هارونيه يگانه اثر برجاى مانده از شهر باستانى طوس
آیا هارونیه زندان بوده است؟
هارونيه يگانه اثر برجاى مانده از شهر باستانى طوس
در ۲۵ كيلومترى شمال غربى مشهد در حاشيه جاده مشهد طوس، بنايى ناشناخته و پررمز و رازی قرار دارد. بقعه هارونيه‏ بنايى است مكعب شكل و آجرى كه در قلب دشت طوس واقع گرديده است.
 
تاريخ : يکشنبه ۶ فروردين ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۱۱


به گزارش هنرنیوز؛ در ۲۵ كيلومترى شمال غربى مشهد در حاشيه جاده مشهد طوس، بنايى ناشناخته و پررمز و رازی قرار دارد. بقعه هارونيه‏ بنايى است مكعب شكل و آجرى كه در قلب دشت طوس واقع گرديده است. اين بنا از نظر عظمت، قطر پايه‏ ها، قدرت ايستايى در كف و گنبد داراى معمارى خاص است و توجه به اين نكته كه هارونيه يگانه اثر برجاى مانده از شهر باستانى طوس است، اهميت آن را مشخص‏ تر می سازد.

تاريخچه شهر طوس: طوس نام ولايتى بسيار كهن است. فردوسى در شاهنامه بنيانگذار اين شهر را طوس پسر نوذر معرفى می كند حال آن كه حمدالله مستوفى بنياد طوس را به جمشيد پيشدادى نسبت می دهد و نظر مى‏ دهد كه پس از ويران شدن آن شهر، طوس دوباره آن را آباد گردانيد. اين ولايت هميشه مورد توجه جهانگردان بيگانه قرار داشته است و محققان داخلى و خارجى بويژه در خلال صد سال گذشته راجع به بنياد، ترقى و زوال آن سخن رانده‏ اند. از نوشته‏ هاى مهمترين مورخان و جغرافيدان هاى اسلامى چنين برمى‏ آيد كه در نخستين سده‏ هاى اسلامى ناحيه طوس چهار شهر مهم داشته است، رادكان، طابران، بزدغور (طرقبه) و نوغان. بلاى هجوم مغول ولايت طوس را مانند ديگر نواحى خراسان ويران ساخت. ابتدا طابران و نوغان به دست تولى پسر چنگيز با خاك يكسان گرديد، اما چون اكتاى بر سرير پدر تكيه زد و موجهاى قهر و غضب مغولان فرو نشست مهاجمان پيروز به ترميم ويراني هاى طوس پرداختند و آن ناحيه قرارگاه حكمرانان مغول شد. در دوره تاخت‏وتاز تيمور، طوس يكى از ولاياتى بود كه مردمش دست از جان شسته، در برابر لشگريان تيمور پايدارى ورزيدند. طبق نوشته‏ هاى پاره‏ اى از مورخان در قتل‏ عامى كه به دنبال گشودن دژهاى طابران و نوغان به سال ۷۹۱ ه . ق . روى داد در حدود ده هزار نفر كشته شدند به طورى كه در كنار دروازه هر يك از شهرهاى طوس مناره‏اى از سرهاى بريده برپا گرديد. با آن كه در زمان سلطنت‏ شاهرخ و بازماندگان تيمور كوشش هايى براى آباد كردن پاره‏ اى از شهرهاى ولايت طوس صورت گرفت، اما مسلما هيچ كدام از شهرهاى چهارگانه آن ولايت از ويراني هاى ترميم‏ ناپذير سال ۷۹۱ ه . ق كمر راست نكرد، به طورى كه حافظ ابرو كه در اواخر قرن نهم ولايت طوس را ديده است، شهرهاى آن را با عنوان قصبه وصف كرده است. مردمى كه در برابر سپاهيان درنده‏ خوى ميران شاه جان سالم بدر برده بودند، به قريه سناباد پناهنده شدند، و ظاهرا از آغاز قرن نهم هجرى طوس ويران شد و مشهد امام هشتم شيعيان به جايش رونق گرفت. با گردانيدن نهرهايى كه به طابران و نوغان مى‏ رفت فناى آن ناحيه حتمى شد. به طورى كه امروز از آن ولايت آباد و باشكوه جز ويرانه‏ هاى ارگ طوس، در شمال غربى شهر مشهد، چيزى برجاى نمانده است.

