نقدی بر کنسرتهای تلفیقی؛
از جذب مخاطب تا عامهپسندی
این روزها در گوشه و کنار شهر گاه گروههای سنتی و یا پاپ به اجرای کنسرتهایی میپردازند که به طبع هر یک برای قشری از اجتماع خلق شده و سلیقه بخشی از بدنه اجتماع را برای انتخاب سازها، قطعات و ملودیها مد نظر قرار داده اند. در این میان بخشی از کنسرتها نیز تلاش میکنند تا سلیقه بخش وسیعتری از جامعه را پوشش دهند.
تاريخ : دوشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۲۶
اما نکته گروهی هستند که در غالب موسیقی سنتی به فعالیت میپردازند و در نهایت سعی دارند تا سلیقه طرفداران موسیقی سنتی و مدرن را یکجا جلب کنند. این جاست که در صورت استفاده نادرست از ملودیها و ترکیب سازهای بیشباهت و نا هماهنگ هر دو گونه موسیقایی را خرج زیاده خواهی شان میکنند و طرفدارانشان را سردر گم راهی درهای خروجی سالن اجرا.
این روزها اما شیوع این گونه موسیقی البته به نام تجدد گرایی در هنر سنتی به وضوح دیده میشود. اما پرسش اصلی اینجاست که این گونه موسیقایی که نه مار است و نه ماهی به چه سبب پدید آمده و آیا قرار است یک گونه موسیقایی تمام سلایق را پوشش دهد؟
برخی از فعالان در عرصه موسیقی این گونه موسیقایی را حاصل تحول در نگرش به هنر سنتی میدانند. آنان معتقدند که موسیقی سنتی به شکل خالص با نیازهای زندگی امروز اندکی فاصله دارد و به همین سبب است که موزیسین ها میکوشند تا با تلفیق سازهای ایرانی و جهانی این فاصله را پر کنند و مخاطبان را به خود جلب کنند.
عدهای نیز معتقدند که موسیقی ایرانی فاقد حجم و پرسپکتیو است و سازهای غربی به سبب داشتن حجم و بعد قادرند خلأ موجود در موسیقی سنتی را پر کنند. البته این به منطله استفاده از هر سازی در ترکیب با سازهای ایرانی نیست. سازهای ایرانی به سبب قابلیتهای ویژه صوتی با برخی از سازهای کلاسیک همچون ویولون و فلوت قابل ترکیباند. اما در برخی از ترکیبها سازهای جهانی به این دو ختم نمیشوند. استفاده از سازهای مدرن غربی در موسیقی کلاسیک چندان درست و منطقی به نظر نمیرسد. چراکه فرم رازگونه موسیقی شرقی را که برگرفته از عرفان و برآمده از باورهای انسان شرقیست در مواجهه با گونههای موسیقایی غربی قرار میدهد که با چنین نگرشی فاصله بسیار دارند. سازهای قرن بیستمی بیش از آن که گویای معانی والا و مراتب عرفانی و کمال انسانی در ارتباط با عالم بالا باشند و چون سازهای سدههای میانه از مذهب و عناصر فرازمینی وام گرفته باشند؛ برآمده از هیجانات و احساسات آنی انسان معاصر در ارتباط او با زندگی در عصر صنعت و سرعتاند.
در حقیقت همانگونه که تمامی هنرها برگرفته از شرایط اجتماعی عصر خویشاند؛ موسیقی و سازهای تولید کنندهاش نیز بر همین مبنا به وجود میآیند. زندگی در جهان غرب با سرعت بی پایان خود حکایت از جهانی دارد که در آن جای هیچ توقف و تاملی نیست. سازهای کوبهای غربی از انسان شتابزده ای حکایت میکنند که پیوسته درگیر زندگی مدرن و تناقضهای آن با اصل خویش است. در مقابل سازهای شرقی حکایت از انسان زاهدی دارد که در کنه وجود به تدبر و تامل در عالم معنا نشسته است. با این توصیف فهم این مسئله چندان دشوار نیست که عناصر موسیقی سنتی ایران با سازهای مدرن همکناری دلنشینی نداشته باشند و مخاطب خود را درگیر فضایی وهمآلود و سرسامآور کنند. به هر روی به نظر میرسد دانش معناشناسانه در زمینه موسیقی پیش از دست زدن به خلق آثار موسیقایی نیازی غیر قابل انکار است و نمیتوان به صرف داشتن توان نوازندگی یا آهنگسازی بدین کار دست زد! این موضوع کنایه به آن دسته از موزیسینهاست که بدون هیچ منطق خاصی به خلق ملودی میپردازند؛ پیش از آن که آثار موسیقایی سازها را مورد بررسی قرار دهند.