به گزارش هنرنیوز، بدون شک صنایع دستی ایران زمین، این میراث به جای مانده از نیاکانمان میتواند جزو مهم ترین اهرمهای توسعه یافتگی و ارزآوری در کشور باشد اما پرواضح است ایران به عنوان قطب هنری دنیا آنگونه که باید نتوانسته ازاین منبع عظیم بهرهمند شود و همچنان به رغم برخورداری از جاذبههای گردشگری و صنایع دستی در استانهای گوناگون با تکیه بر درآمدهای نفتی روزگار میگذراند .
رضا اسکندرزاده - کارشناس ارشد صنایع دستی- در باره وضعیت صنایع دستی ایران میگوید:« سالهای متمادی است که صنایع دستی و هنرهای بومی کشور با چالشهای زیادی دست و پنچه نرم میکند که حجم رو به رشد تخریبها و نابودی آثار فرهنگی کشور، گواهی روشن بر این ادعاست. هنرهای سنتی و بومی ایران، روزی به عنوان آثار فاخر و گرانبها مطرح بوده و جایگاهی بس والا در بین کشورهای غربی داشته است، هنرهایی مانند سفالگری، بافت پارچه های ابریشمی، گلیم و جاجیم بافی ،منبت کاری و.. که روزی تحسین همگان را برمی انگیخت اما امروزه دیگر همانند سابق نیست. واقعیت تلخ موجود نشان از آن دارد که صنایع دستی ایران در بازارهای فرامرزی به انزوا کشیده شدهاند و رفته رفته از خاطرهها نیز محو میشوند، دریغ که اقدامی نیز برای تغییر این روند صورت نمیگیرد.»
او ادامه میدهد: « البته برای برون رفت از مشکلات پیش روی صنایع دستی کشور راهکارهای زیادی از سوی صاحب نظران و پیشکسوتان حوزه هنری کشور مطرح شده است اما تا زمانی که عزمی جدی برای عملیاتی شدن این راهکارهای نباشد، نمی توان به آینده این هنر امیدی بست.»
عدم ارایه تسهیلات و اعتبارات لازم برای تولید محصولات با کیفیت، فقدان تنظیم بازار و نبود یک برنامه منسجم و عملیاتی برای حضور فعال و چشمگیر درعرصههای جهانی به ویژه نمایشگاههای بین المللی، از جمله نواقصی است که به اعتقاد این کارشناس حوزه هنرهای سنتی بر پیکره مدیریت صنایع دستی کشور نقش بسته و بر وضعیت اقتصاد صنایع دستی ایران تاثیر منفی گذشته است.
او خاطرنشان میکند که رشد و توسعه صنایع دستی باید منطبق بر الگوهای علمی و اقتصادی باشد و دسترسی به چنین الگوهای در مرحله نخست نیازمند تولید دانش در این حوزه است.
اسکندرزاده توضیح میدهد:« صنایع دستی با وجود داشتن قابلیت و پتانسیل بسیار بالا، به دلیل نبود اطلاع کافی از سلایق و تقاضای کشورهای مصرف گرا و نیز عدم نیازسنجی از بازارهای جهانی، بیش از پیش دچار نقصان شده و این درحالی است که کشورهای مانند چین ،هند، ترکیه ،پاکستان و.. که روزی یارای رقابت با صنایع دستی ایران را نداشتند، امروز با کپی برداری ممتد از طرحها و نقوش هنرهای بومی ایران بازار را قبضه کردهاند تا مجالی برای ورود صنایع دستی ایران نباشد.»
به راستی چگونه میتوان باور کرد ایران به عنوان قطب هنری دنیا و یا برخورداری از آثار برجسته و فاخر هنرمندانی فرهیخته که روزی سرآمد تمامی کشورهای دنیا در حوزه صنایع دستی بوده است، به جایگاه کنونی دسته یافته باشد؟
حضور در بازارهای بینالملل نیازمند حمایتهای دولت
اکرم ضیایی که خود یکی از تولید کنندگان در زمینه دست بافتهها به شمار میرود، نیز تصریح میکند:« با اینکه تلاشهای بسیاری در راستای پاسداشت و زنده نگاه داشتن صنایع دستی انجام شده است، اما در واقع اگر این تلاشها بدون دانش و آگاهی صورت بگیرد هیچ نتیجهای در بر نخواهد داشت».
