فیلم سینمایی «دهلیز» به عنوان نخستین تجربه کارگردانی «بهروز شعیبی» این روزها در حال اکران عمومی در سینماهای تهران و شهرستانهاست. اثری که به گرفتاریهای یک خانواده سه نفره (پدر، مادرو پسر خردسال) میپردازد. خانوادهای که به دلیل مشکلی ناخواسته که پدر خانواده آن را مرتکب شده است باید تاوان سختی به نام اعدام و قصاص را بپذرند. این فیلم سینمایی روایت زندگی زنی به نام «شیوا» با بازی «هانیه توسلی» است که در غیاب شوهراش «احمد» با بازی «رضا عطاران» که پنج سال است که در زندان به دلیل قتلی ناخواسته به سر میبرد، سرپرستی خانواده و پس خرسالاش به نام «امیر علی» با بازی «محمدرضا شیرخانلو» را بر عهده گرفته و شرایط را فراهم میکند تا پسرشان کمتر به لحاظ مادی و روحی احساس کمبود کند. شیوا در مسیر حفظ کانون خانواده خویش در غیاب شوهراش علاوه بر اینکه نباید روحیه لطیف ئ شکننده زنانه خود را حفظ کند باید تکیهگاه مطمئنی هم برای پسراش باشد که در ناامیدی و یاس حاصل از نبود پدر در خانه به سر میبرد و باید نبود او را به نوعی برای او پر کند. ضمن اینکه باید هزینههای خانواده را نی در نبود پدر خانواده او با کارکردن تامین کند. از سویی هدف بزرگتری مثل تلاش برای جلب رضایت خانواده مقتول را نیز هرروز و ساعت و حتی ثانیه باید دنبال کند. شیوا به عنوان قهرمان زن این فیلم با از خود گذشته که در طول فیلم برای مخاطب انجام میدهد. باعث میشود که مخاطب هر لحظه با او همراه شود.
فیلم مرد خانوادهای را به مخاطب نشان میدهد که شغل معلمی دارد در پشت میلههای زندان به سر میبرد. فیلمساز به مخاطب با نمایش این معلم یاد آوری میکند که اشتباه یک لحظه برای هر کسی اتفاق میافتد و خوب یا بد آن نگاه به شغل یا حرفه، فقر یا پولدری، زیبایی یا زشتی و... کسی نمیکند و در هر صورت اتفاق آن میتواند یک خانواده را تا مرز نابوی و متلاشی شدن پیش ببرد. در این فیلم هم این اتفاق برای معلمی میافتد و زندگی خانوادهای به باد میرود. اما در این فیلم اگر از خودگذشتگی مادر خانواده نبود، شاید مرد به قصاص و اعدام و زن نیز به دنبال زندگی تازه و جدید خود میرفت و پسر خردسال نیز در بیپدری با ناپدری خود زندگی میکرد اما در طول فیلم مخاطب به عینه میبیند که مادر خانواده مدام با صبر، از خودگذشتگی، فداکاری و کوشش شبانه روزی خود نه تنها کانون خانواده را در پایان حفظ میکند بلکه نمادی از یک قهرمان برای مخاطب خود را معرفی میکند و باعث میشود که دوباره خانواده شکل جدید و تازهای به خود بگیرد و پدر به آغوش خانواده بازگردد.
دهلیز به معنای دالان، راهتنگ وباریک ودراز در فرهنگ لغت به کار رفته است و به نظر میرسد هدف فیلمنامه نویس و کارکردان اثر با انتخاب این نام برای فیلم خود تاکید برای این نکته مهم بوده که شیوا برای رسیدن دوباره به خوشبختی و امید باید دالان و راه سخت و ناهمواری را طی میکرده تا به پیروزی و خوشبختی دوباره برسد. دالانی که صبرو امید تنها راه عبور از آن بوده است. در واقع «دهلیز» به خانوادهای میپردازد که تا مرز فروپاشی به دلیل قتلی ناخواسته پیش میرود، اما با امیدواری مادرخانواده مشکلات یکی پس از دیگری حل میشوند و خوشبختی دوباره به کانون خانواده باز میگردد. پرداختن به مفاهمی چون: قصاص، خانواده، نقش انکار ناپذیر پدر و مادر در کنار فرزندان، محبت، دوستی، گذشت، فداکاری، صبر، تعهد، وفاداری، ارزشهای خانوادگی، انسانیت، امید، فقر و... در این فیلم گواه این نکته مهم است که خانواده یعنی زیستن پدر و مادر و فرزندان در کنار یکدیگر و اگر به هر دلیلی این زیستن در کنار یکدیگر قطع شود میتواند آسیبهای روحی و روانی شدیدی را در پی داشته باشد. چرا که خانواده از پدر و مادر تشکیل شده و در غیاب هر کدام از آنها این نهاد مستحکم و پایدار میتواند تا مرز متلاشی شدن پیش رفته و به نوعی در معرض از نابودی کامل قرار گیرد.
دهلیز در شرایط امروز سینمای ایران به نوعی ریسک تهیه کننده و کارگردان جوانی است. که کوشش میکند حرفهای جدیدی برای سینما داشته باشد. چرا که در طی این سالها برخی از فیلمسازان دست به ساخت فیلمهای سطحی، ضعیف و معمولی زدند، که مخاطب نسبت به سینما بدبین شده بود و دوست نداشت پول خود را بیهوده برای تماشای برخی از فیلمها خرج کند. در واقع امروز مخاطب سینمای ما خسته از تکرار مکررات و گفتههای بیش از اندازه کلیشهای دوست دارد که هنرمندان در آثار سینمایی خود با ساخت احیانا آثار سطحی و ضعیف به هوش و سوادشان توهین نکنند ودر درجه دوم فیلمهایی تولید کنند که ارزش تماشا کردن در سالنهای سینما را داشته باشند.
یادداشت از علی یعقوبی