مصلحت‌انديشي در جوايز ادبي
مصلحت‌انديشي در جوايز ادبي
حسن گوهرپور در سرمقاله روزنامه ملت ما آورده است:انگار تمام فعاليت‌هاي ما با مصلحت‌انديشي قرين شده، آنچنان كه سياست و رفتار حاكم بر روابط سياسي بر تمام فعاليت‌هاي كشور سايه انداخته است. ادبيات و فرهنگ اگر چه رابطه‌اي مشترك با سياست دارند؛ اما منطق حاكم بر سياست نبايد بر ادبيات سيطره داشته باشد. در جوايز ادبي سراسر دنيا؛ دوگونه رويكرد وجود دارد؛ برخي جوايز صرفاً جايزه‌هاي «حركت‌ساز» در ادبيات هستند و برخي ديگر پيرو جرياناتي غيرادبي و تاييدكننده آنها. حالا بايد ببينيم جايزه «جلال» قرار بوده كه از كدام گروه جوايز ادبي باشد.
 
تاريخ : شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۳۶

چند روز پيش آيين پاياني اين جشنواره برگزار شد؛ اما هيچ اثري به عنوان برگزيده معرفي نشد. اين رخداد بيش از آن‌كه بيانگر تساوي ارزش ادبي آثار باشد، اين نكته را به ذهن متبادر مي‌كرد كه مصلحت‌انديشي بر داوري‌هاي ادبي حاكم است. حال اين پرسش كه مصلحت‌انديشي از كجا مي‌آيد موضوعي است كه بايد در باب آن مواردي را ذكر كرد. نخستين موردي كه ممكن است در اين مصلحت‌انديشي‌ها مطرح باشد ارتباط داوران با برخي از اين نويسندگان است و اين‌كه توقعاتي ممكن است در اين بين ايجاد شود؛ اگرچه نام داوران معرفي نمي‌شود؛ اما به هر حال نام آنها تا حدودي مي‌تواند مشخص باشد.
دومين مسئله شايد اين باشد كه برگزيده شدن يك اثر، موقعيت ممتازي را براي مولف و صاحب اثر ايجاد مي‌كند كه اين ممتاز شدن، به نفع عده ديگري نيست؛ و سوم اين‌كه باقي شركت‌كنندگان ناراضي از برگزار‌كنندگان خواهند شد و ناراحت از داوران، اما آيا اين بايد سرنوشت يك جايزه ادبي مهم و «حركت‌ساز» در كشور باشد. بسياري از جوايز مهم ادبي در دنيا از دو سويه اهميت دارند؛ سويه اول اهميت تبليغاتي - اجتماعي و سويه دوم اهميت مالي. اساساً جوايز ادبي از طرفي انديشه مولف و كتاب را منتشر و از طرف ديگر به پاس سال‌ها تلاش مولف، موقعيت مالي مناسبي براي او ايجاد مي‌كند. 
جايزه‌هاي ادبي مهم دنيا هم به اين دليل اهميت دارند كه اثري را به عنوان شاخص معرفي مي‌كنند و ممكن نيست به‌طور مشترك جايزه بزرگ يك دوره را بين چند اثر تقسيم كنند. اين كار غير از مصلحت‌انديشي معناي ديگري ندارد. جايزه جلال اگر مي‌خواهد معياري باشد براي جايزه‌ها و سليقه ادبي برخي اهالي ادبيات در ايران، بايد حركت‌سازي كند، حركت‌سازي نيازمند جسارت است و جسارت هزينه‌هايي دارد كه بايد آن را شناخت و بهاي آن را داد. در شرايط فعلي و جريانات حاكم بر ادبيات ايران، نبايد با مصلحت‌انديشي جوايز ادبي را به تكثر در انتخاب‌ها برد.
در جامعه ادبي امروز ايران بخش اعظمي از جوايز ادبي به دلايل مختلف يا برگزار نمي‌شوند يا اجازه برگزاري به آنها داده نمي‌شود؛ در چنين شرايطي جوايزي مانند جايزه جلال هم، با نگاه‌هاي يك‌سويه به سمتي مي‌روند كه از حالت شاخص بودن و معيار بودن خارج مي‌شود.البته اگر اين پيش‌فرض را پذيرا باشيم كه جايزه جلال اساساً حركت‌ساز بوده بايد اين نكته را هم قبول كنيم كه جايزه حركت‌ساز بايد استقلال راي و تلاش براي بزرگنمايي تبليغاتي يك اثر و مولف را هم داشته باشد.
چرا بايد ۱۱۰ سكه كه چندان هم براي يك عمر تلاش ادبي يك نويسنده مبلغ زيادي نيست بين چند نفر تقسيم شود؛ چرا نبايد هیئت داوران استقلال راي و توان تصميم قاطع نداشته باشند كه يك اثر را حتي اگر به لحاظ ادبي متوسط هم باشد به عنوان معيار و شاخص معرفي كنند؛ اين كار باعث اعتبار بيش‌تر جايزه مي‌شود.
جايزه‌اي كه هر سال برگزيده نداشته باشد نمي‌تواند جايزه‌اي شاخص باشد و البته جايزه جلال هم نبايد به اين‌سو كشيده شود. جوايز غيردولتي در كشور بسيار خوب عمل كرده و در اغلب موارد برگزيده معرفي كرده‌اند حتي اگر چندان در جامعه ادبي هم تاثيرگذار نبودند. در اين راستا جايزه‌هاي دولتي بايد تلاش بيش‌تري داشته باشند تا بتوانند براي مخاطب كتابخوان كشور ذائقه‌سازي كنند.

کد خبر: 50185
Share/Save/Bookmark