مهدی گنجی در گفتگو با هنرنیوز؛
عدالت در اکران جشنوارهای فیلم «میخوام شاه بشم» رعایت نشد
مهدی گنجی گفت: فیلم مستند «من میخوام شاه بشم» هم در سینمای مستند پخش شد هم در گروه هنر و تجربه احساس بنده این است که در آنجا نگاه دو گانهای وجود دارد.
تاريخ : دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۴۳
مهدی گنجی کارگردان فیلم مستند «میخوام شاه بشم» که در جشنواره فیلم فجر حضور داشت در اولین روز از جشنواره اکران شد از این رو به گفتگو با وی نشستیم.
به نظرت جشنواره فیلم فجر میتاند به دیده شدن فیلمهای مستند کمک کند یا اینکه حضور آثار مستند و همچنین کم توجی و در حاشیه قرار گرفتن آنها در این فستیوال ارزش فیلمهای مستند را پایین میآورد؟
هر فیلم سازی از اکران فیلمهایش در هر جشنواره ای که پتانسیلهای لازم دیده شدن را داشته باشد استقبال میکند و من نیز استثناء نیستم اما نباید فراموش کرد که ساختار طراحی شده برای جشنواره فیلم فجر مربوط به فیلمهای داستانی است و جایی دیده شدن بازیگر می باشد. در تمام جشنوارههای بزرگ دنیا که اصل آنها بر نمایش فیلمهای داستانی است، اکران آثار مستند در حاشیه قرار دارد. اما چیزی که مهم است نحوه اکران و ایجاد عدالت در بین سایر فیلمها است. فیلم مستند «من میخوام شاه بشم» هم در سینمای مستند پخش شد هم در گروه هنر و تجربه احساس بنده این است که در آنجا نگاه دو گانهای وجود دارد. دراین مسیر برای فیلمهایی که در یک بخش هستند ساعتهای اکران خوبی را در نظر گرفتهاند اما برای فیلم من که در بخش هنر و تجربه نیز حضور دارد در جشنواره اکران مناسبی در نظر نگرفته اند. اما با اینکه این فیلم مستند در ساعت یک بعد از ظهر در کاخ جشنواره اجرا شد با توجه به تعداد مخاطبین و نحوه برخورد آنها با فیلم من را راضی کرد. اگر دقت میکردید متوجه میشدید که کسی از سالن بلند نشد و طبق روال این چند ساله فیلم را هو نکردند در صورتی که باید بگویم ارتباط خوبی نیز مخاطبین برقرار کردند. منظورم این است که توانایی این فیلم بیشتر از این میزان اهیمتی است که به آن داده شد.
در بین مستند سازان افرادی هستند که مسیر سوژه را به لحاظ روحی و احساسی به سمتی پیش میبرند تا آن اتفاقی که در نظر دارند توسط سوژه رخ دهد آیا این روش درست است و شخصاً ازاین ابزار استفاده کردهاید؟
به هیچ عنوان فیلمی نمیسازم که سوژه خود را بازی دهم و آن را به سمتی از هیجانات ببرم تا آن اتفاق مد نظرم بیافتد. هیچ وقت فیلمی را با این شیوه نخواهم ساخت. با این روش جهت واقعیت تغییر خواهد کرد. اگر کسی به عنوان مخاطب این احساس را نسبت به فیلم و سوژه پیدا کند که چنین اتفاقی افتاده است حتماً جایی از کار بنده به عنوان کارگردان میلنگد. ما از سینمای مستند انتظاراتی داریم و این انتظارات نشعت گرفته از فیلمهایی است که در طی سالهای گذشته ساخته شده است. در شرایط کنونی نحوه ساخت مستند و نگاه به سوژهها در حال تغییر است و باید خودمان را برای رفتن به آن مسیر آماده کنیم در سایر نقاط جهان که با سینمای مستند آشنایی دارند کارگردانها به سمتی حرکت میکنند تا درام را وارد فیلم مستند کنند. اگر نگاهی به فیلمهای مستند مطرح بیاندازیم متوجه خواهیم شد که آنها دارای قصه و داستان هستند و کمتر پیش میآید که در جشنوارهای همچون ایدفا که مهمترین جشنواره مستند است فیلم مستند را مشاهده کنید که درام نداشته باشد.
