان در تجملات و زرق و برق‌های زندگی مدرن امروزی گیر افتاده ایم .که خود را دانای کل می دانیم و دوست نداریم به سخنان حکیمانه ریش سفیدان خانه یا محل گوش فرار دهیم. از سویی استفاده از قصه و داستانک های ساده به كمک داستان های دراماتیک باعث خواهد شدکه اولا مخاطب سریع با داستان وقصه ما همذات پنداری کند و كمتر آزار روحی و روانی ببیند . ازطرفی آنچه در آخر به این باورپذیری داستان وشخصیت های اثر کمک می کند ، حضور و نزدیک بودن این گونه داستان های عینی در پیرامون ما است و هركدام از آنها به گونه‌ای در زندگی خود مخاطب، ما به ازای بیرونی دارد . در آثار علی اکبر محلوجیان به عنوان فیلمنامه نویس اصولا فاجعه در جایی رخ می‌دهد كه هیچ کس فکراش را نمی کرده است و شخصیت ها در اوج وابستگی عاطفی به یکدیگر و در کنار خانواده و با شروع فاجعه زندگی تمام شخصیت ها تحت تاثیر قرار می گیرند. این سریال تا حدودی مخاطب را یاد ۲ سریال پیش یعنی «فرات» و «شب دهم» می انداخت به خصوص در بیان دوستی های حاج حیدربا اطرافیان و همچنین شیوه راستگو و راسخ بودن در تفکرات خود و همچنین نشان دادن سکانس های آخر که دقیقا مخاطب را یاد مجموعه تلویزیونی «شب دهم» می اندازد. جایی که تعزیه اجرا می شود وهمه برای شفاعت همدیگر دعا می کنند. از سویی نوع ميزانسن ها، طراحی صحنه و لباس، بازیگران ، موسیقی ، دیالوگ ها و... مشابهت تا حدودی داریم. به واقع كارگردان تا حدودی توانسته با دست گذاشتن روی قصه جديد و استفاده از بازیگران مطرح سینما و تلویزیون و به لحاظ تمهيداتی مثل بازی گرفتن از افراد در نقش هايی جديد جذابيت خود را برای مجموعه اش ايجاد كرده است. به همين دليل از بازيگرانی بهره می برد كه در سکانس ها و صحنه های مختلف توسط «كرم پور» بتوانند پيام روايت و ذهنيت كارگردان را به درستی به مخاطب انتقال دهند.

کد خبر: 51580
Share/Save/Bookmark