هر چند همچنان آداب و رسوم گذشته در روستا زالوآب حکم فرما است اما فصلی بودن روستا و رفتن اهالی با آمدن فصل سرما به جای دیگر حس و حال قدیم را در این روستا زنده نمیکند.
به گزارش هنرنیوز، برای رسیدن به روستای زالو آب، باید از کرمانشاه به سمت کوههای پراو حرکت کنی کوهای مستور از برف. یک سری روستا در مسیر راه دیده میشود که در زمان شاه تخلیه و تبدیل به پادگان شده است اما پس از انقلاب دوباره سکنهی آن به روستاهایشان بازگشتند. روستاهایی با اهالی بسیار خونگرم مثل قلعه امدید، تلخه، برناج و زالو آب. از شهر كرمانشاه که حرکت کنی با عبور از تنگه كنشت تا روستای زالو آباد حدود ۱۲ كيلومتر فاصله است، اما چون تنگه كنشت منطقهای نظامی است. بنابراین باید از مسیر روستای برناج که روی تپهای بلند واقع شده است به روستای زالوآب رسید. اگر از تاق بستان یا روستای ظفر کرمانشاه بخواهی پیاده به این روستا سفر کنی، سه ساعتی پیاده طول میکشد. برای رفتن به زالوآب از كرمانشاه، بعد از عبور از شهر بيستوون و حركت به سمت سنقر، وارد روستای برناج شده و پس از عبور از سراب زيبای برناج به روستای قلعه میرسيد كه دقيقا تا اين روستا جاده برای عبور ماشين وجود دارد اما پس از عبور از این روستا بايد با پای پياده به سمت روستای زالوآب رفت. حدودا از روستای برناج تا خود روستا ۸ كيلومتر فاصله است.
ارتفاعات مستور از برف شمال پراو چشم همگان رو به خود خیره میکند. این ارتفاعات محل آبگیری سراب برناج جزو پرآبترین سرابهای استان کرمانشاه است که این احتمال میرود که غاری بسیار بزرگ در این منطقه وجود داشته باشد که این حجم عظیم آب را از خود عبور داده است. ( سراب = چشمههای بسیار بزرگ که خاص مناطق آهکی هستند و سر منشا آنها معمولاً غارها هستند ) آب سراب به حدی زياد شده بود كه حتی روی جاده را هم خيس میکند.
به دلیل محصور بودن زالوآب در بین کوهها راه دسترسی به آن وجود ندارد. اما وجود قهوهخانه و کاروانسرایی قدیمی گواه این مطلبند که این روستا در قدیم برای خود رونقی داشت چرا که محل عبور کاروانهایی دشت بیلهور و منطقه دینور به کرمانشاه بود و البته زالوآب نزدیکترین راه دسترسی. پیران روستا از کاروانهایی خاطره دارند که بارهای انگورشان را سوار بر چهارپایان از این روستا به کرمانشاه میبردند. آنها خستگی راه را در قهوهخانه به در میکردند و اگر از راهی دورتر کوهها را پیموده بودند شب را در کاروانسرا به سر میکردند و سپس راهی ادامه مسیر میشدند.
زالوآب محصور در کوهها سالیان سال است که از مسافرانش تنها با جاده مالرو پذیرایی میکند اما هنگامی که جاده میانراهان - جادهای آسفالته بین سنقر و کرمانشاه – احداث شد، تردد ماشین بیشتر شد و به دنبال آن اندک اندک از رونق این روستا هم کم شد تا آنجا که به روستایی کم اهمیت برای گذراندن ییلاق در فصل بهار و تابستان تبدیل شد. به گونهای که کورسوی خانههای روستا تا اواخر مهرماه به امید چرای گوسفندان و بزان در زمینهای محدود کشاورزی روشن است.
آنچه این روستا را به دلیل نداشتن جاده دسترسی همچنان جذاب کرده است بکار گیری خیش، گاو آهن، داس و وسایل کشاورزی و زندگی به سبک هزار سال پیش است. زالوآب همچنان برق و آب ندارد. پس خیال اهالی از داشتن یخچال، پنکه، جارو برقی، تلفن، اینترنت و ... هر آنچه که ذهن بشر امروز را خدشهدار میکند، راحت است. برای همین است که همچنان دوغ مشکهای پوستی زالوآب که گوسفندانش از مراتع سرسبز این خطه بهره بردهاند، مزهی دیگری دارد.
پیش از رسیدن به زالوآب از دره سیزده خرآن( خر با کسره زیر در گویش کردی به معنی چرخیدن است و دلیل انتساب دره به این نام پر پیچ و خم بودن دره است) درهای مارپیچ و بسیار سرسبز با درختان سر به فلک کشیده و گیاهان خودرو و مراتع سبز عبور میکنی.
محل نگهداری گوسفندان هم جالب توجه است. در زالوآب ۲۰ تا ۳۰ خانوار زندگی میکنند. آنها در دل کوه زاغههایی کندهاند که به مکانی گرم برای گوسفندان هنگام سرما و بارندگی بدل شده است. چشمه و نهر نزدیک روستا منبع تأمین آب آشامیدنی است. آبی سرد و گوارا که خستگی را از تن هر جانداری به در میکند.
مردم آن به زبان کردی صحبت میکنند و از ایل پایروند هستند. گویش محلی کردی متمایل به لکی که یک نوع از گویشهای کردی است و به همین نام پایروندی شهرت دارد.
مرغوبترین روغن معروف کرمانشاهی از محصولات این ایل است.
سالهای قبل آقای مقدم نامی به همراه دو نفر دیگر راهی این روستا شده بودند و با محصولات دام این منطقه پنیر لیقوان درست میکردند در حلب میگذاشتند و به فروش میرساندند. هرچند دو سه سالی است که دیگر این آدمها را به این منطقه رفت و آمد ندارند.
زنان و مردان زالوآب همچنان با لباس محلی در روستا رفت و آمد میکنند. هر چند همچنان آداب و رسوم گذشته در روستا حکم فرما است اما فصلی بودن روستا و رفتن اهالی با آمدن فصل سرما به جای دیگر حس و حال قدیم را در این روستا زنده نمیکند. چند سال پیش با هزینه بسیار برای آنها دکل برق کشیده بودند. اما سیمهای برق دزدیده شد و در نهایت این روستا چشمش به اختراع ادیسون تا کنون مزین نشده است.
زیرانداز اهالی قالی و زیلو و گبههایی است که اهالی خودشان میبافند. اهالی از تکنولوژی جدید تنها آنچه را که میتوان سوار اسب و قاطر کرد، بهره بردند.
در مزارع کم مساحت زالوآب گندم، جو، نخود، شبدر و علوفه کاشته میشود. به دلیل نبود راه ماشین رو کشاورزی کاملاً به روش بومی پدران ایران زمین با خیش و گاوآهن انجام میشود.
از محبوبترین غذایهای زالوآب ترخینه است که بلغور گندم را با ماست چکیده مخلوط کرده و مقداری سبزی معطر به آن میزنند و کنار آفتاب خشک میکنند و سپس هنگام مصرف آنرا خیس کرده و میپزند. بعد با نعناع و پیاز داغ میخورند و با آن آش ترخینه درست میکنند که این هنر مادرانمان را نشان میدهد که چگونه گندم و لبنیات را برای مدت طولانی با این روش نگهداری میکردند.
اگر روزی هوس کردید از شهر دل بکنید و سری به روستا بزنید زالوآب از آن روستاهایی است که شما را به عمق خاطرات میبرد.
مریم اطیابی