تكديگري به سبك سينمایی
چرا فيلم جديد «عطاران» بر خلاف پيشبينیها فيلم موفقی نيست؟
منبع : روزنامه جوان
تاريخ : يکشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۴۸
«دراكولا» نه كارگرداني دارد نه بازيگري، نه فيلمنامه دارد نه مسير، تنها نقشهاي براي پول درآوردن دارد؛ نقشهاي كه تا كنون به خوبي جلو رفته است و در اين بازار شام شوراي پروانه نمايش كه ميتوانست به خوبي نقش شهرداري سينما را براي جمعآوري و پاكسازي چهره هنر كشور از چنين فيلمهايي اجرا كند بايد ناديده گرفت، چون تكديگري كه جزئي از «هنر خلاق» براي پول بهدست آوردن است، نيازمند آزادي و امنيت است.
هر بار كه سينما ميروم، بيشتر پشيمان ميشوم، انگار تنها براي بهدست آوردن پول تصاوير خلق شدهاند نه ارائه اثري زيبا؛ تصاويري كه هر پلانش تيري به قلب مخاطب است، زيرا براي هر ريالش عرق ريخته است. به راستي بايد درباره كدام هنر صحبت كنيم و يا كدام يكي را نقد كنيم؛ هنري كه خلق شده است تا تجربه جديدي به مخاطب ارائه دهد و يا تصاويري از يك دورهمي. به هر حال بايد نقد شود، اما اولي با فرم سينمايي و ديگري نگاهي به معضل اجتماعي به نام «تكديگري» كه آخرين اثر رضا عطاران، دراكولا از جنس دومي است. تكديگري در جامعه روشهاي مختلفي دارد، گاهي در چهره يك معتاد، گاهي در نقش يك بيكار و گاهي در ظاهر يك مجنون حتي به قيمت درآوردن شلوار، مسئلهاي كه عطاران به خوبي با فيلم دراكولا به نمايش گذاشت. او نشان داد براي پول در آوردن نياز به تلاش زيادي نيست، تنها با چند سكانس از دستشويي، چند ديالوگ درباره فضاي مجازي با ميزانسني مملو از دود ميتوان در قامت يك بازيگر و يا يك كارگردان از مردم پول گدايي كرد و مانند تمامي تكديگرها در خارج از لوكيشن كاري خود، پز پولدارياش را بدهد. تكديگران هميشه در يك لوكيشن با يك ميزانسن و البته با يك نوع ديالوگ هنر خود را به نمايش ميگذارند، مسئلهاي كه كارگردان فيلم دراكولا هم از آن مستثنا نميشود و عطاران اينبار هم مجبور ميشود به لوكيشن دلخواه و البته ثابت خود، يعني دستشويي روي بياورد و با در آوردن شلوارش از مردم طلب پول كند. البته آفت اين شغل مطمئناً ثابت بودن در يك فضا و نقش است، چون مردم تنها يك بار فريب اين نماها را ميخورند و بار ديگر نهتنها پولي جلوي كسي نمياندازند، بلكه نگاهي ترحمبرانگيز به شخص دارند؛ نگاهي كه براساس اشكار شدن نقشه تكديگران براي جيب مردم نمايان ميشود. فيلم عطاران يك دورهمي زننده با ادا و اطوارهاي مسخره و گاهي شوخيهاي بيمزه و البته جنسي است. «دراكولا» درباره (كلمه «قصه» در اينجا بيشتر شبيه يك شوخي است مثل تمامي آثار ايراني پس از آوردنش پرهيز ميكنم) يك فرد مجهول الهويه و مظلوم است كه نه خونآشام است، نه انسان.
زماني با خون آرامش بهدست ميآورد، اما حالا با ترياك، البته به انسانها درس اخلاق ميدهد و نصيحت ميكند، از بدي دروغ و اعتياد گرفته تا مشكلات جامعه ديالوگ ميپراند و براي بهتر نشان دادن اين مظلوميت، دراكولاي ظاهري فيلم توسط انسانها به دام اعتياد كشيده ميشود و تنها راه رهايي از اين معضل، كشتن ساقي خود است؛ ساقي كه كارگردان فيلم هم گيرش افتاده است و اينبار به جاي مواد به او پول ميدهد تا خراب و نابودش كند. در هر حال «دراكولا» نه كارگرداني دارد نه بازيگري، نه فيلمنامه دارد نه مسير، تنها نقشهاي براي پول درآوردن دارد؛ نقشهاي كه تا كنون به خوبي جلو رفته است و در اين بازار شام شوراي پروانه نمايش كه ميتوانست به خوبي نقش شهرداري سينما را براي جمعآوري و پاكسازي چهره هنر كشور از چنين فيلمهايي اجرا كند بايد ناديده گرفت، چون تكديگري كه جزئي از «هنر خلاق» براي پول بهدست آوردن است، نيازمند آزادي و امنيت است.
مهدی خرامان