چندی پیش شکوائیه ای از سوی تصویرگران مبنی بر عدم احترام به حقوقشان از سوی انتشارات شباویز امضاء شد. در این شکوائیه که از سوی نصویرگران به مجامع بینالمللی ارسال شدهاست، عدم موافقت آنها برای ارسال اثرشان توسط انتشارات عنوان شدهاست.
این موضوع سبب شدهاست تا با حسام طباطبایی یکی از تصویرگران برجسته که سالها با انتشاراتشباویز همکاری کردهاست به گفتگو بنشینیم.
حقیقت این است که چندین سال است که زمزمههایی مبنی بر سوء استفاده انتشارات شباویز به گوش میرسد. از جزئیات سواستفاده ناشران بگویید؛ در واقع به چه سبب چنین اتفاقی رخ داده است؟
ده سالی هست که با پایمال شدن حقوقمان توسط شباویز دست و پنجه نرم میکنیم. در هر حال منفعت متوجه ناشران خصوصی و یا عمومی است.ما تنها حقوق اندکی از هنر خود داریم و شاید بهتر است اگر بگوییم هیچ حقی از اثرمان متوجه ما نبود. از انتشارات دولتی همچون مدرسه و کانون پرورش فکری گرفته تا ناشران خصوصی مثل شباویز، حق هنرمند را رعایت نمیکنند. یک سوم حق چاپ کتاب به تصویرگر تعلق میگیرد و پس از آن هیچ حقی در رابطه با تصاویر کتاب ندارد. یعنی تکرار چاپ چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور هیچ منفعتی برای تصویرگر ندارد و تمام سود مالی حاصل از تجدید چاپ به جیب ناشر میرود. چاپ کتاب چه با انتشارات مدرسه و چه با کانون و یا شباویز در هر صورت برای تصویرگر به صرفه نیست.
شاید مشکل از هنرمندانی شروع شد که اولین تصویرگران برای کانون یا انتشارات مدرسه بودند. بزرگانی چون مثقالی و یا امثال او. یک امکان دیگر نیز وجود دارد و آن این است که آنقدر تصویرگر وجود دارد که اگر فردی به اعتراض حقوق شخصی اش از قبول سفارش روگردان شود، تصویرگر دیگری نیز هست که بتوان به او سفارش داد. و البته در تهران که ناشرانش داعیه فرهنگ دارند، نیز پایمال کردن حق تصویرگر و نویسنده به نوعی باب شدهاست.
این مشکل را حاصل چه روندی میدانید؟
شرایط مطلوب برای یک تصویرگر چیست؟ به عبارت دیگر حقوق اولیه که برای تصویرگر لازم است کدام است؟
تصویرگرباید پس از انتشار کتاب حقوقی از پشت جلد کتاب را کسب کند و از درآمد مشخص و بیمه برخوردار باشد تا اگر دچار مشکل شد و قادر به تصویرگری نبود، با مشکل مالی مواجه نشود. حقیقت این است
به سامان کردن این اوضاع نا به سامان بر دوش کیست؟
باید از مسولان پاسخ خواست، که هر از چندگاهی اعلام میکنند در سال اخیر ۲۰۰۰ جلد کتاب
شباویز چه تمایزی داشت که توانست بهترین ها را به خود جلب کند؟
او در بسیاری مواقع به تصویرگری خدمت کرده است و گامی فراتر از ناشران دیگر برداشته. شاید بتوان گفت ۵۰ تصویرگر از ۱۵ تا ۵۰ سال با او کار میکنند. هر هفته که نزد او میرفتند، به آنها سفارش کار میداد. یعنی ورود به همکاری مثل دهانه قیف باز بود و از آنطرف اگر قابلیت کافی ا داشت به چاپ میرسید. و در غیر این صورت حتی اگر یک سال رفت و آمد میکرد امکان چاپ اثرش نبود. شباویز با هوش و درایتی که داشت تصویرگران را جذب کرد و تیراژ بالایی به چاپ رساند و دستمزد اندکی به هنرمند میداد .من اولین کتاب خود «بازی جدید» را در انتشارات شباویز به چاپ رساندم. یک سال رفت و آمد کردم تا کارم را تا حدودی پذیرفت و چاپ کرد.
اما این قیف در برخورد بسیاری از ناشران واژگون است. به این صورت که وارد شدن به سیستم کاری آنان بسیار دشوار است و در عوض هر کاری که پس از ورود انجام دهی چاپ میشود و نظارتی بر کیفیت آن نیست. ناشران دیگر به کیفیت کار نظارت ندارند. فردی که مستعد است و علاقه به همکاری با ناشر را دارد به سختی میپذیرند، پول کمی به او میدهند و این موضوع در شهرستانها بسیار مشخص تر است. تمام سود را ناشر به جیب میریزد.
اما همیشه چاپ اثر با پرداخت دستمزدهای نازل اتفاق میافتد. تصویرگربه میزان حق خود آگاهی ندارد و تصور میکند این عرف بازار است. البته طبیعی است که اولین تجربه با اشتباه در شناختن حقوق فردی همراه است اما این دلیل مناسبی نیست تا ناشران حق تصویرگر را زیر پا بگذارند.
از طرفی تصویرگر برای آنکه همکاری با او را بپذیرند و از سیر هنری مورد نظرش دور نماند مجبور به قبول شرایط موجود میشود. اما تنها راه آن این است که آنقدر اعتراض کنیم تا مسولان به این موضوع پی ببرند که تصویرگران که بار فرهنگی و هنری بازار نشر بر دوش آنهاست، پلههای هرمی را میسازند که مسولان بر بالای آن ایستادهاند. اگر هنرمندان و نویسندگان نبودند، ، هیچ کتاب کودکی منتشر نمیشد. پس تصویرگر و نویسنده بدنه هرم فرهنگ جامعه اند.
در نهایت می توان گفت باید قانونی تصویب شود که فردی که کتابی در دست دارد با خیال آسوده به فعالیت بپردازد و از سوی دیگر کسی هم که چند کتاب در دست دارد از آن ها سرسری نمیگذرد و همه با حوصله به کار میپردازند.