دكتر ميرزا ملا احمد، نويسنده كتاب «بيا تا جهان را به بد نسپريم؛ پيام اخلاقي حكيم ابوالقاسم فردوسي» است. او در اين كتاب، انديشههاي اخلاقي فردوسي در شاهنامه را بررسي و زمانه او را همچون دورهاي پُربار از گفتوگوي تمدنها معرفي ميكند.
به گزارش هنر نیوز به نقل از ايبنا، عضو وابسته آكادمي علوم جمهوري تاجيكستان و استاد تاريخ ادبيات ايران و رييس انجمن دوستي تاجيكستان و ايران، محيط و عوامل آفريده شدن شاهنامه و خصلتهاي نيك و بد چهرههاي شاهنامه را مورد توجه قرار ميدهد و از جنگ و صلح و شخصيتپردازي فردوسي، در اين اثر بيهمتا ياد ميكند. اين كتاب، زمينه مناسبي را براي آشنايي با انديشههاي اخلاقي حيكم فردوسي فراهم ميسازد.
نويسنده، در پيشگفتار كتاب، يادآوري ميكند كه پژوهندگان شاهنامه، كمتر به جنبههاي والاي اخلاقي اين شاهكار تكرارنشدني توجه كردهاند و آنچه هم نوشتهاند، اشارهاي كوتاه در اين باره است. در حالي كه فردوسي خود را فقط به قصهپردازي محدود نميكند و در ضمن داستانها، به ويژه در آغاز و پايان هر داستان، انديشههاي عميق فلسفي و اخلاقي را بازگو كرده است.
از سويي ديگر، نويسنده يك ويژگي مهم شاهنامه را برميشمارد و مينويسد كه اين اثر تنها جنبه محدود ملي ندارد و با سرشت و نهاد همه انسانها پيوند مييابد. پس از اين پيشگفتار، فصلهاي ششگانه كتاب، كه هر كدام يك «باب» ناميده شده، آمده است.
زمان فردوسي، دوران پُربار گفتوگوي تمدنها
فصل اول، «زمان فردوسي، دوران پُربار گفتوگوي تمدنها» نام دارد. نويسنده تاكيد ميكند كه هرچند شاهنامه به محمود غزنوي پيشكش شد، اما آن را بايد اثري متعلق به دوره سامانيان دانست. آنگاه از «سياست معتدل ديني» دولت ساماني ياد ميكند و تاثيرگذاري آن را بر ادبيات نشان ميدهد.
اين نيز گفتني است كه سامانيان زمينه گسترش علوم را فراهم كردند و زبان فارسي را دامنه بيشتري بخشيدند. همه اينها سبب ميشود كه روزگار سامانيان را از پُربارترين دورههاي تمدني بدانيم. در چنين محيطي بود كه شاهنامه آفريده شد، هرچند پايان آن به روزگار استيلاي غزنويان بازميگشت.
دورههاي اساسي شاهنامهشناسي
فصل دوم كتاب، «دورههاي اساسي شاهنامهشناسي» عنوان گرفته است. نويسنده در اين بخش به مهمترين آثاري كه مسايل اخلاقي شاهنامه را مورد بحث قرار دادهاند، اشاره ميكند. تاكيد او بر آثاري است كه بر انديشههاي اخلاقي و بشردوستانه فردوسي تاكيد كردهاند.
آنگاه براي شاهنامهشناسي، سه دوره را در نظر ميگيرد؛ دوره نخست از آغاز تا سال 1934 ميلادي است. با برگزاري هزاره فردوسي در اين سال، دوره دوم شاهنامهشناسي نيز آغاز ميشود. برگزاري اين هزاره در ايران و جهان، نتايج علمي بسياري داشت. دوره سوم را نيز بايد ابتداي سالهاي 90 قرن بيستم دانست. در همين دوره و به سال 1989 ميلادي است كه سازمان بينالمللي علمي و فرهنگي يونسكو، با بيانيه ويژهاي سالهاي 1990 تا 1994 را سالهاي بزرگداشت شاهنامه فردوسي اعلام ميكند.
حكمت و تربيت در شاهنامه فردوسي
فصل سوم «حكمت و تربيت در شاهنامه فردوسي» نام دارد. نويسنده، نخست لازم ميبيند كه از دانش گسترده فردوسي، كه سبب ميشد او را «حكيم» بخوانند، ياد كند و بنويسد كه درست است كه فردوسي، همانند ابن سينا و فارابي، فيلسوف نبود و رساله علمي فلسفي ننوشت، اما از دانش فلسفه، به ويژه از «حكمت عملي» آگاهي بسيار داشت. به همين دليل است كه بايد شاهنامه را «گنجينه انديشههاي فلسفي و پند و موعظه» هم بدانيم.
اين بحث كوتاه، مقدمه سخن او درباره حكمت عملي شاهنامه است. پيداست كه در اين ميان پرسشي پيش ميآيد كه آيا درست است كه شعر با مسايل اخلاقي آميخته شود؟ ملا احمد، نويسنده كتاب، عقيده دارد كه برشمردن مسايل اخلاقي، فقط وظيفه دانشمندان اين رشته نيست و ادبيات نيز بايد بستري براي تاكيد بر نيكوييهاي اخلاقي باشد. پس از اين، انديشههاي فردوسي درباره سرچشمههاي اخلاق نيك و بد و نقش تربيت در شكلگيري اين خصلتها را برميشمارد. به باور او، فردوسي تاثير تربيت را در پرورش انديشههاي اخلاقي ناديده نميگيرد.