قبول دارید که برخی از مستند سازها درام را وارد فیلم خود میکنند در حقیقت چگونه درام وارد یک فیلم مستند میشود؟
البته باید در مورد این موضوع باید در یک جلسه مفصل حرف زد اما به طور کلی کارگردان نمیتواند درام را در فیلم مستند کند و اصلاً کار درستی نیست. کارگردان فیلم مستند باید درام را در فیلم و سوژهاش بیابد و سپس آن را در جهت کاری که میخواهد انجام دهد پرداخت کند. پرداخت با جعل کردن تفاوت بسیاری دارد. مگر میشود کاگردانی سوژهاش را پرداخت نکند. بنده به عنوان یک کارگردان تلاش دارم تا بتوانم از راه درست درام فیلمم را بیابم و آن را متناسب با بستر سینمای مستند و همچنین قواعد و چهار چوب آن اثر پرداخت کنم. بستر سینمای مستند واقعیت است و نباید از آن فاصله گرفت.
چرا مدتی است که فیلم سازی در بخش مستند به صورت تک نفره رواج پیدا کرده است؟
ساخت این فیلم مستند سه سال طول کشید و شخصاً به گونهای فیلم میسازم که به مستند سازی تک نفره معروف است. در چنین شرایطی کارگردان تا آنجا که توانش را داشته باشد میتواند به سوژهاش نزدیک شود و اعتماد آن را که یکی از فاتکتورهای لازم برای کار ما است را جذب کند. من هم برای اینکه این مسیر را به درستی طی کنم مانند بسیاری از همکارانم آزمون و خطای بسیاری انجام دادهام به طور مثال فیلمی ساختهام که هوز آن را جایی نمایش ندادهام. تحقیقهای نظری من در این نوع کار مستند نشان داده است که تاثیرات ذهنی و روحی بهتری میتواند بر روی سوژههای فیلم خود بگذارید و تا سر حد امکان به آنها نزدیک شوید. البته با توجه به هزینههای یک فیلم این نوع فیلم سازی مستند میتواند بسیار به صرفه باشد.
در ارتباط با عباس برزگر که سوژه اصلی فیلم بود چه نکتهای برایت قابل توجه است؟ البته چیزی که خوشحال کننده بود این است که در فیلم از اعتماد سوژهات به نفع فیلم سوء استفاده نکردی و این امر قابل احترام است.
عباس برزگر سوژه اصلی فیلم من که به جرأت میتوانم بگویم تا به این لحظه تعداد زیادی فیلم در مورد آن ساخته شده است فرد بسیار باهوش و ذکاوتمندی است و نمیتوانید آن را بازی دهید چرا که وی به سرعت این موضوع را میفهمد و در همان لحظه جلوی شما را خواهد گرفت. عباس برزگر کم کم از دوستان من شد و در ارتباط با بسیاری از کارهایی که میخواست انجام دهد با من مشاوره میگرفت و در صورت مخالفت من آن کارها را انجام میداد و من از تصمیات وی تصویر برداری کردم نه آن چیزی که من به وجود آوردهام.
کار بعدی مهدی گنجی در ارتباط با چه سوژهای خواهد بود؟
به مدت دو سال است که در مورد دو پرسوناژ تحقیق میکنم و در حال تلاش کردن هستم تا جرآت فیلمبرداری را پیدا کنم چرا که باید به لحاظ تحقیقاتی و همچنین آگاهی لازم نسبت به سوژه به درجهای برسم که راضی شده باشم. این فیلم د مورد دختری است یک بنده انگشت بیشتر ندارد و میخواهد پیانیست شود.