تاريخچه بنا: بناى هارونيه چنان كه گفته شد تنها بناى بازمانده از شهر كهن طوس است. عوام آن را به نام «زندان هارون‏» مى‏ شناسند و احتمالا به اين دليل هارونيه‏ خوانده مى‏ شود، حال آن كه نه تنها بنا از لحاظ شكل و نقشه هيچ گونه شباهتى به زندان ندارد، بلكه طبق مستندات تاريخى نمى‏ توان هيچ گونه ارتباطى بين اين اثر و هارون‏ الرشيد خليفه عباسى يافت; زيرا هارون در سال‏۱۹۳ ه . ق. وفات يافته است در حالى كه اصل بنا را با توجه به شكل معمارى، از دوره ايلخانى (قرن هشتم هجرى) مى‏ دانند كه بخشهايى در دوره تيمورى به آن الحاق شده است. از طرف ديگر به دليل تشابه سبك معمارى بنا به معمارى رازى، اين بنا را مربوط به قرن ششم هجرى مى‏ دانند. در حفاري هايى كه به سال ۱۳۵۴ در اين بنا صورت گرفت، ضمن پيدا شدن سفالهاى مربوط به دوران سلجوقى، تيمورى و صفوى، جرز بسيار قطورى از سنگ و ملات ساروج كه كاملا يادآور پى بناى آتشكده‏ هاى ساسانى است مشاهده شد و نتايج آثار بدست آمده حاكى است كه پى اين بنا سابقه‏ اى خيلى پيش از قرن ششم داشته است. پس از بررسى بنا و مطالعه نظريات مختلف محققان سؤالى براى نگارنده پيش آمد كه اين بنا از چه زمان و توسط چه كسى هارونيه ناميده شد. بررسى سفرنامه‏ ها و نوشته‏ هاى جهانگردان و پژوهشگران داخلى و خارجى كه از حدود صد سال قبل تاكنون در نوشته‏ هاى خود به اين بنا اشاره كرده‏ اند نشان داد كه تنها عوام و مردم بومى بودند كه بنا را نخست نقاره‏ خانه و سپس زندان هارون ناميدند و بر اثر آن نام «گنبد هارون‏» هم بعدها به كار برده شد. به نظر نگارنده با توجه به اين كه معمولا ساكنان اطراف بناهاى تاريخى و محوطه‏ هاى باستانى در مورد آثار مجاور مساكن خويش داستانها و افسانه‏ هايى مى‏ سازند كه اغلب با واقعيت مطابقت ندارد، ناميده شدن اين بنا نيز با عنوان هارونيه از طرف ساكنان نمى‏ تواند ارزش تحقيقى يا مبناى تاريخى صحيحى داشته باشد.

كاربرى بنا: در هدف از احداث بنا و كاربرى آن نيز اختلاف‏ نظر وجود دارد، برخى اين مكان را مدرسه يا خانقاه و همچنين مدفن امام محمد غزالى مى‏ دانند (قرن ششم) و برخى ديگر آن را مسجدى مى‏ دانند كه بعد از هجوم مسلمانان به ايران بر روى آتشكده ساسانى ساخته شده است. از آنجا كه در قسمت‏ شمالى بنا، يك رديف اتاق ديده مى‏ شود، اين سؤال در بيننده ايجاد مى‏ شود كه اين مكان بايد محل تدريس و مكان علمى باشد، با اين فرضيه مى‏ توانيم ارتباط اثر را با امام محمد غزالى دريابيم. چرا كه امام محمد غزالى پس از آن كه تدريس در نظاميه بغداد را نپذيرفت در طوس ماند و همان جا خانقاهى براى صوفيان و مدرسه‏ اى براى طلاب داير كرد و شبانه‏ روز خويش را به عبادت خدا و خدمت‏ به خلق مى‏ گذراند. هنگامى كه سرگرم اين كار بود ناگهان اجلش فرا رسيد و در طابران طوس كه موطن وى بود بدرود زندگى گفت و در همان جا مدفون گشت. پس از اتمام مرمت‏ ساختمان سازمان حفاظت آثار باستانى سنگ مقبره‏اى به عنوان ياد بود امام محمد در جلو آن نصب كرده است. عبدالحميد مولوى با استناد به برخى منابع تاريخى، هارونيه را خانقاه خواجه عثمان بن هارون استاد معين‏ الدين چشتى قطب صوفيه چشتى در هند مى‏ داند، كه به يادبود پدرش در قرن ششم خانقاهى در طابران طوس ساخته است. وى اين نظريه را كه بنا خانقاه و مقبره امام محمد غزالى بوده رد مى‏ كند چرا كه مورخان و جهانگردانى كه از قرن ششم و هفتم به بعد به طوس سفر كرده‏ اند، مدفن غزالى را خارج از باروى شهر (قبرستان عمومى شهر) ذكر كرده‏ اند حال آن كه برطبق برخى منابع مكتوب، هارونيه داخل حصار طوس قرار داشته است. تحقيق در موقعيت دقيق شهر طوس عهد غزنوى و سلجوقى يا طابران و اختلاف محل آن با طوس مغولى كه به دست پسر تيمور ويران شد و تطبيق حاصل تحقيق بر اراضى فعلى طوس ويران ممكن است محل مدرسه و خانقاه غزالى را به مقبره فعلى فردوسى نزديكتر از محلى نشان بدهد كه امروز در آن جا نشان قبر غزالى را بايد جست. كه لازمه روشن شدن آن حفريات گسترده باستان‏شناسى در ويرانه‏ هاى طوس است. نيز بايد يادآور شد كه ارتباط دادن نامى كه در يكصد سال اخير از طرف عامه مردم مشهد بدون سابقه روايتى مكتوب حتى تا قرن دوازده و سيزدهم هجرى بر اين بناى بى‏ نام و نشان قديمى اطلاق شده و به پس راندنش در تاريخ تا آغاز قرن هفتم و پايان قرن ششم و پيوستنش به اسم پدر مرشدى كه معلوم نيست در كجا مى‏ زيسته و در زندگانى چكاره بوده، آن هم به اعتبار شهرت مريد پسرش كه خود در مقام مرشد سرشناسى در بلاد هند مى‏ زيسته است، و از آن خانقاه هارونيه‏ اى درست كردن كه غزالى در پايان قرن پنجم ه . ق در آن خانقاه به سر برد، درس بدهد، عبادت كند و رياضت‏ بكشد امرى است كه قبول آن خالى از دشوارى نيست. از مجموعه مطالب تاريخى و خصوصيات معمارى بنا و شباهت‏ سبك آن به سبك رازى و مقايسه با نمونه‏هاى مشابه همچون آرامگاه علاءالدوله در سمنان، مقبره سلطان سنجر در مرو و قبر بابا لقمان در سرخس، به نظر نگارنده در مقبره بودن بنا هيچ شكى وجود ندارد. غير از خصوصيات معمارى طاق كوچكى كه در ضلع شمالى بنا وجود دارد و جمله (الدنيا ساعة‏) كه بر روى گچبرى آن منقوش است، خود دليل ديگرى است‏ بر مقبره بودن بنا، چون جمله مذكور را فقط در مقابر به كار مى‏ برند. هر چند حفارى كه در موقع مرمت در اطراف بنا انجام شده و مشخص شدن پى بناهايى كه در مجاورت آن وجود داشته اين گمان را كه اين مكان بخشى از يك مجموعه معمارى بوده تقويت مى‏ كند.