خصلتهاي حميده انساني در شاهنامه فردوسي
فصل چهارم، «خصلتهاي حميده انساني در شاهنامه فردوسي» ناميده شده است و به بخشهاي زير تقسيم شده است: خرد و خردمندي، نيكي و نكوكاري، وطندوستي، عدل و داد، راستي، دوستي، سخن و سخنوري، كوشش و كار، قضا و قدر.
نويسنده، خرد را همانند سنگ محكي ميداند كه ماهيت و منزلت انسانهاي اساطيري و تاريخي را مشخص ميسازد و يادآوري ميكند كه از نظر فردوسي، دانش ميتواند ياور و مددكار خرد باشد. از اين روست كه تاكيد ميكند كه خودكامگي و غرور پادشاهاني مانند جمشيد و كيكاووس از كم خردي آنها بود.
نويسنده، درخشانترين سيماي انساني در شاهنامه را رستم ميداند كه «تمثال انسان با خرد و دانشمند» نيز هست. از سويي ديگر، نيكي و نكوكاري را از پايههاي اساسي انديشه انسان دوستانه فردوسي نام ميبرد و مينويسد كه نيكويي از نگاه فردوسي، جز تلاش براي مردم و كمك به بهبود زندگي مادي و مينويي آنها نيست. سپس نمونههايي از چهرههاي شاهنامه را ياد ميكند كه مظهر نيكرفتارياند؛ همانند رستم و سياوش.
تاكيد نويسنده بر ميهندوستي و عدلگرايي فردوسي هم هست. او مينويسد: «ميهندوستي، افتخار به تمدن غني و باستاني ايران، حفظ وطن از اجنبيان يغماگر و مانند اينها، از اهداف و موضوعات اساسي شاهنامه فردوسي است» پافشاري اين شاعر خردمند نيز بر جنبههاي عدلگرايانه پادشاهان است.
سودمندي راستي و زيانمندي كژي در شاهنامه
موضوع ديگر، سودمندي راستي و زيانمندي كژي است. جايگاه دوستي در نزد فردوسي و بازتاب آن در شاهنامه نيز خود بخش ديگري از اين فصل است. اهميتي هم كه فردوسي به سخن و سخنوري ميدهد، مورد توجه نويسنده قرار گرفته است. مساله دشوار قضا و قدر نيز در شاهنامه جايگاه برجستهاي دارد. ملا احمد از پرداختن به اين موضوع غفلت نكرده و بخشي را به تاثير قضا و قدر در پديد آمدن رويدادهاي شاهنامه اختصاص داده است.
عنوان فصل پنجم «مذمت خصلتهاي بد در شاهنامه فردوسي» است و شامل بخشهاي ظلم، دروغ و دروغگويي، كاهلي، حرص، بخيلي و خسيسي، كبر و غرور و تندي است. نويسنده، شاهنامه را تنها آيينهاي از ويژگيهاي نيك مردمان ايراني تبار نميداند و معتقد است كه خصلتهاي ناپسند نيز در اين اثر بازتاب دارد.
«انديشه نيك، گفتار نيك، كردار نيك» سه اصل دين زرتشتي
او ميگويد كه سه اصل «انديشه نيك، گفتار نيك، كردار نيك» كه پايه اخلاق ايران باستان و دين زرتشتي است، در شاهنامه هم به شيوههاي گوناگون شرح و توضيح داده شده است و هر آنچه بيرون از اين سه باشد، در شمار ويژگيهاي نكوهيده و نادرست آدمي قلمداد شده است. آنگاه با برشمردن نمونههايي از رفتار آزمندانه و ناپسند قهرمانان و چهرههاي شاهنامه و آوردن بيتهايي از فردوسي، زشتيها و پيامدهاي آن را شرح ميدهد.
در شاهنامه، ستم در برابر دادگري قرار ميگيرد. ستم تنها گريبان مردمان را نميگيرد و به باور فردوسي، طبيعت نيز از آن زيانها مي بيند. از سويي ديگر، فردوسي به تاثير محيط بر پديد آمدن ستم و دوري از دادگري اصرار ميورزد. دروغ نيز با ستم رابطه دارد و سبب ساز آشوبهاست. كاهلي، آزمندي، غرور و خودپسندي نيز بارها ماجراهاي زيان باري را در شاهنامه آفريدهاند.
جنگ و صلح در شاهنامه فردوسي
موضوع جالب توجه ديگري كه در اين بخش از كتاب بدان پرداخته شده، «جنگ و صلح در شاهنامه فردوسي» است كه خود ميتوانست عنوان فصلي جداگانه باشد. ملا احمد با آوردن بيتهاي بسياري نشان ميدهد كه فردوسي بر آشتي و صلح تاكيد دارد و جنگ را ناسودمند و زيانبخش ميداند.
آخرين فصل كتاب «هنر شخصيت آفريني و بيان انديشههاي اخلاقي در شاهنامه فردوسي» است. جايگاه انسان در شاهنامه، البته موضوع مهمي است كه آنگونه كه سزاوار است بدان پرداخته نشده است. نكته مهم آن است كه شخصيتهاي شاهنامه از آغاز تا پايان، يكرنگ و يكنواخت نيستند و مدام تحول و تكامل مييابند.
اين نكته باارزشي است كه در آثار ديگر ديده نميشود. به همين سبب است كه نويسنده كتاب بر آن تاكيد ميورزد. پارهاي كوتاه به نام «فرجام سخن» فصلهاي كتاب را پايان ميدهد.
كتاب «بيا تا جهان را به بد نسپريم؛ پيام اخلاقي حكيم ابوالقاسم فردوسي» تاليف ميرزا ملا احمد، دانشمند تاجيكستاني را انتشارات اميركبير در 203 صفحه با شمارگان هزار نسخه و بهاي 4 هزار تومان در اختيار دوستداران شاهنامه فردوسي قرار داده است.