رضا شفیعیجم در گفتگو با هنرنیوز:
بهترین مکان در ایام نوروز برای من تهران است
رضا شفیعیجم گفت: خیلی مکان های شلوغ را دوست ندارم و ترجیه میدهم در تهران بمانم چرا که تهران خلوت دیدنیتر است.
تاريخ : شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۲۴
رضا شفيعي جم متولد ۱۳۵۰ در تهران است پدر وی تهرانی و مادرش اهل کرمانشاه است. او راه هنر را از نقاشي و کشيدن تابلو شروع کرده است. در مدرسه براي جشنها هم تقليد صدا مي کرده و همين زمينه کار را برای او فراهم کرد تا بتواند خودش را برای حضور در عرصه کارهای نمایشی آزمایش کند. تقلید صداهای آشنا و شخصیت های کارتونی که دیگران آنها را می شناختند از کارهایی بود که او دوست می داشت و انجام می داد.
رضا شفیعی جم هنرمندی است که به واقع دل های مردم را به دست آورده و مدتی است که در آثار تلویزیونی کمتر شاهد حضور آن هستیم. در مصاحبه قبلی که هنرنیوز با این هنرمند داشته است وی دلیل کم کاری اش در تلویزیون را نبود بودجه مناسب و بودن فیلم نامههای ضعیف عنوان نمود.
این روزها یکی از آثاری که می توان رضا شفیعی جم را در آن دید مجموعه «شوخی کردم» به کارگردانی مهران مدیری است. این مجموعه از آیتم های گوناگونی درست شده که در برخی از آن ها شفیعی جم حضور دارد. یکی از آیتم هایی که در همان اولین قسمت ها بسیار پر بیننده شد قسمتی بود که او چهره یک جغد را با خلاقیت در چهره اش نمایان کرد که مخاطبان را شوق آورد تا حدی که در فضای مجازی دانلود این قسمت از مجموعه شوخی کردم بسیار بالا رفت.
او بازیگری خلاق است و گواه این مطلب بنده می تواند تیپ های گوناگونی باشد که وی آن ها را خلق کرده و امروز با گذشت زمان طولانی هنوز در ذهن مردم باقی مانده است. سخت است که شما هنرمندی باشید که هم کودکان دوستتان داشته باشند و هم بزرگترها اما این بازیگر دل نشین توانسته است به این مهم دست پیدا کند.
ما او را از مجموعه «ساعت خوش» با بازیکردن در نقش «کاراگاه درک» شناختیم که شباهت ظاهری او به آن شخصیت اصلی فیلم زیاد بود که آن آیتم با بازی دل نشین وی جذاب و دوست داشتنی شده.
او را در مجموعههای «این چند نفر» در نقش هژیر، در «شب های برره» با کیوون، و بامشاد «نقطه چین» خوب به یاد داریم. به همین بهانه و هم چنین ایام نوروز ۱۳۹۳ هنرنیوز با وی به گفتگو نشسته تا کام مخاطبان و دوست دارانش را شیرین کنید.
دوست دارید در عید کجا بروید؟ آیا مکان خاصی را در نظر دارید؟
من شخصاً تهران خلوت را دوست دارم و همانطور که میدانید من مکانهای خلوت را بیشتر میپسندم آن هم تهران که در روزهای عید خلوت می شود و این خلوتی برای من دیدنی تر از خیلی چیزهای دیگر است در این روزها جاده ها بسیار شلوغ است و با توجه به هزینههایی که در این دوران دوبله و سوبله می شود خیلی علاقه ندارم از تهران خارج شوم این شرایط برای من حاکی از این است که من تصمیم بگیرم که در همین تهران بمانم چرا که تهران را در عید دوست دارم.
حالا که قرار است در تهران بمانید و از طرفی هم از شلوغی که فراری هستید مکان های دیدنی تهران را میشناسید که وقت تان را در آنجا بگذرانید؟
من متاسفانه مکانهای دیدنی تهران را آنطور که باید و شاید نمی شناسم وخیلی هم به دیدن شان نرفتم تهران در این روزها برای من از هر نظر که فکر میکنم بهتراست و تقریباً هم سرم شلوغ است و دید و بازدیدهایی که انجام میدهم و میهمانیهایی که در این ایام می روم برایم لذت بخش و دوست داشتنی است.
مطمئناً به دلیل حرفه ای که دارید به نقاط مختلف ایران سفر کرده اید کدام یک را بیشتر میپسندید؟
دقیق نمی توانم به سوالتان جواب دهم و حضور ذهن دقیقی ندارم که پاسخ روشنی بدهم اما هر مکانی زیبایی خودش را دارد و مطمعناً قشنگ است.
شاید جالب باشد که بدانیم خالق نقش بامشاد چه غذای محلی را دوست دارد؟
در بین قضاهای محلی فکر میکنم که جوجه ترش را بیشتر از همه دوست داشته باشم.
راستی جزو آن دسته از هنرمندانی هستید که فقط عاشق کویر یا یک جای بخصوص هستند یا نه از هر جایی به وقتش دیدن میکنید و لذت میبرید؟
اگر قرارباشد برای گردشگری مکان خاصی مانند کویر، دریا و یا هر جای دیگر را انتخاب کنم ابتدا به این فکر میکنم که در حال حاضر احساسم چه میگوید و در اصطلاح باید ببینم مود کجا را دارم تا به آنجا بروم. تعصب خاصی به مکان و فضای تفریحی ندارم چون همانطور که گفتم هر جایی قشنگی خودش را دارد براساس احساسی که دارم مکان تفریحیام را انتخاب میکنم.
یعنی درحقیقت در لحظه تصمیم میگیرید؟
هر بار که قصد سفر میکنم باید به خودم رجوع کنم تا ببینم دلم چه می گوید. هیچ وقت این گونه نبوده ام که بگویم من فلان مکان را دوست دارم و باید به آنجا بروم. البته زمان هم خیلی تاثیر دارد مثلاً مانند ایام عید که همه جا شلوغ است و در جادهها نمی شود رانندگی کرد ترجیح می دهم در همین تهران در خانهام بمانم به دید و بازدید های مرسوم خانوادگی ام برسم البته اگر درگیر کاری نباشم.
گفتگو: علی اکبر دهبان