معمارى بنا: بناى هارونيه كلا آجرى است و هيچ گونه تزئين كاشى در آن به كار نرفته است، اين بنا به صورت چهار ضلعى است كه ابعاد آن در اضلاع مختلف به علت وجود قناسى نابرابر است. ابعاد آن به ترتيب ضلع شمالى ۵/۱۹ متر، ضلع جنوبى ۲۰ متر، ضلع شرقى ۲۸ متر، ضلع غربى‏۲۹ متر است. ارتفاع گنبد از كف بنا۲۶ متر، ارتفاع ايوان ۲۱ متر، ارتفاع گنبد كوچك قسمت‏ شمالى ۱۱ متر، طول و عرض گنبدخانه ۱۲×۱۲ متر و ارتفاع كمر پوش بنا از كف‏۹ متر است. داراى يك ورودى در سمت جنوب با سردر فوق‏ العاده رفيع بدون تزئينات كاشى و تماما آجر است و گنبدخانه‏ اى كه در سطح وسيعى پوشيده است. چهار پلكان مارپيچ در گوشه‏ ها و سه اطاق فرعى در ضلع شمالى مى‏ باشد. درون گنبد ساده است مقرنس كاري هايى مربوط به دوره تيمورى در رواق وسطى پشت ضلع شمالى گنبدخانه ديده مى‏شود.

مقايسه بنا با نمونه‏ هاى مشابه: بقعه هارونيه به خاطر اندازه و انفراد و حجم جمع و جورش بنايى بسيار جالب است و یادآور آرامگاه سلطان سنجر در مرو مى‏ باشد. مقايسه اين دو بنا با بناى جبل سنگ (گنبد جبليه) در كرمان كه از قرن هفتم ه . ق. است و روشن تر از دو بناى مذكور خصلت‏ ساسانى در آن آشكار است، پيشرفت معمارى را مدنظر قرار مى‏ دهد. بناى طوس اگر چه كوچكتر است در تناسب با وقارش به آرامگاه الجايتو شباهت زياد دارد. شيارهاى عمودى كه به نما ظاهرى نيرومند مى‏ دهد سرمشق آن در گنبد سلطانيه است، و پاره‏اى از اسپرهاى گچبرى مقبره بايزيد در بسطام را به خاطر مى‏ آورد. در مورد شباهت هارونيه با مقبره سلطان سنجر و گنبد سلطانيه مى‏ توان چنين گفت كه در هر سه بنا بخش انتقالى حساس از گنبدخانه به گنبدى كه در بالاى آن قرار گرفته به طرز زيبايى توسط دهليزهاى گوشه‏ اى كه سه كنج‏ها را پنهان ساخته انجام پذيرفته است و اين حسن عمل برخلاف گنبدهاى اوليه سلجوقى است كه در آنها سه كنج‏ها به صورتى ناهنجار از بيرون نمايان است. قاعده مدور گنبد كه اغلب در دوره‏ هاى پيش فقط به صورت هشت گوشه برهنه‏ اى بود، داراى رواقهايى است كه دهليزهاى آنها با آجرچينى‏ هاى مشبك تزيين شده و بدين طريق بدون اين كه چيزى از سادگى كل بنا بكاهد، صلابت‏ حجم آن را تعديل كرده است.

کد خبر: 38747
Share/Save/Bookmark