او ادامه میدهد:« صنایع دستی ایران که آینه تمام نمای فرهنگ و تمدن اصیل ایرانی است، علاوه بر بعد فرهنگی، دارای ابعاد اقتصادی نیز هست که با تغییر نگرش و ایدهها میتوان به عنوان یک تکیهگاه محکم اقتصادی از آن بهره برد و اقتصاد کشور را از زیر سلطه درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت نجات داد. بر این اساس، لازمه رسیدن به این مهم، اتکا به آموزش و پژوهش نیروهای خلاق و جوان است که با تولید محصولات با کیفیت و قابل عرضه به بازارهای جهانی نه تنها امکان اشتغالزایی فراهم میشود، بلکه در حفظ و احیای این هنر و صنعت ارزشمند، برجسته و اصیل ایرانی تاثیرات شگرفی را برجای خواهد گذاشت ».
این هنرمند صنایع دستی تأکید میکند:« با این اوصاف باید بیشتر به این انباشته هنری و فرهنگی کشور توجه کنیم و با مطالعه تجربیات کشورهایی نظیر چین ،هند ،ترکیه و پاکستان ضعفها را شناسایی کرده و راهکارهای منطقی برای حل بحران موجود به کار گیریم».
ضیایی که خود وظیفه آموزش به هنرمندان را برعهده دارد به این موضوع اشاره میکند که صرف آموزش و تشویق به ورود در بازار مهم نیست . صنایع دستی ایران مدتهاست که از عدم شناخت بازار، مخاطب، تبلیغات رنج میبرد.
او اضافه میکند:« ما هیچ نوع بستهبندی در خور محصولات صنایعدستی نداریم. چگونه میخواهیم با چنین وضعیتی در عرصه بینالمللی حضور یابیم. از سویی مسوولان به جای برگزاری همایشهای مختلف چرا به یک برنامهریزی دقیق برای جلب بازارهای جهانی نمیپردازند. صنعتگران نیازمند حمایت جهت حضور در نمایشگاههای
بینالمللی هستند. باید چند سال دولت شرایط حضور را فراهم آورد سپس با شناخت بازار صنعتگران خود حضور پیدا کنند.»
نبود کیفیت و نگاه کمیتی، مقدمه یک مرگ تدریجی
علیرضا اسماعیلیفر هنرمند قلمکاری هم درباره بررسی مشکلات و چالش موجود در صنایع دستی کشور میگوید:« صنایع دستی، بخش انکارناپذیری از حوزه میراث فرهنگی و معنوی است اما درحال حاضر به دلیل عواملی چون نبود کیفیت و نگاه کمیتی به این صنعت هنری سود آور، مقدمات مرگ تدریجی آن فراهم شده است.
وی خاطرنشان میسازد با گرانی مواد اولیه و حذف یارانه حاملهای انرژی صدمات جدی به صنایع دستی کشور وارد شده است چرا که صنایع دستی در سبد خانوار ایرانی قرار ندارد و جزو کالاهای تزیینی و لوکس به حساب میآید بنابراین با فشار اقتصادی و تحمیل تحریمها عملاً آن تعداد از افراد جامعه هم که به خاطر علاقه به فرهنگ این صنایع را خریداری می کردند آن را از سبد فرهنگی- هنری خانوار خود حذف کردند.
این فعال بخش خصوصی معتقد است:« به عنوان نمونه جاجیم و گلیم بافی که خاستگاه نخستین آن به مازندران و حوزههای جنوبی دریای مازندران برمیگردد، دیگرهیچ نشانی از تولید آن به عنوان صنعتی تولیدی مشاهده نمیشود. همین طور چادرشب بافی و یا صنایع چوب و حصیر که ماهیت و هویت آن به استانهای شمالی ایران برمیگردد، در حال حاضر به اندازهای مجهور شده است که این به نوع هنرها به دیده کالایی بیمصرف یا درجه دو یا سه نگریسته میشود.»
او تصریح میکند:« آموزش و افزایش نگاه کیفی عاملی برای افزایش میزان تقاضا در حوزه صنایع دستی است که شناساندن قابلیتها و توانمندیهای اقتصادی، به همراه مرغوبیت و ماندگاری سبب افزایش تقاضا میشود.»