ابراز تردید در مورد لطیفههای دوران اشکانی
یک استاد زبانشناسی نسبت به برداشت پروفسور لیوشیتز از کتیبههای لاخ مزار مبنی بر طنز آمیز بودن آنها ابراز تردید کرد.
تاريخ : سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۶:۰۷
به گزارش هنرنیوز به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری نشست تخصصی زبانشناسی با موضوعات «آمیزش اطلاعات ساختی و تلفظی در ساختهای معرفه و جمع درگویش کرمان» و «کتیبههای لاخ مزار، لطیفههای پارتی یا پیامهای درستدینی مزدک» امروز سه شنبه برگزار شد.
در این نشست که با حضور جمعی از اساتید و دوستداران این رشته در آمفی تئاترپژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار شد، رسول بشاش عضو بازنشسته هیأتعلمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری به ارائه مقالهای با عنوان «کتیبه های لاخ مزار، لطیفه هایپارتی یا پیامهای درست دینی مزدک» پرداخت.
او اظهار داشت: در پی انتشار مقاله پرفسور لیو شیتز (livshits) با عنوان «لطیفههای پارتی» و برداشتهای وی از مضامین کتیبههای سنگ نگاره لاخ مزار –بیرجند که مغایرتهای کاملا متفاوتی با آنچه من از کتیبهها خوانده وبرداشت کردهام دارد، وظیفه خود دیدم تا در روشن شدن و رفع ابهامات موجوددر خوانشهای متفاوت توضیحاتی را ارائه کنم.
این استاد زبانشناسی در ادامه با مقایسه قرائتهای خود و لیوشیتز از کتبیه های لاخ مزار تصریح کرد: بعید است که کتیبههای لاخ مزار و خوسف بیرجند به گفته لیوشیتز توسط چند جوانک معمولی که فرهیخته نبودند و وظیفه راهنمایی رهگذران در کوهها و درههای آن مناطق را در زمان اشکانی به عهده داشته اند نوشته شده باشد.
وی خاطر نشان ساخت که با توجه به شرایط حاکم بر جامعه در آن زمان بعید میدانم این کتیبهها در یک حال و هوای طنز و شوخی با آن خط خوش نگاشته شده باشد.
یدالله پرمون عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری دیگرسخنران این نشست با بیان مطالبی در خصوص آمیزش اطلاعات ساختی و تلفظی درساختهای معرفه و جمع در گویش کرمان گفت: بسیاری از واقعیتهای زبان شناختیدر گویشهای ایران وجود دارد که با آنها میتوان روی نظریههای زبان شناسی بحث کرد.
او با طرح ۲پیکره شامل، ساختهای جمع و معرفه در اسمهای مختوم به همخوان (حروف بیصدا) و ساختهای جمع و معرفه در اسمهای مختوم به واکههای (حروف صدا دار) غیر از واکه نیم بسته پیشین به نمونههایی از گویش کرمانی پرداخت.
این استاد زبانشناسی با جمع بندی موارد مطرح شده تصریح کرد: گاهی اوقات راهبردی که برای رفع ثقل از ماده تلفظی و تسهیل تلفظ آن از سوی گویش وران زبان خاص اتخاذ میشود، به ایجاد خلاءدر کاربرد اطلاعی دستوری منجر میشود به گونهای که تقطیع تکواژی (تجزیه کردن کوچکترین واحد زبان) ماده تلفظی پردازش شده نهایی (بازنمایی آوایی نهایی) در قالب ستاک و وند ناممکن میشود و بازنمایی آوایی مورد اشاره، صرفا در درون خود، اثری از آن اطلاع ساختی را حفظ میکند که با تکیه بر آن این مقوله ساختی بازشناخته میشود.